۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

بی دلیل نیست جنا ح های رژیم توی سر هم می کوبند ، برجام زهری که همان کوره راه قبلی را هم به روی رژیم بست


تاریخ :5 می 2016

هفته نامه اکونومیست در گزارشی تحت عنوان سرزمین نه چندان موعود که  در 23 آوریل منتشر شده، وعده های شیرینی که ایران را بزرگترین فرصت سرمایه گذاری در جهان امروز و بهشت موعود برای کمپانی های بین المللی معرفی میکرد را به تمسخر گرفته است. اکونومیست به سفرهای متعدد تجار و هیئت های بازرگانی به ایران اشاره میکند و میگوید که اکثر این رفت و آمدها به هیچ نتیجه واقعی دست نیافته اند. اکونومیست دلیل اصلی این مسئله را ضعف های بنیادین اقتصاد ایران منجمله فساد گسترده، فقدان قوانین روشن، حضور سپاه در بخش های مختلف و فضای ناامن برای فعالیت اقتصادی و سرمایه گذاری میداند و یادآوری میکند که شمشیر آخته تحریم های غیر هسته ای آمریکا علیه ایران که با شدت ادامه دارند، سرمایه گذاران و بانک های اروپائی را از معامله با ایران برحذر میدارد.
گزارش اکونومیست در شرائطی منتشر شده که رسانه ها، موسسات فکری و محافل سیاسی غرب در گزارشات متعدد، همین فضای منفی از اقتصاد ایران و چشم انداز تاریک سرمایه گذاری در کشورمان را منعکس میکنند. فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیو فردا در گزارشی تحت عنوان " سرمایه گذاری در ایران از اشتیاق تا تردید" به بخشی از گزارشات غربی در اینمورد و فضای منفی در مورد سرمایه گذاری در ایران اشاره میکند و می نویسد: "کم نبودند رسانه‌های اروپایی که ایران در حال رها شدن از زنجیر تحریم‌های اقتصادی را «الدورادو» توصیف می‌کردند، نام شهری اسطوره‌ای در آمریکای جنوبی که فاتحان اسپانیایی در قرن شانزدهم آن را انباشته از طلا می‌پنداشتند و خود را، برای تصاحب آن، به آب و آتش می‌زدند.این شور و شوق دیری نپایید و تردید در محافل اقتصادی بین‌المللی درباره شرایط پیدایش یک تغییر سریع و بنیادی در ایران، به‌ویژه برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، طی چند هفته گذشته رو به افزایش گذاشته است."  خاوند در پایان نتیجه میگیرد که "تردیدی نیست که ایران، به دلیل امکانات بالقوه‌اش، برای سرمایه‌گذاران خارجی از جاذبه‌ای فوق‌العاده برخوردار است. با این حال تبدیل امکانات بالقوه به واقعیت‌های بالفعل، یک‌شبه و به گونه‌ای خود به خود انجام نمی‌گیرد. فضای کسب و کار ایران مساعد نیست، شرکت‌های دولتی و شبه‌دولتی همراه با بنگاه‌های وابسته به بنیادها و سپاه، ایران را در قبضه خود دارند."
مجموعه گزارشاتی که از طرف رسانه های غربی یا موسسات فکری در مورد موانع سرمایه گذاری و داد و ستد مالی با ایران منتشر شده اند موانع سرمایه گذاری در ایران و ادغام اقتصاد کشور در سیستم مالی جهانی را عمدتا به چند دسته تقسیم میکنند، نخست، ضعف های ساختاری و بنیادین اقتصاد ایران است و دوم، تداوم تحریم های غیر هسته ای که سیستم مالی آمریکا را بروی معامله با رژیم بسته اند و بانک ها و موسسات مالی اروپائی را از داد و ستد و تامین نیازهای مالی برای تجارت با ایران برحذر میدارند. تحریم هائی که ریسک سرمایه گذارای استراتژیک در ایران را به شدت بالا میبرند. از دیگر موانعی که به آن اشاره میشود، ادامه سیاست خارجی رادیکال رژیم، شکنندگی سازش هسته ای و رشد فزاینده تضادهای داخل حکومتی است.
طبیعی است که همه جناح های رژیم و بویژه ولی فقیه، شناخت کافی از همه موانع بالا داشته و دارند. اما خامنه ای و باندهای وابسته به وی، مشکلات کنونی را ناشی از عهد شکنی آمریکا معرفی میکنند تا بتوانند در صحنه داخلی، جناح روحانی و رفسنجانی را تضعیف کنند.
علی خامنه ای در سخنرانی اول فروردین خود در مشهد، همین مسئله را شاه بیت سخنان خود قرار داد و ضمن برشمردن بدعهدی های آمریکا، برجام را یک خسران بزرگ معرفی کرد: " آنچه در این تحلیل مفقود است و نادیده گرفته شده است، چند مطلب است که من به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در قضیه‌ی پنج بعلاوه‌ی یک و مسئله‌ی هسته‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجه‌ی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راه‌های انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانک‌های آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاری‌ای که احتیاج به دخالت بانک‌ها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا این‌جور است، معلوم میشود از آمریکایی‌ها میترسند. آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همه‌ی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض."
خامنه ای در ادامه سخنان خود گفت: "البتّه آنها (آمریکا) میگویند که ما دشمن شما نیستیم، ما دوست [شما هستیم]. پیام نوروزی به مردم ما داده‌اند و برای جوانهای ما دلسوزی کرده‌اند؛ یا در کاخ سفید سفره‌ی هفت‌سین پهن میکنند! خب اینها بچّه‌گول‌زنی است؛ کسی اینها را باور نمیکند. از آن‌طرف تحریمها را حفظ میکنند، از آن‌طرف وزارت خزانه‌داری آمریکا با طرقی که خودشان دارند و خودشان اقرار کرده‌اند، جوری عمل میکند که شرکتهای بزرگ، بنگاه‌های بزرگ و بانک‌های بزرگ جرئت نکنند نزدیک بیایند و با جمهوری اسلامی معامله کنند."
خامنه ای شکوه از آمریکا و لگد زدن به دولت روحانی را در دیدار با نخست وزیر ایتالیا در نیمه ماه آوریل نیز ادامه داد و از بی نتیجه مانده گفتگوهای تجاری ایران با اروپا گلایه کرد و گفت: "مسئله‌ی مهم در رفت‌وآمد و مذاکرات خارجی را عملیاتی و اجرایی شدن توافقات خواند و خاطرنشان کرد که بعضی دولت‌ها و شرکت‌های اروپایی در رفت‌وآمد به ایران و مذاکره هستند اما محصول این مذاکرات تاکنون محسوس نبوده است." خامنه از اظهار داشت که: "ده‌ای تقصیر این مسئله را به گردن آمریکایی‌ها می‌اندازند که با توجه به سابقه و رفتار آنها این ارزیابی قابل قبول به نظر می‌رسد؛ همچنان‌که اکنون نیز در اجرای تعهدات خود در مذاکرات هسته‌ای آن‌چنان که باید، عمل نمی‌کنند و با اظهارات و اقداماتشان، طرف‌های مقابل را از همکاری با ایران می‌ترسانند."
جناح رفسنجانی و روحانی در برخورد با این مشکلات دو مسیر متفاوت را دنبال میکنند. از یکطرف، دست به دامان آمریکا شده اند تا با اعطای امتیازات بیشتر که در برجام منظور نشده بود، منجمله اجازه به بانک های اروپائی برای معامله دلاری با ایران، سازش هسته ای را از سقوط نجات دهد. محمد نهاوندیان رئیس دفتر روحانی در سفری که در اوائل مارس به لندن داشت، پس از دیدار با وزیر خارجه بریتانیا و شکایت از مشکلات بانکی ایران با اروپا، در سخنرانی خود در یکی از موسسات لندنی گفت: "ما و شما یک سازش هسته ای انجام دادیم. ما در بسیاری از موارد کوتاه آمدیم اما در عوض انتظار داشتیم که تحریم ها برداشته شوند و اقتصادمان را سر و سامان بدهیم. من در اینجا میگویم که اگر این سازش هسته ای، آنطور که انتظار میرفت نتواند نتایج ملموسی بر اقتصاد ایران داشته باشد، این ناتوانی، عواقبی در پی خواهد داشت که میزان آن خارج از محاسبه خواهد بود (وحشتناک خواهند بود)."
در همین راستا، لابی رژیم نیز تلاش گسترده ای برای فشار به کاخ سفید در جهت اعطای امتیازات بیشتر به رژیم و حل مشکلات بانکی براه انداخته اند. نایاک در بیانیه ایکه همزمان با سفر ولی الله سیف به واشنگتن منتشر کرد از دولت آمریکا خواهان همکاری برای حل مشکلات مالی شد و در رسانه های طرفدار مماشات نیز دهها مقاله و مصاحبه در همین زمینه منتشر شده اند.
دولت روحانی و جناح رفسنجانی، به موازات دخیل بستن به آمریکا، مسیر دیگری نیز در پیش گرفته اند و آن پاسخگوئی مستقیم به خامنه ای و باندهای وابسته به ولی فقیه میباشد. بهیمن دلیل، وزارت خارجه رژیم در پاسخ به کارزار گسترده تبلیغی باندهای وابسته به خامنه ای که مانع اصلی گشایش بازرگانی و مالی با اروپا و بازگشت سرمایه گداران به ایران را نقض شکنی آمریکا و بی حاصل بودن برجام معرفی میکنند، بیانیه ای صادر کرد و تأکید کرد که بخش مهمی از این مشکلات مربوط به شرائط داخلی ایران است و رژیم باید با جهان تعامل داشته و فضای امنی برای سرمایه گذاران ایجاد کند: "بزرگ‌ترین مشکل و چالشی که برجام با آن مواجه است، یک فضای اعتمادبخش و اطمینان‌ساز در کشور برای طرف‌های خارجی است. نکته آن است که تقریباً تمامی بانک‌ها، شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی که از آنها انتظار بازگشت به فضای قبل از تحریم و تعامل و همکاری اقتصادی با ایران می‌رود، متعلق به بخش خصوصی هستند و با منطق اقتصادی نه به دستور دولت‌های خود وارد تعاملات اقتصادی می‌شوند. به بیان دیگر محاسبه هزینه-فایده است که بنگاه‌های اقتصادی را وارد یک تعامل اقتصادی می‌کند و مهمترین عامل در این محاسبه، میزان اطمینان به این تعامل و فضای پیرامونی آن است. چنانچه یک بنگاه اقتصادی به این جمع‌بندی نرسد که بازار هدف محیط امنی برای سرمایه‌گذاری، تجارت و کلاً هرگونه همکاری اقتصادی است، مسلماً نه اقدام به سرمایه‌گذاری می‌نماید نه انتقال فناوری می‌کند نه وارد پروژه‌های بزرگ می‌شوند و نه خود را در معاملات کلان درگیر می‌کند. حداکثر آنکه به تجارت کوتاه مدت و در سطح پایین بسنده خواهد کرد. در فضای پرآشوب-سرمایه‌گریز- خاورمیانه و در فضای پرتردید نسبت به میزان پایبندی همه طرف‌ها به برجام، طبیعی است که بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی با تأمل برخورد می‌کنند تا در مرور زمان پایبندی طرف‌ها به تعهدات خود اثبات گردد. برای درمان این مشکل علاوه بر ایجاد حس رقابت، می‌بایست فضای اطمینان‌بخشی را برای طرف‌های اقتصادی خود ایجاد نموده و چشم‌انداز مثبتی از تعامل اقتصادی با ایران را برای همگان ترسیم کنیم تا باعث شود ترس و نگرانی از تعامل با ایران فروریخته و رغبت همکاری ایجاد گردد."
دولت اوباما نیز که تحت فشار کنگره، قادر به گشاده دستی بیشتر در برابر رژیم نیست، توپ را در زمین رژیم میاندازد. بعنوان مثال، باراک اوباما در مصاحبه مطبوعاتی اول آوریل در واشنگتن، در پاسخ به اظهارات خامنه ای که کار شکنی آمریکا را بعنوان مانع اصلی بازگشت سرمایه گذاران به ایران معرفی کرده بود گفت که آمریکا به اجرای تعهدات خود در برجام وفادار است و دولت آمریکا و بویژه وزیر خزانه داری آمریکا تلاش خواهند کرد که به راه افتادن داد و ستد بین ایران و اروپا کمک کنند. اوباما در سخنان خود، دلیل عمده نگرانی کمپانی ها و سرمایه داران خارجی برای معامله با ایران را رفتار و گفتار ایران معرفی کرد و گفت: "ایران نیز باید به تعهدات خود وفادار باشد و پیام و محتوای اصلی برجام را مورد احترام قرار دهد، یعنی، به جامعه بین المللی اطمینان دهد که اقدامات تحریک برانگیز خود که باعث نگرانی و وحشت سرمایه گذاران است را متوقف میکند. وقتی ایران موشک قاره پیما با شعار نابودی اسرائیل پرتاب میکند، اینگونه رفتارها حاوی این پیام اند که ریسک های ژئوپلیتیک کماکان به قوت خود باقی میباشند، ریسک هائی که سرمایه گذاران را نگران میکنند. ارسال موشک برای حزب الله باعث بی اعتماد شدن سرمایه گذاران است. ایران باید این مسئله را درک کند که سرمایه گذاران به کشوری میروند که احساس امنیت داشته باشند. بنابراین، رفتار ایران نباید تا این میزان مناقشه برانگیز باشد. ما بخوبی می بینیم که جناح تند رو در ایران مایل به بازشدن ایران به سوی جامعه بین المللی نیست و اقداماتی میکنند که بطور بالقوه، معامله را زیر علامت سوال میبرد."
در همین راستا، جک لو، وزیر خزانه داری آمریکا نیز در سخنرانی خود در 11 آوریل امسال در شورای روابط خارجی گفت: "یک دسته از فاکتورهایی که مانع داد و ستد مالی و اقتصای ایران با غرب است، مربوط به خود اقتصاد ایران میباشد. برخی دیگر از موانع، ناشی از رفتار های ایران میباشند، مثل حمایت از تروریسم، دامن زدن به بحران های منطقه ای و آزمایش های موشکی که ناقض تعهدات بین المللی میباشند. به این لیست باید نقض مستمر حقوق بشر در ایران را نیز اضافه نمود."
نتیجه سیاسی اینکار چیست ؟؟
اگر به فضای سرد و منفی رسانه های غربی در مورد ادغام اقتصاد رژیم در سیستم جهانی و همچنین عدم تمایل سرمایه گذاران برای ورود به ایران نگاه کنیم، و این وضعیت را با سه سال گذشته که عمدتا فضای مثبتی بود مقایسه کنیم، آنچه بیش از هرچیز جلب توجه میکند، تفاوت بنيادین بین دو دوره قبل و بعد از برجام است. بدون تردید، محافل سیاسی غرب هم با اقتصاد مافیا زده ایران آشنا هستند و هم آنکه، آثار منفی تحریم های غیرهسته ای آمریکا برای معامله و بده بستان با رژیم را بدرستی می شناسند. پس سوال اینجاست که تفاوت این دو دوره از کجا ناشی میشود؟
شاید بتوان گفت که محافل غربی، انتظار داشتند که موفقیت روحانی در خوراندن جام زهر هسته ای به خامنه ای، باعث محبوبیت وی در میان مردم و در نتیحه، بالارفتن موقعیت وی در ساختار حکومت در ایران گردد. برآورد بسیاری از محافل غربی این بود که روحانی میتواند از ارتقاء موقعیت خود در پیشبرد دیگر سیاست های داخلی و خارجی اش بهره گیرد و در انتخابات مجلس و خبرگان نیز تعادل سیاسی را بطور بنیادین تغییر دهد و و علی خامنه ای و سپاه را به عقب براند.
پاتک های مستمر باند خامنه ای از یکطرف و ناتوانی روحانی برای تأثیر گذاری روی سیاست های منطقه ای رژیم و ناتوانی اش در عقب راندن مافیای اقتصادی سپاه که مانعی اصلی در ادغام اقتصاد رژیم در سیستم جهانی و بازگشت سرمایه گذاران خارجی است، باعث گردیده که انبوه انتظارات و توهمات محافل غربی به تحول در ایران و چرخش سیاست های کلان رژیم، به یأس و ناامیدی تبدیل گشته اند. شاید بتوان گفت که فضای رسانه ای کنونی، بیش از آنکه نشانی از دشواری های اقتصادی رژیم باشد، نشانی از شکست کلان روحانی در تحقق سیاست هائی است که وعده آنرا داده بود و محافل غربی نیز با احتیاط، روی آن حساب بازکرده بودند.
در شرائط کنونی، برخی از کارشناسان، یکبار دیگر ساختار متضاد قدرت در ایران را مورد تأکید قرار میدهند، سیستمی که راه حرکت به جلو و اصلاحات را بسته است و در نتیجه باعث تضعیف مستمر رژیم شده و اقتصادش را ویران تر و درهم شکسته تر میکند.