سرمقاله لوموند (ص 21)-۳می2016
حلب : یک
جنایت جنگی
«هنگامیکه هواپیماهای آمریکایی در اکتبر 2015 در جریان نبرد با طالبان، یک
بیمارستان سازمان پزشکان بدون مرز (MSF) در شهر
کندوز افغانستان را بمباران کردند، بسیاری این عمل را یک «جنایت جنگی» توصیف
کردند.
چهل و دو نفر که در بیمارستان مزبور بودند، کشته شدند. سازمان ملل بسیج
شده و انواع و اقسام تحقیقات شروع گردید.
هنگامیکه شکاری-بمب افکن های ساخت روسیه – به خلبانی سوریها یا روسها،
معلوم نیست – روز چهارشنبه 27 آوریل، بیمارستانی واقع در منطقه تحت کنترل شورشیان
در حلب که مورد پشتیبانی پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ بین المللی بود، را بمباران
کردند، تقریبا هیچ صدایی برنخاست. معدودی واکنشهای متعارف شنیده شد. هیچ بسیج بین
المللی خاصی بعمل نیامد و تنها محافل امداد بشر دوستانه صدا به اعتراض بلند کردند.
پنجاه سوری – 44 بیمار بستری و 6 عضو پرسنل پزشکی – در این حمله کشته شدند. سازمان
پزشکان بدون مرز در این باره تردیدی ندارد که این حمله عمدی و با علم و اطلاع بوده
است. فردای همان روز، یک درمانگاه هدف بمباران مشابهی قرار گرفت. موزکیلدا زانکادا
Muskilda Zancada، رئیس هیئت پزشکان بدون مرز در سوریه، اعلام
کرد : «این حملات علیه بیمارستانها و مراکز مراقبت پزشکی، نشان میدهد این جنگ
به چه شیوه وحشیانه ای پیش برده میشود». اما چه کسی از «جنایت جنگی» در سوریه
صحبت میکند؟
از دیدگاه رژیم دمشق، هدف، فراری دادن جماعات غیر نظامی است که هنوز در
محلات زیر کنترل اپوزیسیون مسلح بسر میبرند. دومین شهر بزرگ سوریه در شمال غرب و
پایتخت اقتصادی آن، به دو بخش تقسیم شده است. چنانچه روسیها و نیروهای وفادار به
بشار اسد موفق شوند آن را به محاصره کامل در آورده، یا تسخیر کنند، راه دریافت کمک
شورشیان از طریق ترکیه را قطع کرده اند. سقوط حلب یک نقطه عطف در جنگ سوریه خواهد بود
و سلطه طایفه اسد بر پرجمعیت ترین بخش سوریه را تحکیم و تضمین خواهد کرد.
گروههای شورشی نیز به نوبه خود با خمپاره انداز بخش غربی حلب تحت کنترل
ارتش رژیم را هدف قرار داده، تعدادی قربانی غیر نظامی بر جای گذارده اند. آتش بسی
که از 27 فوریه برقرار شده، قرار بود قدری از رنج و محنت غیر نظامیان کاسته، از سر
گرفته شدن مذاکرات ژنو را تسهیل کند، دیگر عملا وجود ندارد. گفتگوها در بن بست
است. مسکو و واشینگتن به ژستهای دیپلماتیک اکتفا میکنند تا چنین وانمود کنند که
تلاش دارند وضعیت را آرام سازند.
ولادیمیر پوتین ابتکار عمل را در دست دارد. بخش اصلی و اساسی نیروهای او
که در اوایل تابستان گذشته در سوریه مستقر شد، همچنان در صحنه حضور دارند. بمب
افکن ها و هلیکوپترهای روسی از دهها هزار شبه نظامی خارجی که به کمک آنچه از ارتش
سوریه باقی مانده، شتافته اند، پشتیبانی مستمر میکنند. در اردوی مقابل نیز، ترکیه
و کشورهای عرب خلیج [فارس] گروههای مختلف شورشی – و بی تردید حتی جبهه النصره،
شاخه محلی القاعده – که در حلب میجنگند، را مجدا تسلیح کرده اند. باراک اوباما
اولویت خود را نه آرام ساختن جبهه جنگ سوریه، بلکه مبارزه علیه سازمان موسوم به
«دولت اسلامی» [داعش] قرارداده است. هم اکنون صحبت از تهاجم علیه شهر رقا، پایگاه
اصلی داعش در سوریه، میرود. به حلب بعدا میتوان پرداخت.
این شهر باستانی چند هزار ساله، پیش تر نزدیک به دو میلیون جمعیت داشت.
حال تنها چند صد هزار نفر در آن باقی مانده اند که در ویرانه های بر جای مانده از
شهری در حال جنگ چند ساله بسر میبرند. رژیم در عملی جنایتکارانه که تنها میتوان
چکیده تروریسم دولتی توصیف کرد، صدها بشکه حاوی تی.ان.تی بر حلب فرو ریخته که هدف
از آن، پیش از هر چیز، کشتن حداکثر نفرات ممکن در زمین است. آمریکاییها و روسها بنظر
میرسد درحال مذاکره برای یک ترک مخاصمه نسبی مجدد هستند. اما آن طور که از ظواهر
امر بر میاید، این آتش بس جدید نیز شامل منطقه شمال غرب کشور نخواهد شد. لذا حلب
باید همچنان منتظر بماند، گویی سرنوشت آن، مبدل شدن به یک شهر شهید است که در
ویرانه هایش تمام فجایع قابل تصور در جنگی پایان ناپذیر متمرکزشده، قابل مشاهده
است.»