منبع : همبستگی ملی ایران ،14 ژوئن 2016
لینک
هادی مظفری: کرامات شیخ ما
«به گزارش خبرگزاری ایسنا، یوسف طباطبائینژاد در مراسم نماز جمعه ۲۰ خرداد اصفهان گفت: «عکسهایی به دفتر من رسیده است که زنان در کنار زایندهرودِ خشک مثل اروپا عکس گرفتهاند همین کارها را میکنید رودخانه که خشک شد بالادست آنهم خشک میشود».
اینهم شمهای از کرامات شیخ ما. به عقل جن هم نمیرسید که عامل خشک شدن زایندهرود عکس گرفتن زنان در کنار آن مثل اروپا باشد. پیشبینی خشک شدن بالادست را هم کرده است تا مبادا کسی در کرامات شیخ شک و تردید کند.
تمام کارشناسان و محققانِ امور خشکسالی حالا باید انگشتبهدهان بیایند و پیش پای این آخوندِ خبره در امور خشکسالی های اقلیمی و هیدرولوژیکی لنگ بیندازند. دانشمندان زمینشناسی و امور جغرافیایی نیز حتماً باید از سراسر جهان خودشان را به اصفهان برسانند تا از افاضات و منبر این موجودِ عجیبالخلقه محروم نمانند.
منطق آخوندی البته همیشه حول محور همین امور در گردش بوده است. چند سال پیش هم یکی از آخوندهای نمره موقت در شو مسخره جمعهبازار تهران (آخوند صدیقی) وقوع زلزله را به بیحجابی ربط داده بود و باعث مضحکه و آبروریزی بیشتر برای رژیم قرونوسطایی در سراسر جهان شده بود.
واقعاً که چند تار مو چه قدرت مخرّبی دارد!
حالا اگر فرض کنیم که بیحجابی عامل وقوع زلزله و خشکسالی میشود، آیا آخوندها میتوانند توضیح دهند که چرا در کشورهای اروپایی خبری از خشکسالی و زلزله نیست؟!
کیست که نداند ربط دادن بلایای طبیعی همچون زلزله و خشکسالی به بیحجابی از طرف این فسیلها دو هدف عمده را دنبال میکند.
اول گم کردن ردِ بیکفایتیهای متصدیان و مسئولانِ امور و دوم صحنهسازی و شارلاتان بازی جهت توجیه کردن سرکوب هر چه بیشتر زنانِ محروم و رنجدیده در میهنمان.
مردم شریف اصفهان و سراسر ایران هنوز جنایتهای هولناک اسیدپاشی بر روی چهرۀ زنان در اصفهان و سراسر شهرهای ایران را فراموش نکردهاند. اینگونه اظهارات دست رجاله ها و مزدورانِ آخوندها را برای اینگونه جنایات ضد انسانی باز و بازتر میگذارد.
زلزله پدیدهای طبیعی است که در بسیاری از کشورهای جهان به وقوع میپیوندد و بهعنوان نمونه کشور ژاپن یکی از زلزلهخیزترین کشورهای روی زمین میباشد؛ اما ژاپنیها ازآنجاییکه آخوندهای مفتخور و پرت و پلاگو ندارند، ناچار بهجای دست روی دست گذاشتن و اراجیف سر هم کردن و تقصیر را به گردن زنها انداختن، ساختمانها و بناهایشان را با متد پیشرفته، ضد زلزله ساختهاند و ازاینرو باوجود زمینلرزههای شدید، تلفات را به حداقل ممکن رساندهاند.
مشکل و معضل خشکسالی نیز از مقولاتی است که دلایل خاص و طبیعیاش را از قبیل اقلیمی و غیر اقلیمی تعریف کردهاند.
حفر بیرویه چاههای آب که اکثراً توسط عوامل خود رژیم صورت میگیرد و به همین جهت به آنها در مقابل قانون مصونیت میبخشد، عدم استفاده صحیح از آب و هدر دادن ذخیرههای آب به علت ندانمکاریهای مسئولان مربوطه، بهعنوانمثال ایجاد سدهایی که به علت عدم مطالعه دقیق و صحیح باعث تشدید مشکلات شدهاند و کمبود بارندگیهای سالیانه، از اصلیترین عواملی هستند که توسط کارشناسان مورد تائید قرارگرفتهاند.
اینگونه اظهارات مضحک و مسخره از جانب این آخوند سر در آخور ولایت و همپالگی هایش در سراسر ایران در حالی عنوان میگردند که دزدیهای نجومی عوامل رژیم زبانزد عام و خاص گشتهاند. شلاقها بر تن آگاهترین و زحمتکشترین اقشار میهن یعنی دانشجویان و کارگران، تنها به جرم خواستههای صنفیشان فرود میآیند.
تنفروشی از سر فقر و ناداری پیش چشمان همین حضرات در تهران و دیگر کلانشهرها مرز فاجعه را درنوردیده است. آمار اعدامها از جنونِ حکومت به قتل و کشتار خبر میدهند. اعتیاد به معنای واقعی کلمه غوغا میکند. خودکشی و روند فرار از جهنم حکومت آخوندی سیر صعودی میپیماید و...
اینها البته هیچکدام برای این آخوند فاسد مهم نیستند. مهم این است که عقب رفتن روسریها در کنار زایندهرود، باعث خشکسالی شده است. ندانمکاریها و به هدر دادن سرمایههای ملی و طبیعی و دزدی و قتل و جنایت و فساد حکومتیان، ربطی به فلاکت و فقری که گریبان مردم ایران را گرفته است ندارد.
همین روزهاست که قضائیه منفور رژیم در لیست بالا بلند خود موارد اتهامی اشاعۀ زلزله و تولید خشکسالی را نیز اضافه کرده و بر شدّت سرکوب زنانِ میهنمان بیفزاید. اما آخوندهای جنایتکار باید بدانند که کانون اصلی زلزله و زیر و زبر کردن بنیان حکومتشان، نه بیرون زدن چندتار مو از زیر روسری ها بلکه جوانانی هستند که از اینهمه ظلم و ستم و سرکوب و تبعیض به ستوه آمده اند. این است زلزله ای که دیر یا زود کاخ های ستم را بر سر آنها آوار خواهد کرد.
تمام کارشناسان و محققانِ امور خشکسالی حالا باید انگشتبهدهان بیایند و پیش پای این آخوندِ خبره در امور خشکسالی های اقلیمی و هیدرولوژیکی لنگ بیندازند. دانشمندان زمینشناسی و امور جغرافیایی نیز حتماً باید از سراسر جهان خودشان را به اصفهان برسانند تا از افاضات و منبر این موجودِ عجیبالخلقه محروم نمانند.
منطق آخوندی البته همیشه حول محور همین امور در گردش بوده است. چند سال پیش هم یکی از آخوندهای نمره موقت در شو مسخره جمعهبازار تهران (آخوند صدیقی) وقوع زلزله را به بیحجابی ربط داده بود و باعث مضحکه و آبروریزی بیشتر برای رژیم قرونوسطایی در سراسر جهان شده بود.
واقعاً که چند تار مو چه قدرت مخرّبی دارد!
حالا اگر فرض کنیم که بیحجابی عامل وقوع زلزله و خشکسالی میشود، آیا آخوندها میتوانند توضیح دهند که چرا در کشورهای اروپایی خبری از خشکسالی و زلزله نیست؟!
کیست که نداند ربط دادن بلایای طبیعی همچون زلزله و خشکسالی به بیحجابی از طرف این فسیلها دو هدف عمده را دنبال میکند.
اول گم کردن ردِ بیکفایتیهای متصدیان و مسئولانِ امور و دوم صحنهسازی و شارلاتان بازی جهت توجیه کردن سرکوب هر چه بیشتر زنانِ محروم و رنجدیده در میهنمان.
مردم شریف اصفهان و سراسر ایران هنوز جنایتهای هولناک اسیدپاشی بر روی چهرۀ زنان در اصفهان و سراسر شهرهای ایران را فراموش نکردهاند. اینگونه اظهارات دست رجاله ها و مزدورانِ آخوندها را برای اینگونه جنایات ضد انسانی باز و بازتر میگذارد.
زلزله پدیدهای طبیعی است که در بسیاری از کشورهای جهان به وقوع میپیوندد و بهعنوان نمونه کشور ژاپن یکی از زلزلهخیزترین کشورهای روی زمین میباشد؛ اما ژاپنیها ازآنجاییکه آخوندهای مفتخور و پرت و پلاگو ندارند، ناچار بهجای دست روی دست گذاشتن و اراجیف سر هم کردن و تقصیر را به گردن زنها انداختن، ساختمانها و بناهایشان را با متد پیشرفته، ضد زلزله ساختهاند و ازاینرو باوجود زمینلرزههای شدید، تلفات را به حداقل ممکن رساندهاند.
مشکل و معضل خشکسالی نیز از مقولاتی است که دلایل خاص و طبیعیاش را از قبیل اقلیمی و غیر اقلیمی تعریف کردهاند.
حفر بیرویه چاههای آب که اکثراً توسط عوامل خود رژیم صورت میگیرد و به همین جهت به آنها در مقابل قانون مصونیت میبخشد، عدم استفاده صحیح از آب و هدر دادن ذخیرههای آب به علت ندانمکاریهای مسئولان مربوطه، بهعنوانمثال ایجاد سدهایی که به علت عدم مطالعه دقیق و صحیح باعث تشدید مشکلات شدهاند و کمبود بارندگیهای سالیانه، از اصلیترین عواملی هستند که توسط کارشناسان مورد تائید قرارگرفتهاند.
اینگونه اظهارات مضحک و مسخره از جانب این آخوند سر در آخور ولایت و همپالگی هایش در سراسر ایران در حالی عنوان میگردند که دزدیهای نجومی عوامل رژیم زبانزد عام و خاص گشتهاند. شلاقها بر تن آگاهترین و زحمتکشترین اقشار میهن یعنی دانشجویان و کارگران، تنها به جرم خواستههای صنفیشان فرود میآیند.
تنفروشی از سر فقر و ناداری پیش چشمان همین حضرات در تهران و دیگر کلانشهرها مرز فاجعه را درنوردیده است. آمار اعدامها از جنونِ حکومت به قتل و کشتار خبر میدهند. اعتیاد به معنای واقعی کلمه غوغا میکند. خودکشی و روند فرار از جهنم حکومت آخوندی سیر صعودی میپیماید و...
اینها البته هیچکدام برای این آخوند فاسد مهم نیستند. مهم این است که عقب رفتن روسریها در کنار زایندهرود، باعث خشکسالی شده است. ندانمکاریها و به هدر دادن سرمایههای ملی و طبیعی و دزدی و قتل و جنایت و فساد حکومتیان، ربطی به فلاکت و فقری که گریبان مردم ایران را گرفته است ندارد.
همین روزهاست که قضائیه منفور رژیم در لیست بالا بلند خود موارد اتهامی اشاعۀ زلزله و تولید خشکسالی را نیز اضافه کرده و بر شدّت سرکوب زنانِ میهنمان بیفزاید. اما آخوندهای جنایتکار باید بدانند که کانون اصلی زلزله و زیر و زبر کردن بنیان حکومتشان، نه بیرون زدن چندتار مو از زیر روسری ها بلکه جوانانی هستند که از اینهمه ظلم و ستم و سرکوب و تبعیض به ستوه آمده اند. این است زلزله ای که دیر یا زود کاخ های ستم را بر سر آنها آوار خواهد کرد.