۱۳۹۵ تیر ۱۲, شنبه

هضم ساواک دروزارت بدنام اطلاعات خمینی



منبع : افشای یاران شیطان ، 2 ژوئیه 2016


 هضم ساواک دروزارت بدنام اطلاعات خمینی

به علت منفوریت فوق العاده ساواک به عنوان حفظ کننده قدرت نامشروع دیکتاتوری شاه، در انقلاب سال ۱۳۵۷ لبه تیز مبارزه مردم متوجه آن بود و همه خلع ید از ساواک و نابودی آن را درخواست می کردند. با این حال، نظام جدید که به کلی رودر روی آرمان های حقیقی مردم ایران بود، از همان اولین روزهای پس از سقوط شاه، شروع به سیستم اطلاعاتی خود کرد.بعد از انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ مهندس بازرگان نخست وزیر موقت خمینی، دکتر ابراهیم یزدی را مأمور تشکیل کمیته یی برای رسیدگی به امور ساواک صادر کرد.


 یزدی کمیته یی مرکب از دانشجویان انجمن اسلامی آمریکا (تیمی که در آمریکا با ابراهیم یزدی بودند) از جمله نژاد حسینیان و عبدالعلی بازرگان در باغ مهران (یکی از مراکز تسخیر شده ساواک) تشکیل داد. این کمیته کارش را با نگهداری اسناد ساواک شروع کرد.



در کنار این کمیته دکتر مصطفی چمران (۱) با تشکیل دفتری بنام دفتر تحقیقات نخست وزیری، کار مصاحبه و استخدام ساواکی ها را برای راه اندازی مجدد بعضی از بخشهای ساواک آغاز کرد.


اداره کل هشتم (ضد جاسوسی) که اساساً علیه شوروی بود، اولین اداره ای از ساواک بود که در شروع حاکمیت خمینی آغاز بکار کرد. کارگزاران خمینی، با ساواکیهایی که قبلاً در این اداره اشتغال داشتند مصاحبه کرده آنها را مجدداً به کار دعوت کردند.مهدی هادوی(۲) «دادستان انقلاب» در سال ۱۳۵۸، با راه اندازی شعبات بازپرسی کار بازجوئی و محاکمه افراد ساواک (که عمدتا از اداره سوم ساواک امنیت داخلی – ضدخرابکاری ـ بود) را شروع کرد. اطلاعات این بازجوئی ها در اختیار محسن رضائی که از تیرماه ۱۳۵۸ مسئول اطلاعات سپاه پاسداران شده بود، قرار می گرفت تا از آن برای بازسازی اداره سوم ساواک در سپاه پاسداران استفاده کند.به این ترتیب چمران راه اندازی اداره کل هشتم (ضدجاسوسی) و محسن رضائی راه اندازی اداره کل سوم را دنبال می کرد. با این تفاوت که محسن رضائی

 

 از اطلاعات عناصر ساواک استفاده میکرد تا بکارگیری عناصر ساواکی. ولی چمران، اصل را بر استخدام ساواکیها گذشته بود. وی آن عده را که مورد نیاز سیستم جدید اطلاعاتی بودند استخدام و مابقی را بازخرید یا بازنشسته کرد.شکل گیری ارگانهای اطلاعاتی در نظام خمینی
۱اطلاعات در کمیته ها
در آخرین روزهای حکومت شاه، آخوندها که سالیان از وحشت ساواک به گوشه ای خزیده بودند، با استفاده از خلاء حضور انقلابیون (که تا ۳۰ دی ۱۳۵۷ در زندان بودند و خطر توطئه های جنایتکارانه علیه آنها در آخرین روزهای حکومت دیکتاتور وجود داشت) در شرایطی که ساواک کارائی اش را از دست داده بود، در مساجد ظاهر شده و کمیته هائی برای استقبال از خمینی تشکیل دادند. همین کمیته ها در روزهای بعد از پیروزی انقلاب قدرت را در نقاط مختلف به دست گرفتند. کلانتریها و مساجد، محل استقرار این کمیته ها شد و آخوندها بر ریاست کلیه این کمیته ها چنگ انداختند.در روزها و هفته های پس از سرنگونی شاه، به دلیل شکل گیری روحیه همبستگی و اعتماد در سراسر جامعه، از ناامنی و هرج و مرج اثری نبود. اما همین کمیته ها به بهانه پاکسازی ساواکی ها و عوامل طرفدار نظام گذشته به فعالیت های امنیتی و اطلاعاتی دست زدند و به مهم ترین عوامل ناامنی تبدیل شدند. به اقتضای همین فعالیت ها، در هر کمیته واحد اطلاعات نیز ایجاد شد.در ابتدا هر کمیته واحد اطلاعات و گروه ضربت خودش را تشکیل داده بود. عملیات آنها برای تعقیب ساواکیها و عوامل شاه، به سرعت به شکار انقلابیون یا جوانان ترقیخواهی گرایش یافت که سلطه ارتجاعی آخوندها را برنمی تافتند. خصلت آنارشیک کمیته ها و واحد اطلاعات آن که به تعداد آخوندهای روسای کمیته گسترش یافت، خمینی را به فکر سامان دادن آن انداخت. در سال ۱۳۵۸، او به آخوند مهدوی کنی حکم داد که کمیته مرکز را تآسیس کند تا یک تمرکز فرماندهی و اطلاعاتی ایجاد شود. مرکز این کمیته در میدان بهارستان بود.۲اطلاعات سپاه
در تیرماه ۱۳۵۸ جواد منصوری (اولین فرمانده سپاه پاسداران)




 حکم تشکیل واحد اطلاعات سپاه را صادر و محسن رضائی را بعنوان فرمانده اطلاعات سپاه منصوب کرد. محسن رضائی عضو شورای فرماندهی سپاه ، با استفاده از کمکهای اطلاعات و امنیت سوریه و بازماندگان ساواک شاه به بازسازی اطلاعات و امنیت پرداخت. او این کار را به طور مستقیم در رابطه با شخص خمینی پیش میبرد.هسته اصلی اطلاعات سپاه را گروهی بنام “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی“ تشکیل میدادند. این سازمان از ۷ گروه راست گرا که ویژگی مشترکشان ضدیت با مجاهدین در زمان شاه و نزدیکی به آخوندها بود، تشکیل شد. (۳)محسن رضائی در ابتدای کار یک تیم ۵ نفره به سرپرستی فردی با نام مستعار پیام از گروه موحدین مأمور راه اندازی و احیای اداره کل سوم (امنیت داخلی) ساواک کرد، این تیم کلیه‌ اطلاعات مربوط به‌ اداره کل ساواک تهران را جمع‌آوری و روی آن کار کردند.اطلاعات سپاه از ابتدای شکل گیری در سال ۱۳۵۸ با کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی سوریه رابطه برقرار کرد. کارشناسان سوری به ایران آمدند و در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک ۱۱۵ عناصر اطلاعات را تحت آموزش قرار دادند.در نتیجه، اطلاعات سپاه بدلیل استفاده از اطلاعات اداره سوم ساواک و استفاده از کارشناسان سوریه با کیفیت متفاوتی نسبت به بقیه قسمتهای سپاه پاسداران شکل گرفت.واحدهای اطلاعات سپاه (برخلاف دیگر واحدهای سپاه که تحت فرماندهی در استان و منطقه بودند) از طریق مرکز استان به واحد اطلاعات در تهران وصل بودند. و سمینارهای مسئولان اطلاعات استاتها در تهران تشکیل میشد.بدنبال اشغال سفارت آمریکا، اطلاعات سپاه با آشنایی هایی که از بایگانی سفارت بدست آورد، ایجاد یک بایگانی قوی را در دستورکار خود قرار داد.اطلاعات سپاه با برقراری مناسبات گسترده با عوامل فالانژ در قسمتهای مختلف تهران شاخکهای اطلاعاتی خود را شکل داد و این الگو را در شهرستانها نیز پیاده کرد.هم چنین با استفاده از بازجوئی و شکنجه در زندانها شروع به تواب سازی و ایجاد نفوذی کرد از جمله:شاهپور زندیان، یکی از طرفداران تیمور بختیار بود که پس از انقلاب دستگیر شده بود. با دادن حکم اعدام به این فرد، او را مرعوب کرده، وادار می کنند که به عنوان نفوذی با سپاه پاسداران همکاری کند. سپاه از این طریق ضمن کسب اطلاعات از سلطنت طلبان تجربیات آنها را برای بازسازی دستگاه اطلاعاتی بکار میگیرد.سرهنگ کبیری،



 یک افسر توده ای بود که تا پیروزی انقلاب لو نرفته بود. بعد از روی کار آمدن خمینی موقعیت او برملا شد و خود را به ری شهری (۴) در دادگاه ارتش معرفی کرد، اطلاعات سپاه پاسداران او را نیز به عنوان نفوذی در میان وابستگان رژیم قبلی بکار گرفت. واحد اطلاعات سپاه از طریق سرهنگ کبیری به شماره تلفنهای افرادی مثل بختیار، اویسی (۵) و پزشکپور و…در خارج از کشور دست یافت.اطلاعات سپاه از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در تمام صحنه ها از شناسائی، تعقیب و مراقبت تا بازجوئی و شکنجه در زندانها و … مجاهدین خلق را هدف اصلی اطلاعاتی و عملیاتی خود در داخل ایران قرار داد.با عزیمت مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر به فرانسه، واحد اطلاعات سپاه پاسداران توطئه تروریستی علیه رهبر مقاومت در پاریس را در اولویت فعالیت های خود در فرانسه قرار داد. سفارت رژیم در فرانسه در آن ایام پایگاه اطلاعاتی و عملیاتی سپاه پاسداران علیه مسعود رجوی شد.دفتر اطلاعات نخست وزیری
دولت مهندس بازرگان که اولین دولت موقت بعداز انقلاب است به سازماندهی بقایای ساواک پرداخت و تحت عنوان “اطلاعات نخست وزیری“ یک دستگاه اطلاعاتی را شکل داد. اطلاعات نخست وزیری به ریاست خسرو تهرانی

 
بخشها ئی از ساواک را بکار گرفت و مشخصاً اداره هشتم ساواک که اداره ضد جاسوسی بود را احیا کرد.در جریان گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران، سعید حجاریان (۶)،



 یک هوادار دو آتشه خمینی که به حیله گری و بی رحمی مشهور بود، بعنوان یکی از خط دهندگان گروگان گیران مورد توجه قرار گرفته بود، معاون خسرو تهرانی گردید.اطلاعات نخست وزیری در دوره رجائی برای جلوگیری از تداخل سیستمهای اطلاعاتی، بین اطلاعات سپاه، ارتش، کمیته و شهربانی تقسیم کاری را تعریف کرد و حفاظت اطلاعات و اطلاعات عملیات مربوط به هر یک از این نیروها به خود آنان واگذار شد.اطلاعات نخست وزیری امور زیر را به عنوان مهمترین هدفهای خود دنبال می کرد:حراست‌های از ارگانهای مختلف نظام
فعالیت های ضد جاسوسی (همان اداره هشتم سابق ساواک با تغییر ماموریت‌ها و کادرها)سازماندهی جمع‌آوری پنهان.ـ فعالیت های ویژه مانند: برخی خریدهای ویژه اطلاعاتی، نظیر دستگاه‌های خاص که خرید و ورود آن به کشور نیاز به تشریفات ویژه داشت.در آن زمان، ستاد امنیت کشور که بیشتر نقش دبیرخانه‌ (اطلاعات نخست وزیری) را داشت و درجهت هماهنگی عمل می‌کرد.نقش فردوست در سازمان اطلاعات خمینی
ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه پهلوی، یکی از موثرترین چهره‌های سیاسی اطلاعاتی رژیم پهلوی است(۷). 

پس از انقلاب دفتر اطلاعات نخست وزیری فردوست را به همکاری فرا خواند. فردوست نقش تعیین کننده در شکل گیری دستگاههای اطلاعاتی رژیم بویژه در شکل گیری و لایحه قانون وزارت اطلاعات آخوندی داشت. اطلاعات نخست وزیری، همکاری فردوست را از بقیه پنهان میکرد. در سال ۱۳۶۲ همکاری فردوست برای سایر نهادی رژیم مشخص شد. در نتیجه دادستانی و سپاه پاسداران او را دستگیر کردند. با این حال، وی تا سال ۱۳۶۶ که در زندان فوت کرد یا کشته شد، با وزارت اطلاعات و به ویژه آخوند ریشهری وزیر اطلاعات همکاری می کرد.

حفاظت اطلاعات در ارتش
مصطفی چمران به موازات استفاده از عوامل و اسناد ساواک در ساختار دفتر اطلاعاتی نخست وزیر و واحد اطلاعات سپاه، کمیته ای مستقر در اداره دوم ارتش تشکیل داد. این کمیته در ابتدا صرفا مسئولیت حفاظت از مدارک ارتش را بعهده داشت و سر پرست آن فردی بنام محمد رضوی بود. یکی از ادارات این کمیته ضد اطلاعات ارتش بود که دارای سه قسمت تمرکز اطلاعات، ضد جاسوسی و حفاظت بود. پس از مدتی سرهنگ حاتمی رئیس اداره دوم ارتش شد. و او با بکار گرفتن تعدادی از کارمندان اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش و تعدادی از کارمندان ساواک اداره دوم را راه اندازی کرد. از آنجائی که بیم کودتا توسط ارتش وجود داشت، راه اندازی اکیپ های تعقیب و مراقبت و استفاده از عناصر ضد اطلاعاتی در زمان شاه در اولویت قرار گرفت. فرمانده دایره تعقیب و مراقبت سرگرد منصوری بود.اطلاعات دادستانی
بعد از تشکیل «دادگاه انقلاب» دادستانی (ضد) انقلاب مرکز با مسئولیت آخوند احمد آذری قمی تشکیل شد. از میان بخش های مختلف دادستانی، قسمت تحقیقات و بازپرسی دادستانی، کار سرنخ یابی اطلاعاتی روی جریانات مختلف را بعهده داشت.سرفصل شروع کار جدی اطلاعاتی در دادستانی اساسا از دی ماه ۱۳۵۹ است که مصادف با انتصاب جلاد اوین «لاجوردی» به دادستانی (ضد) انقلاب مرکز است. 



لاجوردی دادستانی را در بالای کلیهٌ ارگانهای اطلاعاتی شهر اعم از سپاه و کمیته قرار داد. محور کار اطلاعاتی، شکنجه زندانیان و کسب اطلاعات آنها در بازجوئی بود. این اطلاعات به نهادهای اطلاعاتی کمیته و سپاه داده میشد تا با تعقیب و مراقبت به اطلاعات جدید دست یابند.دادستانی تا سال ۱۳۶۲ دارای ۹ شعبه شامل ۳ دادگاه و ۶ دادسرا بود. از میان آنها، شعبه ۷ اوین بسیار معروف بود و پیچیده ترین عناصر دادستانی را به کار گرفته بود. زیرا بطور خاص روی سازمان مجاهدین خلق متمرکز بود. دادستانی تا مقطع تشکیل وزارت اطلاعات از تشکیلات سراسری در تمام کشور برخوردار بود و در مقابله با سازمانهای انقلابی و مبارز بیشترین نقش را داشت.شبکه تعقیب و مراقبت ( عبدالله پیام ) در اواخر پائیز سال ۶۰، سپاه و دادستانی به همراه تعدادی از افرادی که سابقاً در کمیته «مشترک ضد خرابکاری» شاه تجربه داشتند، یک شبکه گشت، تعقیب و مراقبت را به نام “عبدالله پیام“ سازماندهی کردند.در همین جهت، تعدادی از عناصر سپاه و دادستانی به مدت ۶ ماه یک دوره آموزش و تعقیب و مراقبت را در اداره دوم ارتش (رکن ۲) طی کردند. عناصر کمیته مرکز و سپاه قبلاً نیز جداگانه چنین دوره هائی را در این اداره گذرانده بودند. اما اینبار نهاد مزبور بکمک سرهنگ حجازی رئیس شهربانی وقت و برخی اعضاء سابق ساواک در جهت یک هدف مشخص شکل گرفت.مرکز این شبکه محل کمیته مشترک موسوم به «ضد خرابکاری» شاه یعنی همان شکنجه گاه معروف کمیته بود. از زمستان سال ۶۰ در این محل کلاسهای آموزش تعقیب و مراقبت و… تشکیل می شد که طی آن عناصر بالای سپاه توسط افسران اداره دوم و اطلاعات شهربانی و ساواک آموزش اطلاعات می دیدند.با استفاده از مزدوران ساواک و عناصر شهربانی و اداره دوم ارتش و الگوبرداری از سیستم پلیسی ساواک شاه، رژیم شبکه تعقیب و مراقبت موسوم به «عبدالله پیام» را تشکیل داد تا با استفاده از تاکتیکهای تجربه شدهٌ ساواک به ردیابی انقلابیون و کشف پایگاههای مجاهدین بپردازد