منبع : همبستگی ملی ایران ،28 اوت 2016
لینک
حسین پهلوان: دردهای بیدرمان نظام
ضجههای دردآلود ناشی از دلپیچه شو کران اتمی و "خنجر در پهلوی ولیفقیه نظام" را پس از کهکشان پاریس و دیدار پرزیدنت محمود عباس با پرزیدنت برگزیده شورای ملی مقاومت خانم مریم رجوی بسیاری در ایران و جهان شنیدند. عکسالعمل دیوانهوار و پیام گزمههای ولیفقیه را با اعدام بیش از ۲۵ نفر از هموطنان سنی درست در بیست و هشتمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی سال شصتوهفت و تعدادی بیشتری همچنان ادامه دارد که نشانگر در جا زدن نظام ولایتفقیه در همان فاز زمان خمینی است. همه فهمیدند که " نیش عقرب نه از ره کین است...
سیوهشت سال از عمر حکومت خونریز و فاسد ولایتفقیه میگذرد تازه "رهبر معظم میگوید که" هرچه بیشتر با متخصصین امور مشورت میکند بازهم درمان را در اتکا به خودکفائی میبیند..." و ایشان از آمریکائیها قطع امید کردهاند...بهعبارتدیگر ایشان به "شیطان بزرگ " دیگر اعتماد ندارند. اکیداً هم سفارش میکند که " برای حل سایر مسائل منطقه به برجام های دیگری تن ندهند ". و خلاصه ایشان برای رد گم کردن "برادران قاچاقچی " شاکی هستند که "باندهای قاچاقچی" باعث از بین رفتن صنعت و کشاورزی داخلی شدهاند و " برای عبرت سایر قاچاقچیان " فتوای سوزاندن واردات قاچاق را در همان محل ورود میدهد (نه مصادره کنند). حتماً همه به یاد دارند که چگونه کیسههای زباله را بجای محموله تریاک آتش زدند و زندانیان سیاسی را بجای قاچاقچی اعدام کردند و در نزدمماشاتگران تشویق هم شدند و ...
اما همه میدانند که سمت سوی عشوههای ایشان این بار رو به کدخدای بیمروت در خارج است که میگوید اگر بداد ما نرسید و مواد نرسد به زبالهدان تاریخ میرویم و یا به همسایه شمالی روی میآوریم که آوردند. اضافه میکند بجای سیاست اجرای برجام (رویکرد به سرمایهگذاری خارجی) به "اقتصاد مقاومتی "یا همان (اقتصاد خرکی) که سلف او خمینی اقتصاد را به خر منتسب میکرد، روی میآورد.
راستی این دردهای بیدرمان نظام چیست؟
مشکل بزرگ سیستم این است که در یک کشور دو تا دولت وجود دارد دولت خامنهای قدرت مطلقه است و ما آن را تیم الف مینامیم "منتسب به وحی است" ولایت خود را مثل همه دیکتاتورها دائم العمر میداند! معاملات و سیاست کلان و زد و بندهای جهانی از تروریسم و صدور انقلاب تا نشست و برخاست با "سران دموکراسیها " و توپ و تفنگ و قمهکشی و تبلیغات و سیاست خارجی و انتصابات و حکمرانی در ولایات از طریق امامان جمعه بر گماردگان تیم ب که زیر نظر " رئیسجمهور " است و یا با در دست داشتن قوه قضائیه هرجانی ای از مجازات معاف است. وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات دولت ب راهم با سفارش رئیس قوه قضائیه تعیین میکند که مستقیماً زیر نظر تیم الف (رهبر) است
دومی یک دولت دستدوم است که خود را " منتخب مردم " میداند کارهای (تدارکاتی) و اجرائی را با اجازه سرداران سپاه انجام میدهد که ما آن را دولت تیم ب خطاب میکنیم پا دو و مجیز گوی رهبر است. که نظام ولایت را بزک میکند و بیشتر کاربرد تبلیغاتی خارجی دارد و بهمثابه توپجمعکن و کتکخور نظام است. پس از پایان تاریخمصرف این دولتهای موقت عمدتاً به "خواص بیبصیرت " تنزل درجه میگیرند و معمولاً خانهنشین و یا پاسیو میشوند. احتمالاً اگر عمری برای رهبر باقی باشد حتماً که این پست پرهزینه جمهوری مشروطه را جمع میکند. خود "امام ", امت خود را زودتر وارد جهنم میکند. کاسه و کوزهها همواره بر سر تیم ب میشکند. تیم ب بهمقتضای زمان چهره عوض میکند گهی نرمتن و گهی سختسر میشود.
بزرگترین مشکل خود خامنهای است.
بهشدت قدرت پرست و مالاندوز و دروغگوست، رفتار و عملکردش شباهت دقیقی دارد با یک دیکتاتور فاشیست. مردم در دوران حاکمیتش در ناامنی کامل روزگار میگذرانند و یک بنیادگرای جزمی و زن ستیسزوعوامفریب و خشکمغز است. مردم از بیبضاعتی از تنفروشی تا اعضای بدن فروشی روزگار میگذرانند. فساد مالی و اخلاقی در حکومت او نهادینهشده است. روزگار تنگدستان و ضعفا بدتر از گذشته است. دوران مداحی و چاپلوسان رواج دارد. دین کاملاً مصرف دنیوی دارد و روحانیان در فکر مالاندوزی و شقاوتاند. اندک روحانیان مخالف او در اسارت و کنج عزلتاند. مردی بیکفایت است ایران را به تلی از خاکستر بدل کرده است و حتی رحم به آبها و جنگلها هم نکرده است.
او بیشک یکی از خونریزترین رهبران در تاریخ معاصر میباشد که پس از جنگ دوم جهانی اینهمه مسلمان در بلاد اسلامی با دخالت او در کشورهای عراق و لبنان و فلسطین سوریه و یمن از مرد و زن و کودک جان خود را ازدستدادهاند بعلاوه همه دارائی این کشورهای مسلماننشین به همت خامنهای به جیب همان "استکبار " و استعمارگر سرازیر شد. و درنهایت او مثل پاندولی گهی به سمت شرق و اغلب غرب در نوسان است و از عجایب اینکه خود را رهبر مسلمانان جهان هم جامیزند. علیرغم اسم طویل از رسمی نازل برخوردار است. چون ضحاک روزانه خون میریزد. هر مخالفی را بهرغم خود با یک مارک از در ب بیرون میکند اما آنها شبانه از دیوارش بالا میروند. باآنکه خود را فقیه میداند مشکل بتوان باور کرد او از قرآن درک درستی داشته باشد و الا او نیک باید بداند که سرنوشت ظالمان چه سرانجامی دارد. و وظیفه مظلومان (مجاهدان و مبارزان) در قبال آنان چیست و سرانجام کدام گروه به جهنم و کدام به بهشت میرسند. ... اما همین کیش خودپسندی او فرهنگی در جامعه رواج داده که فضای مجازی روزانه ان را به چالش میکشد. هرچند هم از منبر و محراب بیگانگان و دست غیب ساتیلیت های برونمرزی کمک برسد اما فریاد مظلومان بسی رساتر است. و خورشید تابناک حقیقت پشت تریبونهای مفسدین برای همیشه پنهان نمیماند. صدای رسای آقای منتظری تازه یک رعد بود منتظر برق آنهم باشید
مشکل دیگر در این نظام فقدان شفافیت است.
آمار سازیهای دروغین در امور سیاسی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مطبوعاتی، حقوق بشر، نظامی، اپوزسیون...حکومت ولایتفقیه را نزد مردم ایران چنان تهوعآور کرده که آب هفتدریا برای پاک نمودن آن کفایت نمیکند. پولهای بلوکهشده ایران در بانکهای خارج، / درآمد حاصل از آستان رضوی که جیب رهبر میرود، پولهای به غارت رفته نفت در زمان احمدی نژآد، فیش حقوق ولیفقیه و هزار فامیل، هزینه بربادرفته پروژه اتمی، رقم واقعی کشتارهای دهه ۶۰ و قتلعام سال ۶۷ و لیست افراد مقتول و محل دفن آنها، آمار واقعی کشتههای جنگ بین ایران و عراق و سوریه و اسامی سازمانهای تروریستی زیرپوشش رژیم و عملیاتهای انجامشده با کمکهای لجستیکی و تدارکاتی این رژیم در کشورهای جهان و درنهایت گفتگوهای پشت پرده با گروه پنج بعلاوه یک و بسیاری مسائل حلنشده ازجمله رابطهاش با داعش چیز هائی است که ذهن هر ایرانی را گرفته و نظام را صرفنظر از اینکه چه اسمی داشته باشد بهعنوان فاسدترین نظام عصر جدید در جهان به ثبت رسانده است و مشروعیت خود را ازدستداده است. و خوشا به حال کسانی که در این راه مشروع مبارزه میکنند.
بنابراین در این بازار مکاره نظام که نه ثبات سیاسی دارد، نه پایبند به قوانین و پروتکلهای حقوق بشر است و نه منشور ملل متحد را قبول دارد و نه از قوانین شفافسازی بینالمللی پیروی میکند و نه به عرف بینالمللی احترام میگذارد و تنها خود را محور جهان میداند، طبعاً نباید با مشکلات عدیدهای که روزانه گریبان نظام را میگذرد مثل همین نوار صوتی آقای منتظری، انتظار تغییر رفتار داشت. مثال کسی است که در مشتی خاک و در مشتی باد دارد.
مقاومت ساختارشکن آخرین میخ تابوت این نظام فاسد.
گرچه ممکن است این سخن بر گوش ولیفقیه خوش نیاید اما خوب است برادران قاچاقچی او سربازان آدمکش وزارت اطلاعات و ایرانیان فعال در حمایت از این رژیم در رادیوتلویزیونها بدانند که این همیشه خود نظام است که باکارهای ضد خلقی خود مولد مخالفین است. یکی از کارهای ضد خلقی حق کشی است (مثل حق حاکمیت ملی، حق انتخابات آزاد، حق داشتن کار و مسکن، برخورداری از یک قوه قضائیه مستقل، رعایت حقوق انسان، رفع تبعیض دینی، ملی، سیاسی، برابری و آزادی حیات و فرهنگ و زبان و قلم و بیان و حق انتخاب حکومت ...) برای از بین بردن مخالفین دادن همین حقوق به ملت کافی است. باور کنید با کشتن اضافه هم میشوند که کم نمیشوند. و ندادن این حقوق بر صف مخالفین افزوده هم خواهد شد باید فهمیده باشید که مجاهدین خلق خواستار همین حقوقاند و اگر نگیرند از گلوی شما بیرون میکند حتی اگر اژدها باشید.
حال اگر این مشکل لاعلاج و درمانناپذیر نظام یعنی نیروی ساختارشکن شورای ملی مقاومت و مجاهدین را که هرروز جامهای زهر جدیدی را در گلوی او میریزند و خنجرهای آخته شوالیههای کهکشان را در پهلوی ولیفقیه فرومیکنند را بر مشکلات پیشین اضافه کنیم، الحق والانصاف باید به آمریکا و غرب حق دهیم که قدمهای بیشتری در تضمین امنیتی درخواستی ولیفقیه و تیم ب او برندارند که شاید از پس امروز بود فردائی.
بیشک این جنگ و سگ دعواهای جناحهای رژیم (که در غرب بهاعتدال و رفرمیست و اصولگرا دستهبندیشده) زائیده همین مشکلات است. نه بر سر اسلام است و نه حقوق مردم و نه منافع کشور نه مبارزه با استکبار" است بلکه همهچیز برای جیب و شکم یکمشت ملای دزد است که دین را ملعبه و ابزاری برای سرکوب مخالفان این نظام برای حفظ حاکمیت خود بکار میگیرند. هیچگونه حرکت سازنده برای حال و آینده در دیدگاه نیست.
دریایی از پولهای کثیف از طریق پولشوئی، برای نابودی جنبش دموکراسی خواهی در ایران و برهم زدن آرامش منطقه و صلح جهانی بکار گرفته میشود. تا جنگ آزادیبخش در خارج از مرزها مهار شود و به داخل کشیده نشود. اما ورود آن به داخل کشور گریزناپذیر است دیر وزود دارد اما سوختوسوز ندارد.
جهت روشن شدن مراتب قیدشده ضرورت دارد از نگرانی معاون اول صندوق بینالمللی پول که چندی پیش در رسانهها منتشر شد سیتات کوتاهی بیاوریم که چگونه او قمر طالع نظام را همچنان در برج عقرب میبیند:
"...جایگاه ایران در عرصه بینالمللی تنها با برداشتن گامهایی اساسی برای رشد پایدار، باثبات و قوی قابل ارتقا است... و ایران باید سیاست¬های اقتصادی کلان را تقویت کند و اصلاحات اساسی ساختاری را در دستور کار قرار دهد. چنانچه تهران بخواهد دوباره به اقتصاد جهانی وصل شود، ... ازجمله باید به پولشویی و قانون مالی تروریسم برخورد کند...".
همچنین از منابع بانکی در اروپا خبر میرسد که کماکان مسائل حل نا شده بسیاری باقیمانده است و بانکهای بزرگ اروپایی هیچگونه انگیزهای برای معامله با رژیم ایران را ندارند.
با این جملات مطمئناً میشود دریافت که با این دردهای بیدرمان هرگز خورشید ولیفقیه در غرب طلوع نمیکند بلکه در آن سمت غروب میکند.
اما همه میدانند که سمت سوی عشوههای ایشان این بار رو به کدخدای بیمروت در خارج است که میگوید اگر بداد ما نرسید و مواد نرسد به زبالهدان تاریخ میرویم و یا به همسایه شمالی روی میآوریم که آوردند. اضافه میکند بجای سیاست اجرای برجام (رویکرد به سرمایهگذاری خارجی) به "اقتصاد مقاومتی "یا همان (اقتصاد خرکی) که سلف او خمینی اقتصاد را به خر منتسب میکرد، روی میآورد.
راستی این دردهای بیدرمان نظام چیست؟
مشکل بزرگ سیستم این است که در یک کشور دو تا دولت وجود دارد دولت خامنهای قدرت مطلقه است و ما آن را تیم الف مینامیم "منتسب به وحی است" ولایت خود را مثل همه دیکتاتورها دائم العمر میداند! معاملات و سیاست کلان و زد و بندهای جهانی از تروریسم و صدور انقلاب تا نشست و برخاست با "سران دموکراسیها " و توپ و تفنگ و قمهکشی و تبلیغات و سیاست خارجی و انتصابات و حکمرانی در ولایات از طریق امامان جمعه بر گماردگان تیم ب که زیر نظر " رئیسجمهور " است و یا با در دست داشتن قوه قضائیه هرجانی ای از مجازات معاف است. وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات دولت ب راهم با سفارش رئیس قوه قضائیه تعیین میکند که مستقیماً زیر نظر تیم الف (رهبر) است
دومی یک دولت دستدوم است که خود را " منتخب مردم " میداند کارهای (تدارکاتی) و اجرائی را با اجازه سرداران سپاه انجام میدهد که ما آن را دولت تیم ب خطاب میکنیم پا دو و مجیز گوی رهبر است. که نظام ولایت را بزک میکند و بیشتر کاربرد تبلیغاتی خارجی دارد و بهمثابه توپجمعکن و کتکخور نظام است. پس از پایان تاریخمصرف این دولتهای موقت عمدتاً به "خواص بیبصیرت " تنزل درجه میگیرند و معمولاً خانهنشین و یا پاسیو میشوند. احتمالاً اگر عمری برای رهبر باقی باشد حتماً که این پست پرهزینه جمهوری مشروطه را جمع میکند. خود "امام ", امت خود را زودتر وارد جهنم میکند. کاسه و کوزهها همواره بر سر تیم ب میشکند. تیم ب بهمقتضای زمان چهره عوض میکند گهی نرمتن و گهی سختسر میشود.
بزرگترین مشکل خود خامنهای است.
بهشدت قدرت پرست و مالاندوز و دروغگوست، رفتار و عملکردش شباهت دقیقی دارد با یک دیکتاتور فاشیست. مردم در دوران حاکمیتش در ناامنی کامل روزگار میگذرانند و یک بنیادگرای جزمی و زن ستیسزوعوامفریب و خشکمغز است. مردم از بیبضاعتی از تنفروشی تا اعضای بدن فروشی روزگار میگذرانند. فساد مالی و اخلاقی در حکومت او نهادینهشده است. روزگار تنگدستان و ضعفا بدتر از گذشته است. دوران مداحی و چاپلوسان رواج دارد. دین کاملاً مصرف دنیوی دارد و روحانیان در فکر مالاندوزی و شقاوتاند. اندک روحانیان مخالف او در اسارت و کنج عزلتاند. مردی بیکفایت است ایران را به تلی از خاکستر بدل کرده است و حتی رحم به آبها و جنگلها هم نکرده است.
او بیشک یکی از خونریزترین رهبران در تاریخ معاصر میباشد که پس از جنگ دوم جهانی اینهمه مسلمان در بلاد اسلامی با دخالت او در کشورهای عراق و لبنان و فلسطین سوریه و یمن از مرد و زن و کودک جان خود را ازدستدادهاند بعلاوه همه دارائی این کشورهای مسلماننشین به همت خامنهای به جیب همان "استکبار " و استعمارگر سرازیر شد. و درنهایت او مثل پاندولی گهی به سمت شرق و اغلب غرب در نوسان است و از عجایب اینکه خود را رهبر مسلمانان جهان هم جامیزند. علیرغم اسم طویل از رسمی نازل برخوردار است. چون ضحاک روزانه خون میریزد. هر مخالفی را بهرغم خود با یک مارک از در ب بیرون میکند اما آنها شبانه از دیوارش بالا میروند. باآنکه خود را فقیه میداند مشکل بتوان باور کرد او از قرآن درک درستی داشته باشد و الا او نیک باید بداند که سرنوشت ظالمان چه سرانجامی دارد. و وظیفه مظلومان (مجاهدان و مبارزان) در قبال آنان چیست و سرانجام کدام گروه به جهنم و کدام به بهشت میرسند. ... اما همین کیش خودپسندی او فرهنگی در جامعه رواج داده که فضای مجازی روزانه ان را به چالش میکشد. هرچند هم از منبر و محراب بیگانگان و دست غیب ساتیلیت های برونمرزی کمک برسد اما فریاد مظلومان بسی رساتر است. و خورشید تابناک حقیقت پشت تریبونهای مفسدین برای همیشه پنهان نمیماند. صدای رسای آقای منتظری تازه یک رعد بود منتظر برق آنهم باشید
مشکل دیگر در این نظام فقدان شفافیت است.
آمار سازیهای دروغین در امور سیاسی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مطبوعاتی، حقوق بشر، نظامی، اپوزسیون...حکومت ولایتفقیه را نزد مردم ایران چنان تهوعآور کرده که آب هفتدریا برای پاک نمودن آن کفایت نمیکند. پولهای بلوکهشده ایران در بانکهای خارج، / درآمد حاصل از آستان رضوی که جیب رهبر میرود، پولهای به غارت رفته نفت در زمان احمدی نژآد، فیش حقوق ولیفقیه و هزار فامیل، هزینه بربادرفته پروژه اتمی، رقم واقعی کشتارهای دهه ۶۰ و قتلعام سال ۶۷ و لیست افراد مقتول و محل دفن آنها، آمار واقعی کشتههای جنگ بین ایران و عراق و سوریه و اسامی سازمانهای تروریستی زیرپوشش رژیم و عملیاتهای انجامشده با کمکهای لجستیکی و تدارکاتی این رژیم در کشورهای جهان و درنهایت گفتگوهای پشت پرده با گروه پنج بعلاوه یک و بسیاری مسائل حلنشده ازجمله رابطهاش با داعش چیز هائی است که ذهن هر ایرانی را گرفته و نظام را صرفنظر از اینکه چه اسمی داشته باشد بهعنوان فاسدترین نظام عصر جدید در جهان به ثبت رسانده است و مشروعیت خود را ازدستداده است. و خوشا به حال کسانی که در این راه مشروع مبارزه میکنند.
بنابراین در این بازار مکاره نظام که نه ثبات سیاسی دارد، نه پایبند به قوانین و پروتکلهای حقوق بشر است و نه منشور ملل متحد را قبول دارد و نه از قوانین شفافسازی بینالمللی پیروی میکند و نه به عرف بینالمللی احترام میگذارد و تنها خود را محور جهان میداند، طبعاً نباید با مشکلات عدیدهای که روزانه گریبان نظام را میگذرد مثل همین نوار صوتی آقای منتظری، انتظار تغییر رفتار داشت. مثال کسی است که در مشتی خاک و در مشتی باد دارد.
مقاومت ساختارشکن آخرین میخ تابوت این نظام فاسد.
گرچه ممکن است این سخن بر گوش ولیفقیه خوش نیاید اما خوب است برادران قاچاقچی او سربازان آدمکش وزارت اطلاعات و ایرانیان فعال در حمایت از این رژیم در رادیوتلویزیونها بدانند که این همیشه خود نظام است که باکارهای ضد خلقی خود مولد مخالفین است. یکی از کارهای ضد خلقی حق کشی است (مثل حق حاکمیت ملی، حق انتخابات آزاد، حق داشتن کار و مسکن، برخورداری از یک قوه قضائیه مستقل، رعایت حقوق انسان، رفع تبعیض دینی، ملی، سیاسی، برابری و آزادی حیات و فرهنگ و زبان و قلم و بیان و حق انتخاب حکومت ...) برای از بین بردن مخالفین دادن همین حقوق به ملت کافی است. باور کنید با کشتن اضافه هم میشوند که کم نمیشوند. و ندادن این حقوق بر صف مخالفین افزوده هم خواهد شد باید فهمیده باشید که مجاهدین خلق خواستار همین حقوقاند و اگر نگیرند از گلوی شما بیرون میکند حتی اگر اژدها باشید.
حال اگر این مشکل لاعلاج و درمانناپذیر نظام یعنی نیروی ساختارشکن شورای ملی مقاومت و مجاهدین را که هرروز جامهای زهر جدیدی را در گلوی او میریزند و خنجرهای آخته شوالیههای کهکشان را در پهلوی ولیفقیه فرومیکنند را بر مشکلات پیشین اضافه کنیم، الحق والانصاف باید به آمریکا و غرب حق دهیم که قدمهای بیشتری در تضمین امنیتی درخواستی ولیفقیه و تیم ب او برندارند که شاید از پس امروز بود فردائی.
بیشک این جنگ و سگ دعواهای جناحهای رژیم (که در غرب بهاعتدال و رفرمیست و اصولگرا دستهبندیشده) زائیده همین مشکلات است. نه بر سر اسلام است و نه حقوق مردم و نه منافع کشور نه مبارزه با استکبار" است بلکه همهچیز برای جیب و شکم یکمشت ملای دزد است که دین را ملعبه و ابزاری برای سرکوب مخالفان این نظام برای حفظ حاکمیت خود بکار میگیرند. هیچگونه حرکت سازنده برای حال و آینده در دیدگاه نیست.
دریایی از پولهای کثیف از طریق پولشوئی، برای نابودی جنبش دموکراسی خواهی در ایران و برهم زدن آرامش منطقه و صلح جهانی بکار گرفته میشود. تا جنگ آزادیبخش در خارج از مرزها مهار شود و به داخل کشیده نشود. اما ورود آن به داخل کشور گریزناپذیر است دیر وزود دارد اما سوختوسوز ندارد.
جهت روشن شدن مراتب قیدشده ضرورت دارد از نگرانی معاون اول صندوق بینالمللی پول که چندی پیش در رسانهها منتشر شد سیتات کوتاهی بیاوریم که چگونه او قمر طالع نظام را همچنان در برج عقرب میبیند:
"...جایگاه ایران در عرصه بینالمللی تنها با برداشتن گامهایی اساسی برای رشد پایدار، باثبات و قوی قابل ارتقا است... و ایران باید سیاست¬های اقتصادی کلان را تقویت کند و اصلاحات اساسی ساختاری را در دستور کار قرار دهد. چنانچه تهران بخواهد دوباره به اقتصاد جهانی وصل شود، ... ازجمله باید به پولشویی و قانون مالی تروریسم برخورد کند...".
همچنین از منابع بانکی در اروپا خبر میرسد که کماکان مسائل حل نا شده بسیاری باقیمانده است و بانکهای بزرگ اروپایی هیچگونه انگیزهای برای معامله با رژیم ایران را ندارند.
با این جملات مطمئناً میشود دریافت که با این دردهای بیدرمان هرگز خورشید ولیفقیه در غرب طلوع نمیکند بلکه در آن سمت غروب میکند.