لینک به منبع :
حسین پویا:
خمینی دزد بزرگ انقلاب و دزد رهبری انقلاب بود!!
روحانی سفر
خودش به اتریش را در شرایطی لغو کرد که حکومت ملاها به شدت به کمکهای اقتصادی و رابطه
با غربی ها نیاز دارد. علت لغو این سفر مهم را هم رئیس مجلس شورای آخوندی و مطبوعات
اتریش به وضوح ترس روحانی از تظاهرات هواداران مجاهدین و شورا اعلام کردند. این به
روشنی گواه وزن و اهمیت و جایگاه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران به عنوان آلترناتیو
رژیم آخوندی در بین سیاستمداران و دولتهای غربی و همچنین مردم ایران است. در این میان
هستند کسانی که با لودگی تمام و به طرزی رسوا در تلاشند تا ضمن نامشروع نشان دادن زمان
شروع و روش مبارزه ما با نظام جهل و جنایت خمینی و خامنه ای، جایگاه و وزن مجاهدین
و شورا در هماوردی با دشمن را کوچک و بی اهمیت جلوه دهند و باز هم در سر بزنگاه، به
یاری ملاهای حاکم برخاسته اند. آنها از جمله ادعا می کنند که اینکه اینها (مجاهدین
و شورا) ادعا میکنند که خمینی انقلاب و رهبری انقلاب ضد سلطنتی را دزدید؛ درست نیست
و خمینی رهبر واقعی و بلامنازع انقلاب بود.
همه کسانی که
در مبارزات و تظاهراتی که به سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب سال ۵۷ منجر شد میدانند و در فیلمها و سندهایی
که از آن زمان به جا مانده به وضوح شنیده و دیده و خوانده می شود که شعار اکثریت قریب
به اتفاق مردم ایران در آن انقلاب ضد سلطنتی چیزی جز "آزادی- استقلال – جمهوری
- اسلامی" نبود. زیرا که مردم ایران از دیکتاتوری و اختناق زمان شاه و از وابستگی
رژیم شاه به امریکا و غرب و از سلطنت مطلقه و خودکامه شاه خسته شده بودند و شاه را
نمی خواستند.
خمینی اما،
براساس آنچه که در کتابهای خودش نوشته بود و بر اساس آنچه که بعد از به قدرت رسیدن
بیان کرد و انجام داد به هیچیک از قسمتهای سه گانه این شعار اعتقاد نداشت که سهل است،
با تمامیت این شعارهای مردم مخالف بود.
- خمینی از کلمه آزادی متنفر
بود و با آزادی بیان و قلم و اندیشه دشمن بود. همان یکی دو سال اول رسیدن به قدرت از
اینکه منتقدین اهل قلم را اعدام نکرده از خودش انتقاد کرد.
- خمینی اعتقادی به ناسیونالیزم
و ملیت و کشور نداشت و دنبال برقراری امپراطوری ارتجاعی تحت نام اسلام بود و این را
نیز همواره گفته بود. او با مصدق کبیر هم از همین زاویه مخالف بود. مذهب برای او اصل
و تعیین کننده بود. بنابراین استقلال در چهارچوب ملیت و ناسیونالیزم برای او معنایی
نداشت.
- خمینی هیچ اعتقادی به رای و اراده جمهور مردم نداشت. بارها گفت که
اگر
سی وشش میلیون
بگویند بله، من می گویم نه. جمهوری نمی خواست و بلکه حکومت ولایت مطلقه فقیه می خواست
که در آن مردم صغیر هستند و آرای آنها هیچ اعتباری ندارد و ولی فقیه همه تصمیم ها را
می گیرد و انجام اوامرش "واجب شرعی" هستند.
بنابراین وقتی
که خمینی با هدفهای مردم از انقلاب مخالف بود، وقتی او به خواست ملیونها ایرانی که
برای رسیدن به آزادی و استقلال و رفاه و پیشرفت و ترقی بپا خاسته بودند خیانت کرد،
چگونه میتوانست رهبر واقعی و صاحب انقلاب باشد! او دزد بزرگ انقلاب مردم، پلید ترین
خائن به ایران و ایرانی و برزگترین جنایتکار قرن بود. خود خمینی با فرصت طلبی تمام
و دروغ و به قول خودش "خدعه" و با سوء استفاده از اعتماد مردم، خود را همراه
مردم نشان داد و بعد که انقلاب پیروز شد، آنرا به سمتی منحرف کرد که می خواست. کار
خمینی از دزدی هم بد تر بود. وقتی کسی از دیوار خانه ای بالا می رود و پنجره ای را
می شکند و در غیاب صاحبخانه دزدی می کند یک حرف است و وقتی کسی از اعتماد صاحبخانه
استفاده کرده و با کلیدی که صاحبخانه به خاطر اعتماد به او داده، در غیاب صاحبخانه
وارد شده و بعد هم صحنه دزدی را طوری می چیند که صاحبخانه به او شک نکند این خیانت
در امانت است و از دزدی بسیار بدتر است. مردم به دلایل گوناگون به خمینی اعتماد کردند
و خمینی به مردم نگفت که با هدفهای آنها مخالف است و تظاهر به موافقت با این هدفها
کرد. اگر مردم شعارشان "حزب فقط حزب الله- رهبر فقط روح الله" بود آنوقت
می شد پذیرفت که رهبر انقلاب خمینی است. این شعار به وضوع بیانگر آن چیزی بود که خمینی
می خواست و وقتی هم در قدرت قرار گرفت خواسته خود را به کرسی نشاند. مردم به او اعتماد
کردند چون پیرمردی بود که مرجع تقلید بود و سابقه ای در مخالفت با شاه داشت (البته
مخالفتش با شاه در ابتدا به خاطر حرکتهایی نظیر دادن حق رای به زنان بود) و بسیاری
از افراد ملی و مذهبی مبارز شناخته شده برای مردم، او را به عنوان یک انسان قابل اعتماد
تایید کردند. و او از این اعتماد سوء استفاده کرد و حکومتی را که باید مردم را به خواسته
هایشان می رساند به سمت چیزی که خودش می خواست منحرف کرد. و حالا پس از سی و هفت سال
حاصل حکومت مورد علاقه و خواست خمینی که یک نظام سرتاپا فاسد است را می بینیم. کسانی
که تلاش میکنند به هر طریق و با هر پز و بهانه ای واقعیت ها را دیگرگونه جلوه دهند،
خود خیانتکارانی هستند که به ماندن رژیم بازمانده از خمینی کمک می کنند.
بنابراین ما
باز هم می گوئیم خمینی دزد انقلاب و دزد رهبری انقلاب بود. کسی یا کسانی باید رهبری
انقلاب را به عهده می گرفتند که به شعارهای مردم در انقلاب معتقد و متعهد بودند و برای
این خواسته ها مبارزه کرده بودند و سابقه روشنی در این زمینه داشتند.