۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

قربانعلی پور احمدی مزدور اطلاعات گشتاپوی آخوندی شاخه گیلان شرکت در جنایت قتل عام اشرفیان ومامور تصفیه مزدوران دیگر



برگرفته از افشای یاران شیطان ،7آوریل 2016:
لینک به منبع :

قربانعلی پور احمدی مزدور اطلاعات گشتاپوی آخوندی شاخه گیلان شرکت در جنایت قتل عام   اشرفیان ومامور تصفیه مزدوران دیگر 

در بحبوحه جنگ آمريكا عليه ايران وجنگي شدن شرايط پور احمد بريد وتوان تحمل شرايط سخت را نداشت او وقتي نكشيد به تيف رفت وطولي نكشيد كه توسط سپاه قدس ووزارت اطلاعات شكار شدوبه استخدام در آمد.
او را از بقيه جدا كردند ومدتها مشغول نوشتن اطلاعات در باره خودش مجاهدين وخانواده هاي آنها بود در همين مختصر كار هم بارها توي سر او وامثال او زدند كه اين چي است  كه نوشتي برو دوباره بنويس.
 وقتي بعد از توسري هاي چندباره پوراحمد باز هم نوشت ودوباره وچند باره كه نوشت او را وادار به نوشتن توبه نامه تضمين نامه وغلط كردن گوئهاي چند قبضه واداشتند او هم كه يكي از زبون ترين واداده ها وبريده خائن ها بودعليرغم اينكه جلوتر از اطلاعاتي ها عمل ميكرد تا رضايتش را جلب كنند ولي باز هم بيشتر از او ميخواستند.
پايه ومنطق حاكم بر وزارت بد نام اطلاعات ملاها بي اعتمادي مطلق است وبه نزديك ترين كسان وحتي به جنايتكارترين مهره خود نيز رحم نميكند ميخواهد سعيد امامي باشد ميخواهد اميد امت وامام وجانشين خميني ،حسينعلي منتظري باشد يا يادگار امام كه احمد خميني باشد ،رحم ورحمت وعطوفت خبري نيست مينيمم ها همان بود وهست كه با سعيد امامي ومنتطري واحمد خميني ويا حتي يا چمران  كردند چه رسد به يك مزدور بيمقدار ودست چندمي كه تازه يك زماني هم با مجاهدين بوده است.
پور احمد در رابطه با اين مرحله به يكي از همشهري هاي خودش كه از بستگان مجاهدين بود ورفته بود كه آنها را عليه بستگانشان دراشرف وادارد مجبور شد اين مرحله از پروسه اي را كه طي كرد را اينجور بيان كند .
او گفت اين مرحله بسيار مرحله سختي بود هر چه ميگفتم باور نميكردند وفشار وحشت ناكي رويم بود براي اينكه اين فشار را از روي خودم كم كنم هرچه كه اطلاعات داشتم نوشتم همه نفرات وخانواده ها را لوداده وچندتا هم رويش گذاشتم ولي وزارت اطلاعات باز هم ول كن نبودند وبيشتر ميخواستند اما من هم به خودم وخانواده خودم فكرميكردم من ميخواستم وزارت بمن اعتماد كند من فكر ميكردم همه چيز با نوشتن تمام ميشود ديدم چند وقت بعد مرا صدا زدند ونوشته هايم را جلويم گذاشتند نوشته هاي خودشان را هم بدستم دادند وگفتند اينها را بخوان ما فلان ساعت ميائيم كه فيلم از تو پر كنيم ما هم هر جور انها خواستند گفتيم .
پور احمد راست ميگويد او همه چيز را نوشت وعليه مردم وتنها مقاومت مشروع وسراسري وخصم ملاها ولايتيها ووزارتي ها نوارها پر كرد، اما وزارت اطلاعات ميدانست واين كاره است واز اين ديد به پور احمد نگاه ميكردكه او يك خائن به مجاهدين است كسي كه مردم ،خانواده ها ومجاهدين را ميفروشد اگر شرايطي برسد ملاها وبقيه را پيش فروش خواهد كرد ارزش پور احمد براي وزارت اطلاعات باندازه دستمال اگر نه يك بار مصرف ،كه دستمال چندبار مصرف است تاريخ مصرف دارد .
جهت اطلاعات دوستان عزيز ومردم دلير ايران وبخصوص مردم قهرمان سراسر شمال عرض كنم كه خبرهاي دقيق دروني از درون پاسداران ووزارت اطلاعات وبخصوص دلواپسان نظام اين است كه حتي به بدترين وپست ترين خائنين كه از مبارزه مردم ومجاهدين بريده اند ودست در دست پاسدارن خونريز ووزارتي هاي بدنام دارند مانند مسعود دليلي وصمد نظري هم رحم نميكنند آنها سپاه قدس ولشكر كثيف مالكي را به درون اشرف هدايت كردند مسعود دليلي افراد را شناسائي ميكرد وحتي خودش به چند نفردست بسته تير خلاص زدولي ديديد سزاي اتو ديناميك خيانت مسعود دليلي چي شد؟ سپاه قدس همان شاگردان قاسم سلیمانی او را كشتند وبراي اينكه سزاي جهنم را هم به اوداده باشند صورتش را سوزاندند انهم در آخرين مرحله كه ديگر به اين خائن نيازي نبود .صمد نظري هم همينجور از گرگان تا گنبد واز گنبد تا آمل وبابل وساري تا شهسوار وانزلي ورشت ولاهيجان نعلين ملاها وچكمه پاسداران ودست وزارتي ها را ليس زد وهر چه از او خواستند كرداز بازجوئي دستگيري شكنجه واعدام خانواده ها وزندانيان وتا رفتن پست دري وسياج اشرف وبردن يك مشت مزدوري كه اربانش اسم خانواده روي آن نهاده بودند، تا اينكه شد ورئيس انجمن نجات آري بعد از ابراهيم خدابنده اوشد رئيس بقول شمالي ها گراز وحشي شهسوار هادي شعباني وهمين آقاي پور احمد دلقك وصحنه گردان وزارت اطلاعات با پوش انجمن نجات ، پس حرف چيست يك كلام وزارت اطلاعات رس اينها را ميكشد مرتب توي سر اينها ميزند كه فقط اينها اهرم فشار وعامل جنايتكاري عليه مجاهدين وخانواده ها باشند بقيه فيگورها مفت هم نميارزد وتاريخ مصرفشان كه برسد حتي وزارت اطلاعات زحمت خلاص كردن آنها را بخود نميدهد يك خائن بدست يك خائن جنايتكار تر پاكسازي ميشود وبعد هم براي سفيد سازي برايشان مجلس فاتحه هم ميگيرندوفبل از هر كس يه مسعود خدابنده دستور ميدهند كه در سايتهاي پوششي وزارت اطلاعات براي او نامه هاي فدايت شوم ويا تسليت بنويستد وآنلاين هم شمعي روشن كنند.



واماآيا وزارت اطلاعات از پور احمد به اين سادگي ها عبور كرد؟
معلوم است كه نه  چرا؟ ووزارت اطلاعات  ديگر چه چيزي از پور احمد ميخواهند؟
مرحله بعد نوبت به يك سري امتحان عملي ميرسداين امتحانات البته يك مقدار طولاني وچند لايه است تا خوب اثبات شود كه پور احمد ويا پوراحمدهاي ديگرمانند هادي شعباني ويا ايرج صالحي ازجنس يك اطلاعاتي جنايت كار شده باشد كه بنا به اطلاعاتي كه داشتيم در اين مرحله چند بار مستقيم محمد جواد هاشمي نژاد حضور داشت وكم وكسري ها را يادآوري ميكرد تا پور احمد دوباه آن جنايات را تكرار كند تا قبول ومورد اعتماد او ورئيس بخش نفاق ياالتقاط قرار گيرد.
شناسائي حمله وهجوم ودستگيري ورفتن به درون زندانها وباز جوئي وشكنجه وتجاوز وتير خلاص  زدن زندانيان ازآن جمله است.
وزارت اطلاعات بارها پوراحمد را در مراحل اوليه ناشناس ودر پست صحنه وغير محسوس به داخل زندانهاي رشت لاهيجان وحتي شهرستانها برد اما بعد رسما او را بعنوان اينكه از مجاهدين بوده واز عراق آمده ظاهركردند تا زندانيان مبارز وخصوصا هوادار ومقاوم را ببراند ووادار به تسليم وهمكاري نمايد اسناد موجود است ودر روزي كه ضروري باشد ارائه خواهد شد .
جهت اطلاع مردم دلير ايران وشمال ايران اين نكته را ياد آور ميشوم كه براي اينكه سوژه اي مانند پور احمد هوس كارهاي ديگر عليه نظام نكند وزارت اطلاعات از همه اين جنايتات عملي فيلم ميگيرند كه يك زماني اگر لازم باشد روكنند واينجوي هم ادامه مزدوري وجنايتش تضمين ميشود وپوراحمد جنايت كار البته بيش از خواسته هاي مديران وزارت اطلاعات واز جمله محمد جواد هاشمي نژاد انجام داد وقبول شد .
از يك نقطه اي براي اينكه دوره هاي عملي ماده شود وروي خط وزارت اطلاعات بيفتد ديگردستور كار امثال پور احمد روشن است .
او وامثال او كه مردم مجاهدين وهمه خانواده هاي ضد رژيمي را فروختند از اين نقطه هيچ ارزشي براي وزارت اطلاعات ندارند بجز اينكه چون وزارت اطلاعات ساليان سال واز خميني هم شروع شد كه اينها خودشان خودشان را شكنجه ميكنند تا فرقه وسكت ومنافق واكاذيبي كه در باره ستاد ها ومناسبت دروني مجاهدين گفتند ومردم هيچ اهميت واعتنائي به اين اراجيف نكردند ودوباره وچند باره هم اگر نفرات مارك دار رژيم بنويسند وبگويند تف سر بالا براي رژيم خواهد شد، از اين مزدوران واز آخرين خاصيت اين مزدوران استفاده ميكنند وآن خاصيت بسيار مهم اين مزدوران خود فروش ووطن فروش اين است كه استفراغ هاي خشك شده ولايت ووزارت را خورده بجوند وبصورت خاطرات ومگوها وفيلم ها در سايت ها ومجامع دست ساز وزارت در داخل وخارج ودر سايتها وتلويزيونهاي اجاره اي وزارت اطلاعات نشخوار وباز نشخوار كنند تاكيد وچند خط زيرش باز نشخوار كنندهمين. اين اصلي ترين خاصيت اين خائنين ومزدوران خود فروش ووطن فروش است.
اما يك تعدادي هم مانند پور احمد،شامل :
ايراهيم خدابنده
ابراهيم خدابنده تواب بند 209(همراه با يك گالري انزجار آور) مربي ومدير انجمنهاي نجاست ومدير يكي از شعبه هاي خطر ناك اطلاعات ملاهادر داخل كشور
،صمد نظري
صمد نظري وسعيد امامي وهر دو با يك شرنوشت ننگين و مشترك ”ايست قلبي” توسط مافياي وزارت اطلاعات
،هادي شعباني
هادی شعبانی بارکش وزارت اطلاعات، عنصر منفوروپلیدی که روزانه درمزدوری، ازپاسداران و شكنجه گران جنایتکار سبقت میگیرد.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری به میز ریاست!!! دست یافت.
 وايرج صالحي
ايرج صالحي پادو اطلاعات ملا ها در مازندران- افشاي يك جنايتكار حرفه اي وشكنجه گر خانواده ها
وداوود باقر وند
داوود باقروند وتبلیغ وافتخارتهوع آورش در رابطه با عطوفت ومحبت شکنجه گران وبازجویان وزارت بدنام اطلاعات ورژیم
وعيسي آزاده
اعزام عوامل اطلاعات به اروپا برای نفوذ در مخالفان، جمع آوری اطلاعات و زمینه سازی تروریسم
وغضنفری
بیشتر بخوانید
سیروس غضنفری هم مزدوروهم لوده وبارکش غول وزارت