۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

اخباری از زندانها ی قرون وسطایی رژی ضد بشری آخوندها


 تاریخ انتشار 30 می 2016








اعدام در زندان گوهردشت:: 5خرداد 11زنداني با اتهام قتل در زندان گوهردشت كرج اعدام شدند. سن اين زندانيان بين 22 تا 25سال بوده است. يكي از زندانيان موقع دستگيري 16سال داشته است. اسامي 9تن از اين زندانيان به اين قرار است: جواد خرسند، ايمان فاطمي پور، حسين محمدي، مسعود راغدي فرزند بخشايش، محسن آقامحمدي فرزند آقا محمد، فرهاد بخشايش، مهدي رجايي (زمان دستگيري 16سال داشت)، اصغر عزيزي، خسرو رباط دستي (به اتهام تجاوز).
اعدام در شيرازي: 4خرداد 2زندانی با اتهامات مربوط به جرایم مواد مخدر در زندان عادل آباد شیراز اعدام شدند. نام اين زندانيان هادي شكسته و مسلم محمد زهي خاشب بوده است.
اشد مجازات براي عليرضا گليپور: 5خرداد95: وکیل علیرضا گلیپور زندانی که از مهرماه ۱۳۹۱ تاکنون در زندان اوین به سر می‌برد، گفت که موکلش براساس حکمی که در تاریخ ۲۶ اردبیهشت ماه ابلاغ شده به ۳۹سال و ۹ماه حبس و ۱۷۰ضربه شلاق محکوم شده است. همچنین به گفته این وکیل، علیرضا گلیپور دچار بیماری سرطان ریه است و نیاز به درمان در بیمارستان را دارد اما علیرغم درخواستهای متعدد موکلش تاکنون با خروج او از زندان برای درمان موافقت نشده است. آزیتا قره بیگلو وکیل علیرضا گلیپور درباره این حکم سنگین گفت موکلش به اتهام‌های جاسوسی به نفع اجانب، هواداری از سازمان مجاهدین، توهین به رهبری، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۳۹سال و ۹ماه حبس و ۱۷۳ ضربه شلاق محکوم شده است.وي گفت: قاضی اشاره کرد که پس از اعمال ماده ۱۳۴ قانون اساسی حکم او ۱۵سال به اتهام جاسوسی به نفع اجانب خواهد بود اما این حکم فعلا قطعی نیست و همه چیز به نظر دادگاه تجدید نظر برمی‌گردد. من لایحه تجدید نظرخواهی را نوشته‌ام و امیدوار به شکستن حکم هستم. در دادگاه بدوی قاضی، اشد مجازات را برای اتهام جاسوسی داد. حکم اتهام جاسوسی ۱۰سال حبس است که قاضی یک دوم این حکم را هم اضافه کرد و  او را به ۱۵سال حبس برای این اتهام محکوم کرد. موکلم خودش اقرار صریح به اتهاماتش در دادگاه کرده است. او با سفارت آمریکا در کشور امارات در ارتباط بوده و اطلاعاتی را از نطنز هستهای منتقل کرده و یکسری اطلاعات در مورد مسئولان دولت احمدی نژاد نیز منتقل کرده است. اتهام توهین به رهبری نیز به دلیل شعارهای است که او در طول این چند سال در محوطه زندان داده که بابت آن به ۱۷۳ضربه شلاق محکوم شده است
ممنوعيت نامه نگاري زندانيان بند زنان اوين و لغو كليه مرخصيها:
 5خرداد95: با اشاره به صدور بخشنامه جدیدی، کلیه نامه‌نگاری‌ها بین زندانیان محبوس در بند زنان زندان اوین و خانواده‌هایشان توسط مقامات زندان ممنوع اعلام شده است. همچنین کلیه مرخصی‌های زندانیان این بند تا اطلاع ثانوی لغو شده است. بند زنان زندان اوین محل نگهداری زندانیان سیاسی است.
احضار مسعود عرب چوبدار: 5خرداد95: صبح 5خرداد مسعود عرب چوبدار زندانی سیاسی زندان گوهردشت را به زیر 8 احضار کردند. وی از رفتن ممانعت کرده و گفته است که نمیآیم. اما بعد دوباره به دروغ به او گفته شده مردانی رییس زندان میخواهد با تو صحبت کند و آزادی تو حل شده است.  بعد این زندانی را همراه خود به زیر 8 برده و بدون هیچ بحث و صحبتی وی را به زور به بند یک زندان گوهردشت که محل نگهداری زندانیان خطرناک است منتقل کردهاند. از وضعیت این زندانی و شرایط فعلی او هیچ اطلاعی در دست نیست.
وضعيت جعفر عظيم زاده: 5خرداد95: وضعیت زندانی سیاسی و فعال کارگری جعفر عظیم زاداه که 25 روز از اعتصاب غذایش می گذرد بسیار وخیم است و دچار افت شدید فشار خون شده و در بی حالی شدیدی است که توان راه رفتن را از او گرفته است
عدم رسیدگی به وضعیت بهداشت و تغذیه در زندان گوهردشت:
 5خرداد95: طبق گزارشات رسیده از زندان گوهردشت بیش از ۱۰روز است که زندانیان بند2 موسوم به دارالقرآن هیچگونه مواد شویندهای در اختیار ندارند. به گفته زندانیان در این بند اکثر مواقع آب گرم وجود ندارد و گاهی روزها و هفتهها آب را قطع کرده و جدای از آن بیش از ۱۰روز است که هیچگونه مواد شویندهای در اختیار آنها قرار داده نشده است. با پیگیری عدهای از زندانیان و مراجعه به بخش مربوطه در زیر8 مسئولین به آنها اعلام کردهاند که مواد شوینده تمام شده است و کاری نمی توانیم بکنیم. زندانیان ضمن شکایت از وضعیت بهداشت در این بند به وضعیت تغذیه زندان که روز به روز بی کیفیت تر میشود اشاره داشته و میگویند غذاها به طریقی پخت میشوند که قابل مصرف نیستند و عده زیادی از آنها به دلیل مشکلات مالی توانایی تهیه مواد مورد نیاز برای تهیه خوراک خود را ندارند. به گفته آنها 5خرداد سهمیه برنج ۶۰تن را ۱۵کیلو دادهاند و با توجه به کاهش سهمیه خشک زندان و بی کیفیت بودن مواد غذایی موجود آنها توانایی لازم برای تامین مایحتاج خود را نداشته و مسئولین هیچگونه رسیدگی به وضعیت آنها نمیکنند.زندانیان ضمن اشاره به موارد فوق از تمامی مسئولین، سازمان و نهادهای حقوق بشری خواهان پیگیری و کمک به بهتر شدن وضعیت موجود شدند.
محروميت از دارو و رسيدگيهاي پزشكي: 5خرداد95: 29ارديبهشت بهنام ابراهیم زاده کارگر زندانی در بند دو زندان گوهردشت برای پیگیری وضعیت پزشکی و دیسک کمر به بیمارستان خمینی منتقل شده بود، اما با گذشت یک هفته مسئولین بهداری از تحویل دارو به وی امنتاع میکنند. پس از یک هفته رفت و آمد این زندانی به بهداری برای دریافت داروهایی که پزشک متخصص وی در بیمارستان طی 2نسخه نوشته بود همچنان موفق به دریافت دارو نشده است.طبق گفته زندانیان پزشک 2نسخه دارو تحویز و به ماموران داده بود که به بهداری زندان تحویل داده و در اختیار ابراهیم زاه جهت طی کردن دوره درمانی قرار دهند اما پزشک بهداری بعد از گذشت یک هفته به ابراهیم زاده گفته است که نمیدانم چه داروهایی باید مصرف کنی و نسخههایی که پزشک داده بود گم شدهاند.به گفته زندانیان بهنام ابراهیم زاده باید این داروها را مصرف کند و بعد از اتمام دوره درمانی تشخیص داده شده مجدداً جهت عمل جراحی به بیمارستان اعزام شود، اما با گم شدن نسخه که به گفته زندانیان بهانهای برای جلوگیری از ادامه روند درمانی این زندانی است. وی همچنان با درد و بدون رسیدگیهای لازم در بند2 موسوم به دارالقران زندان گوهردشت نگهداری میشود.به گفته همبندیان این زندانی وضعیت جسمانی وی که از دیسک کمر رنج میبرد چندان مساعد نبوده و او نیازمند درمان و پیگیریهای تخصصی پزشکی است.
وضعیت زنان زندانی بهایی در زندان وکیل آباد مشهد:
3خرداد95: وضعیت زنان زندانی بهایی در زندان وکیل آباد مشهد بسیار وحشتناک است. آنان سالها است که در یک اتاق کوچک که نام بند بر آن گذاشتهاند، محبوس هستند. تعداد این زنان بین 9 تا 12نفر در تغییر است که 5نفر آنها سالهاست که در زندان هستند. این زنان از هیچگونه امکانی برخوردار نیستند و همواره مورد اذیت و آزار و توهین قرار دارند. زنان بهایی روزانه در حد یکساعت هواخوری دارند که آنهم بصورت ایزوله است که هیچکس آنان را نبیند و با زندانیان دیگر روبرو نشوند. گزارشی از وضعیت این زنان حاکی است که به دلیل محرومیت از نور آفتاب، این زنان عموماً دچار بیماری هستند و حتی پوست آنان تغییر رنگ داده است. زنان زندانی بهایی در زندان وکیل آباد مشهد از کمترین امکانات مانند یخچال و کولر برخوردار نیستند. این زنان حتی از امکان خرید از فروشگاه زندان هم برخوردار نیستند و سایر زنان زندانی بایستی برای آنها خرید کنند. بند نسوان در زندان وکیل آباد مشهد 2بخش دارد یکی مشاوره که 50نفر است و دیگری بند عمومی است که وضعیت بسیار وخیمی به لحاظ بهداشتی دارد. زندانبان اين زندان، از زنان زندانی بعنوان برده استفاده میکنند و از آنان کار میکشند و شرایط حاکم بر این زندان درست مانند دوران برده داری است.

نامه عباس طاهري: 2خرداد95: من زندانی عباس طاهری فرزند غلامرضا بیش از 3سال است که در زندان رجایی شهر هستم و آنچه مینویسم واقعیت تلخ و آشکار پیدا و پنهانی است از رفتار بیمارگونه و سادیسم وار مدیر داخلی زندان رجایی شهر داریوش امیریان، مدیر داخلی زندان یکی از وارد کنندگان مافیای مواد مخدر و وسایل ممنوعه به زندان رجایی شهر است که در خرداد ماه ۱۳۹۴ و در پی افشای سید نجم الدین حسینی خواهر زاده وی که مسئول سابق بند دو دارالقرآن توسط زندانی سیاسی بهنام ابراهیم زاده معروف به اوج اقتدار، مقدار قابل توجهی مواد از نوع شیشه و سیم کارت تلفن در بند دو از سوی سید نحم الدین حسینی کشف و ضبط کردند. در همان زمان به مدت چند روز و برای ظاهر سازی او را بازداشت کرده و برایش پرونده سازی سوری کردند و در نهایت به زندان فشافویه انتقالش دادند. در همین ماجرا بهنام ابراهیم زاده را هم به خاطر این افشاگری به مدت ۶روز در سلول انفرادی نگاه داشتند. بعد از این آبروریزی مقداری مواد مخدر از برادر داریوش امیریان در آشپزخانه زندان گرفته شد و او را هم به زندان قزل حصار انتقال دادند. پس از آن داریوش امیریان با کمک مهره چینیهای خود در زندان رجایی شهر از اقوام و آشنایان خود در سمتهای گوناگون ضمن اینکه یکی از واردگنندگان مواد مخدر است، عملاً با افکار شیطانی و بیمارگونهاش زندانیان را به جان هم میاندازد و بارها و به دفعات من و تعداد دیگری از زندانیان را به بندهای خطرناک انتقال داده که توسط افراد مورد نظر و اوباش خود مورد ضرب و جرح قرار گیریم، او علناً میگوید انتقالت میدهم تا مورد ضرب و جرح قرار بگیری. برخورد غیر انسانی او با زندانیانی که آنها را مانعی در جلو بردن اهداف شوم خود میداند بارها صورت گرفته و گاهاً این زندانیان که در مقابل رفتار و اعمال او سکوت نمیکنند توسط او و یا پاسدار بندهای زندان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. امیریان به دفعات من را تهدید کرده و در تهدیدات خود میگوید به نفع شماست که حرف نزنی و دهانت را ببندی اگر نبندی خودم دهانت را میبندم. از دیگر اقدامات وی برای پیشبرد اهداف غیر انسانی انتقال زندانیان به بندهای خطرناک و تحریک زندانیان اوباش بر علیه آنها به منظور ضرب و شتم و آزار و اذیت آنهاست، مانند: مهدی جعفری که وی را به عمد از بند یک به بند سه و یا حمید اسدیان که از بند سه به بند پنج منتقل شدند و مورد آزار و اذیت سایر زندانیان تحریک شده قرار گرفتند. نمونه دیگر از رفتارهای سادیسم وار داریوش امیریان در مورد زندانی مجتبی قیاسوند است که همانند من نه تنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته بلکه وی پایش را روی گردن این زندانی گذاشته و تا حد ممکن او را زدند همانطور که من را اینگونه شکنجه کردند. اما موضوع به اینجا ختم نشد و زمانی که مجتبی قیاسوند از رفتار بیمار گونه از امیریان شکایت کرد او را تهدید کردند که اگر پیگیر شکایتش بشود کاری میکند که برایش پرونده سازی کنند، پرونده سازی با عنوان توهین به رهبری … و در نهایت همه این موارد نمیتوان از مرگ مشکوک تعدادی از زندانیان از جمله سیامک بنده لو که تنها در پی یک زخم سطحی از ناحیه بازو در بهداری زندان جان خود را از دست داد، غافل شد. داریوش امیریان با زندانیانی که لبه تیغ قصاص و اعدام هستند برای رسیدن به مقاصد خود سوءاستفاده کرده و از هر راهی تلاش میکند که هر کدام زودتر قصاص و اعدام شوند که مبادا زمانی دستش رو شود. و در آخر لازم است بگویم که رفتار غیرانسانی و اقدامات غیرقانونی امیریان معاونت داخلی زندان رجایی شهر آنقدر زیاد هستند که در یک نامه نمیتوان به همه موارد اشاره کرد. عباس طاهری زندانی بند دو زندان رجایی شهر کرج  سوم خردادماه ۱۳۹۵