منبع : ایران اسرار ،3ژوئن 2016
لینک
اطلاعات جدید از نامه های ومذاکرات خمینی با امریکا واسرائیل وواکنش های خامنه روحانی
گاردین انگلستان: شنبه ۲۲خرداد ۹۵ جزییات بیشتری از نامهنگاری خمینی دجال
به دولت آمریکا و مراودات پشت پرده وی قبل از انقلاب ۱۳۵۷ را فاش کرد.
گاردین نوشت:
«یک بررسی سازمان سیا در ۱۹۸۰ نشان میدهد در نوامبر ۱۹۶۳ خمینی یک پیام به دولت آمریکا فرستاده
بود. این پیام را توسط حاج میرزا خلیل کمرهای ارسال کرده بود. در این پیام وی اظهار
عقیده کرده بود که او با رابطه آمریکا و ایران مخالفت ندارد» .
خبرگزاری فرانسه
نیز با عنوان ”آمریکا رابطه گستردهیی با خمینی قبل از انقلاب ایران داشت“ نوشت:
سران رژیم ایران
از انتشار گزارشهای مربوط به ارتباطات دیپلوماتیک خمینی و دستگاه اداری جیمی کارتر
واکنش خشمگینانه نشان دادند. این ارتباطات تا چند هفته قبل از انقلاب ایران هم جریان
داشت.
یک مشاور سابق
جیمی کارتر به گاردین گفت: هیچ سؤال و ابهامی در مورد اسناد مکاتبات خمینی و آمریکا
نیست.
خمینی در اول
فوریه ۱۹۷۹ به تهران بازگشت دو هفته بعد از اینکه شاه از ایران خارج شد،
در آن زمان ارتش ایران که تحتتاثیر آمریکا بود بهسرعت تسلیم گردید و خمینی بهعنوان
ولیفقیه، جمهوری اسلامی را اعلام کرد.
حسن روحاني: در سالگرد مرگ دجال در 13 خرداد 95 مذاكرات خميني با آمريكا در نوفل لوشاتو فرانسه را تعامل حكيمانه ناميد و خامنه اي امروز در سالمرگ خميني سند افشا شده در روابط خميني با روساي جمهوري آمريكا را جعلي سيا (سازمان اطلاعاتي آمريكا) قلمداد كرد!
ماجراي نامه هاي خميني به رهبران آمريكا
در آستانه سالمرگ خمینی، بخشی از یکی دو نامه خمینی به رهبران پیشین آمریکا منتشر شد.
این نامهها در شمار اسنادی بودند که دولت آمریکا به روش معمول خود پس از گذشت 30سال و تقریباً کهنه شدن مطلب، از بایگانی محرمانهاش خارج کرده و در دسترس همگان قرار میدهد.
در یکی از این سندها، خمینی در آبان 1342 یعنی چند ماه پس از ماجرای 15خرداد در نامهیی به جان کندی رئیسجمهور وقت آمریکا اطمینان خاطر میدهد که نه تنها مشکلی با منافع آمریکا در ایران ندارد و اتفاقا به ضرورت حضور آنها در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالا نفوذ بریتانیا اعتقاد هم دارد!
'خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت که حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.'
به استناد همین سند، خمینی نامهاش را 10روز قبل از سفر لئؤنید برژنف رهبر شوروی به تهران و توسط آخوندی به اسم میرزا خلیل کمرهای پیشنماز مسجد فخرالدوله (دروازه شمیران) که ظاهراً سیاسی نبود، به سفارت و مأموران آمریکایی در تهران میرساند.
نامه دوم هم، همان چیزی است که قبلاً هم ”رو “ شده بود و شرح تبادل نظرها و قول و قرارهای وی با جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا در جریان انقلاب 57 است.
اهمیت سند، بر میگردد به همان نامه اول، در سال 42 که تا حالا کسی از آن خبر نداشت. برای اطلاع از کم و کیف خبر و اصل سند میتوان به کتابخانه جیمی کارتر، بخش اسناد آن مراجعه کرد و همه سند را که یک مطلب ظاهراً 81 صفحهیی است و اولین بار در سال 2005 میلادی توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا منتشر شده، به دست آورد.
مقامات رژیم با کمی تأخیر، شروع به واکنش نشاندادن کردند. مسؤل دفتر انتشار آثار خمینی (آخوند انصاری) اساساً منکر قضیه شد و نوشت: این سند وجاهت قانونی ندارد!
برخی دیگر که کمی عاقلتر بودند شروع به رفع و رجوع قضیه کردند که یکی از نامهها دروغ است و دومی هم آنطوری که میگویند نبوده و اینطوریست و آنطور نیست و خلاصه...
سومی هم گفت: همه این سر و صداها، آنهم در شب سالمرگ خمینی برای این است که ”چهره استکبار ستیز“ امام را مخدوش کنند.
این واکنشها البته هنوز ادامه دارد و بیشتر از همه، خود آخوندها هستند که تلاش میکنند، با انکار ماجرای نامهنگاریهای خمینی، بگویند امام از همان اول کار و حتی از دوران کودکی، ضدامپریالیست! بوده و هیچوقت هم این ”لکهها “ به دامنش نمیچسبد! گرچه که از لابلای تکذیبیههای نهادهای مختلف رژیم، براحتی میتوان به اصل قضیه پی برد اما برای آسانتر کردن کار میشود به یک نمونه جدیتر از همین جنس، در مناسبات ”دیپلوماتیک! “ خمینی اشاره و استناد کرد که:
در ”ظاهر“ چه میگفت؟
و در ”باطن “ چه میکرد؟
روابط خمینی با اسراییل و...
قضیه برمیگردد به روابط خمینی با اسراییل در میانه جنگش با عراق، همان اسراییلی که خمینی میگفت اگر دست به دریا بزند، دریا نجس میشود.
اما همان هنگام که داشت جلوی خلق الله و دوربین رسانهها، این حرف را میزد، همزمان داشت با یکی از فرستادگان بلندپایه اسراییلی در تهران مذاکره و گفتگو میکرد. و... . تا بعداً بگوید: ”ما اسراییل را قابل آدم نمیدانیم که با او یک ربطی داشته باشیم. ... اگر اسراییل انگشتشو به بحر محیط بزند، این نجس میشد!... میخواهند ایران را بدنام بکنند“. (منبع تلویزیون شبکه یک رژیم. برنامه شاخص قسمت پنجم- خمینی و فلسطین. ۱۵/۱۱/۸۸)
این از حرفها و موضعگیری خمینی درباره شایعه رابطهاش با اسراییل که از بیخ و بنیاد آن را تکذیب کرد، حالا نگاه کنید به گفتههای پاسدار حسن عباسی که در تاریخ 8تیر 94 و در جریان جنگ و دعوای باندی با روحانی، اشتباهی ”پتة “ امامش را هم روی آب ریخته!
حسن عباسی: ”داریم به شما میگیم آقای آمیرام میر یک اسراییلی آمد اینجا توی هتل کذا توی تهران سال 1365 با شما مذاکره کرد آقای وردینژاد بود آقای کنگرلو بود همه آقایون... طرف اسراییلی اومده نشسته با شما مذاکره کرده تو داخل قلب تهران! بعد بلند شده رفته فرانسه رفتید دوباره اونجا... به جای اینکه جواب بدید 27سال پیش رفتید نشستید با اسراییلیها مذاکره کردید حالا گندش در اومده، 27سال دیگه از مذاکرات امروز چی باید در بیاد؟“
چند سال بعد یکی از نفراتی که حسن عباسی اسمش را در شمار مذاکرهکنندگان با هیأت اسراییلی در تهران در همان سال 65 افشا کرده بود، دهان باز کرد و کمی بیشتر گفت، محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی نخستوزیر دوران طلایی! در مصاحبهای که سایت تابناک پاسدار رضایی بخشهایی از آن را در تاریخ دوم ا ردیبهشت سال 93 انعکاس داد، گفت:
”آمریکاییها به ما پیشنهاد کردند که به ما کمک کنند... چه اتفاقی افتاد که مکفارلین و گروهش تصمیم گرفتند به ایران بیایند؟. آقای هاشمیگفته که با پاسپورت ایرلندی آمده بودند. ما عمداً گفتیم که با پاسپورت ایرلندی بیایند. اگر با پاسپورت آمریکایی میآمدند از همان مقصد لو میرفتند“. البته محسن کنگرلو هم تا همینجای قضیه را میگوید و ادامه نمیدهد. اما همین مقدار هم برای درک واقعیت دوگانه خمینی و باندش کافیست. لینک صحبتهای خمینی و حسن عباسی پیوست همین یادداشت است.
از زبان خمینی
طبعا اینها فقط بخشی از واقعیت آن چیزی است که اتفاق افتاده، بیشک سالهای آینده پردههای بیشتری بالا خواهد رفت گرچه که تا همینجا هم حتی بدون توجه به این اسناد، مردممان با گوشت و پوست خود لمس کردهاند که خمینی چه موجود رذل و دروغگویی بود که حتی حرفهای علنی خودش در باب آزادیها و مجلس مؤسسان و... را هم کنار گذاشت و گفت التزامی به پایبندی به حرفهایی که زده و قول و قرارهایی که پیش از پیروزی انقلاب به مردم داده، ندارد“. (صحیفهنور، ج18، ص 178).: سخنرانی ۲۰/۹/۶۲، “ ممکن است دیروز من یک حرفی زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را! این معنا ندارد که من بگویم: چون دیروز حرفی زدهام, باید روی همان حرف, باقی بمانم! “
به هر حال، حرف و سند درباره خمینی از این دست، کم نیست. سالروز مرگش هم بیش از اقتضا ندارد، باری امام (ره!) رذلترین ماکیاولیست تاریخ معاصر بود.