منبع : همبستگی ملی ایران ، 1ژوئن 2016
لینک
با بالاگرفتن جنگ گرگها در درون نظام آخوندی و بویژه در پی شکست های زنجیره ای خلیفه ارتجاع در زمینه های داخلی و منطقه ای، رفسنجانی در سخنانی با قد علم کردن علیه خامنه ای به گوشه های از «اسرا مگو» و بحران های لاعلاج در نظام آخوندی اعتراف کرده است.
وی که از فردای شکست خامنه ای در نمایش انتخابات دو مجلس حکومتی بکرات در هیبت «مصاحبه شونده» در صحنه حاضر می شود، ضمن به چالش کشیدن «ولی فقیه یک شبه», وجود بحران های داخلی را اینگونه به تصویر کشیده است: «بحران بیکاری، گرانی و اختلافاتداخلی نگرانکننده است». (سایت حکومتی آفتاب 10 خرداد 1395)
ترجمان سخنان «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» آخوندی در این جملات، نخست اعتراف به وجود بحران عمیق و شکست های اقتصادی است که اکنون خود را در بحرانی بسیار عمیق تر بنام «بیکاری» در کشور به نمایش گذاشته است. بحرانی که بنا بر داده های قطره ای رژیم با قریب ۸ میلیون بیکار و همچنین پیوستن ۵ میلیون فارغ التحصیل در آینده ای نزدیک دوچندان خواهد شد. این آمار و ارقام در حالی است که دولت آخوند روحانی در تبلیغات دروغین خود و برای سفید کاری، ضمن دست بردن در نرخ بیکاری، واقعیات را تنها با ارقامی مانند «۱۱ درصد» وارونه می نماید. ایضا همین استدلال در رابطه با افزایش سرم آورقیمت ها در کشور و به تبع آن نرخ تورم که به گفته بسیاری از کارشناسان اکنون دو رقمی شده است، صادق می باشد.
درثانی محور دوم سخنان رفسنجانی، چه در این مصاحبه و یا سخنان مشابهی، اعتراف آگاهانه به «شقه و شکاف» در راس هیئت حاکمیت آخوندی است که اکنون به مانند موریانه بجان دیکتاتوری ولی فقیه افتاده است.
این سخنان که در سایت حکومتی انتخاب (9 خرداد 1395) منتشر یافته، از جمله وجود بحران هژمونی را اینگونه توصیف می کند: «جماعتی که یک اقلیت بسیار محدود هستند، در واقع، میداندار افکار جامعه نیستند، بلکه با وصل کردن خود به نهادهای تأثیرگذار کشور و به دست آوردن تریبونهای رسمی نظام، کمکم صاحب بساطی شدهاند که البته مردم در هر زمان که فرصت مناسبی یافتند، آنان را کنار زدهاند و باز هم چنین خواهند کرد».
اما در این اعترافات مهم، «فرد دوم رژیم» تنها به این جملات بسنده نمی کند، بلکه وی حتی قدری فراتر رفته و در رابطه با شکست های استراتژیک و کشورگشایانه خامنه ای در منطقه و بویژه در کشورهای عربی و اسلامی می افزاید: «الان در منطقه کشورهای عربی و مسلمان علیه ما جبهه گرفتند و این مسأله آسانی نیست و باید حل شود. دست ما در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن، به خاطر مصالح آنجا بند شده است و نمیتوان به آسانی آنجا را رها کرد و ادامهاش هم واقعاً کار سختی است. همین عربهایی که در مقابل ما صف کشیدند، الان در این مسایل میخواهند عراق را بگیرند.بنابراین ما در منطقه مشکل داریم».
اعتراف سران حکومت به شکست های رژیم در منطق خود مبین واقعیتی بنام «بن بست» می باشد، امری که اکنون باند های رژیم با راه انداختن داد و فریاد های «آی دزد، آی دزد» تلاش دارند تا دستان آلوده خود را از مجموعه شکست های دیکتاتوری ولی فقیه شسته و بدین سان باند مقابل را مقصر اصلی تمامی مصیبت های حکومتی قلمداد نمایند.
ترجمان سخنان «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» آخوندی در این جملات، نخست اعتراف به وجود بحران عمیق و شکست های اقتصادی است که اکنون خود را در بحرانی بسیار عمیق تر بنام «بیکاری» در کشور به نمایش گذاشته است. بحرانی که بنا بر داده های قطره ای رژیم با قریب ۸ میلیون بیکار و همچنین پیوستن ۵ میلیون فارغ التحصیل در آینده ای نزدیک دوچندان خواهد شد. این آمار و ارقام در حالی است که دولت آخوند روحانی در تبلیغات دروغین خود و برای سفید کاری، ضمن دست بردن در نرخ بیکاری، واقعیات را تنها با ارقامی مانند «۱۱ درصد» وارونه می نماید. ایضا همین استدلال در رابطه با افزایش سرم آورقیمت ها در کشور و به تبع آن نرخ تورم که به گفته بسیاری از کارشناسان اکنون دو رقمی شده است، صادق می باشد.
درثانی محور دوم سخنان رفسنجانی، چه در این مصاحبه و یا سخنان مشابهی، اعتراف آگاهانه به «شقه و شکاف» در راس هیئت حاکمیت آخوندی است که اکنون به مانند موریانه بجان دیکتاتوری ولی فقیه افتاده است.
این سخنان که در سایت حکومتی انتخاب (9 خرداد 1395) منتشر یافته، از جمله وجود بحران هژمونی را اینگونه توصیف می کند: «جماعتی که یک اقلیت بسیار محدود هستند، در واقع، میداندار افکار جامعه نیستند، بلکه با وصل کردن خود به نهادهای تأثیرگذار کشور و به دست آوردن تریبونهای رسمی نظام، کمکم صاحب بساطی شدهاند که البته مردم در هر زمان که فرصت مناسبی یافتند، آنان را کنار زدهاند و باز هم چنین خواهند کرد».
اما در این اعترافات مهم، «فرد دوم رژیم» تنها به این جملات بسنده نمی کند، بلکه وی حتی قدری فراتر رفته و در رابطه با شکست های استراتژیک و کشورگشایانه خامنه ای در منطقه و بویژه در کشورهای عربی و اسلامی می افزاید: «الان در منطقه کشورهای عربی و مسلمان علیه ما جبهه گرفتند و این مسأله آسانی نیست و باید حل شود. دست ما در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن، به خاطر مصالح آنجا بند شده است و نمیتوان به آسانی آنجا را رها کرد و ادامهاش هم واقعاً کار سختی است. همین عربهایی که در مقابل ما صف کشیدند، الان در این مسایل میخواهند عراق را بگیرند.بنابراین ما در منطقه مشکل داریم».
اعتراف سران حکومت به شکست های رژیم در منطق خود مبین واقعیتی بنام «بن بست» می باشد، امری که اکنون باند های رژیم با راه انداختن داد و فریاد های «آی دزد، آی دزد» تلاش دارند تا دستان آلوده خود را از مجموعه شکست های دیکتاتوری ولی فقیه شسته و بدین سان باند مقابل را مقصر اصلی تمامی مصیبت های حکومتی قلمداد نمایند.