۱۳۹۵ مرداد ۱۴, پنجشنبه

بیانیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی به‌مناسبت بیست وهشتمین سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی


بیانیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی به‌مناسبت بیست وهشتمین سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی

با درود به تمامی جان نثاران راه آزادی بشر
با سلام به تمامی مبارزان و مجاهدان
و تجدید پیمان با تمامی شکنجه شدگان و زندانیان اصیل سیاسی

رژیم نامشروع حاکم بر تهران در طول حاکمیت جابرانه خود نه تنها به کشت و کشتار ایرانیان در داخل و خارج از کشور دست یازیده، بلکه با ارتکاب عملیات متعدد تروریستی در سراسر جهان، به‌ویژه از آمریکای لاتین گرفته تا شاخ آفریقا همواره منشأء تفرقه، نفاق و نفرت پراکنی بوده و متأسفانه با توسل به حربه بی‌پایه و اساس یهودستیزی و تحت عناوین سخیفی چون عمق امنیت استراتژیک، منطقه آشوب زده خاورمیانه را به میدان اصلی جولانهای تروریستی و دخالتهای نظامی کاملاً مغایر با منافع ملی ایرانیان تبدیل کرده است.
باند غارتگر فقیه، با حمایت گسترده مالی، تسلیحاتی و باصطلاح مستشاری از انواع گروه‌های تروریستی چون حزب‌الله لبنان، سپاه بدر عراق، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، انصارالله یمن، دخالت مستقیم در جنگ داخلی سوریه و معارض تراشی در بحرین و سایر کشورها نه تنها مسبب اصلی پیدایش پدیده کریه تروریسم و کشتار کور در منطقه و جهان گردیده، بلکه با اصرار شیطانی در ادامه این نیات پلید و پر هزینه، هم ایرانیان را غارت نموده و هم پرستیژ جهانی ایران و ایرانی را به بدترین وجه ممکن در اذهان جهانیان خدشه‌دار کرده است.
هر چند که سران بی‌بند و بار این رژیم گروگانگیر با گستاخی هرچه تمامتر، منشور حقوق‌بشر سازمان ملل متحد، قوانین بین‌المللی و آرمان صلح جهانی را به سخره می‌گیرند، اما متأسفانه مراجع جهانی به‌رغم آگاهیهای همه‌جانبه از موارد گسترده نقض فاحش حقوق‌بشر و اطلاع از مکانهای متعدد گورهای دسته جمعی ناشی از کشتار فله‌ای هزاران مبارز دربند در دهه سیاه ۶۰ به‌ویژه قتل‌عام تابستان سال ۶۷ در خاورانهای سراسر کشور تا کنون هیچ اقدام مؤثری برای به پای میز محاکمه کشاندن عامران، مباشران و عاملان این جنایات بربر منشانه از خود بروز نداده‌اند. علاوه بر این افراد بسیار معدودی از سران رژیم که بلحاظ ارتکاب بعضی اعمال تروریستی صورت پذیرفته در خارج از ایران مقصر شناخته شده‌اند را نه تنها بدون مجازات رها کرده‌اند، بلکه بموجب توافق‌نامه هسته‌یی با ایجاد امکان دسترسی به میلیاردها دلار درآمدهای بلوکه شده ایرانیان عملاً به آنان این اجازه را داده‌اند تا به ویرانگریها و به آدم‌کشیهای خود در ایران و منطقه شدت بیشتری بدهند.
سران رژیم بیگانه زاد و بیگانه پرست فقیه که در 37سال گذشته ثروت خدادادی ایرانیان را به باد فنا داده و به‌رغم شعارهای توخالی و وعده‌های بیشمار نتوانسته‌اند حداقلی از اشتغال و رفاه نسبی را برای مردمی فراهم بیاورند که به فلاکت کشانده‌اند، از سر ِسرخوردگی محض، بسیاری از آزادیخواهانی که جسورانه در برابر این دیکتاتوری پلید قد علم کرده‌اند را تنها به جرم عدالت طلبی و دموکراسی خواهی، یا به جوخه اعدام سپرده، یا حلق آویز نموده، یا در زندانهای مخوف سراسر کشور به کشتن داده و یا در خانه و خیابان دشنه آجین کرده است.
در ارتباط با اعدام زندانیان عادی نیز برای نمونه یاد آور می‌شوم که طبق اطلاع موثق طی 5سال گذشته تنها در زندان رجایی شهر بیش از 1800نفر را بدار آویخته و این در حالی است که بدون احتساب بازداشتگاههای مخفی حداقل 50 زندان رسمی در کشور وجود دارد.
این حقیقت به خودی خود می‌رساند که رژیم خونخوار خامنه‌ای و شرکا هم‌چون گذشته تنها راه تداوم بقای منحوس خود را در ایجاد رعب و وحشت از طریق ترور فیزیکی و شخصیتی مخالفان اعدام، آدمربایی، گروگانگیری و دشنه آجینی می‌دانند و در این بیراهه بی‌سرانجام نیز باورمندان به تشیع، تسنن، مسیحیت، یهودیت، بهاییت و سایر ادیان الهی و غیرالهی برایش هیچ تفاوتی ندارد.
عملکرد ۳۷ ساله این رژیم جنایتکار نشان می‌دهد که قطعاً بدون فشار قاهر ِ جامعه جهانی هرگز حاضر نخواهد شد که ماشین سرکوب، یا به عبارت دقیق‌تر ارابه اختناق خود را حتی برای لحظه‌ای متوقف کند.
به‌عنوان یک مبارز دربند که در ۱۳ سال گذشته زندانهای اوین، رجایی شهر و بندرعباس را به تناوب دوره کرده، برای مثال به ذکر یک نمونه کوچک ولی غیرقابل تصور می‌پردازم که به‌عنوان مشتی نمونه صدها خروار به تنهایی برای اثبات بربریت عریان رژیم ملایان کفایت می‌کند.
در سال ۹۳ به‌رغم این‌که در زندان بندرعباس در حالت تبعید به‌سر می‌بردم، قاضی امنیتی شعبه یک بیدادگاه کرج که آخوند معلوم الحال و خونخواری به‌نام آسف الحسینی است و به‌ویژه در کردستان جنایات بیشماری را رقم زده، در ارتباط با یک پرونده ساختگی توسط وزارت بدنام اطلاعات، این‌قدر به خود زحمت نداد تا برای حفظ ظاهر هم که شده بصورت فرمالیته مرا به دادگاه احضار نماید و به‌طور صوری دفاعیات مرا بشنود. او بدون این‌که هرگز مرا دیده باشد، به‌طور غیابی حکم اعدام مرا صادر کرد و این یعنی که مزدوران رژیم برای قوانین نیم بند خود نیز ارزشی قائل نیستند، چه رسد به قوانین بین‌المللی و هنجارهای جهانی.
هر چند که ما مبارزان راه آزادی میهن به پیروزی رساندن انقلاب سوم ایرانیان را تنها راه چاره برای رهایی ایران و ایرانی از شر کلیت این رژیم فاسد، ظالم و خونخوار می‌دانیم و بارها ثابت شده که برای نیل به این آرمان والا، زندان، شکنجه و تبعید که سهل است، از بذل جان نیز هرگز دریغ نورزیده‌ایم، اما در این مرحله حساس، ضمن ابراز تأسف از کم کاریهای بلاتوجیه مراجع ذیربط بین‌المللی، بدینوسیله از همه آنان می‌خواهم که بیش از این تعلل را جایز ندانسته و تنها به محکوم کردنهای ادواری بسنده نکنند، بلکه بموازات اعتراض شدیداللحن نسبت به روند قرون‌وسطایی حاکم بر رسیدگیهای به‌اصطلاح قضایی رایج در ایران ملازده واکنشهای عملی نشان دهند. حداقل آن که می‌توانند با جدیت هرچه تمامتر خواستار تغییر قوانین ضدبشری و نیز تجدید محاکمه کلیه زندانیان و ستم دیدگان سیاسی پیشین و فعلی، به‌طور علنی و عادلانه به‌وسیله قضات غیروابسته به دستگاههای اطلاعاتی امنیتی رژیم و با حضور هیأت منصفه‌ای متشکل از فعالان شناخته شده حقوق‌بشر و حقوقدانان مستقل گردند.
اینک نیز که در نتیجه گستردگی مبارزات حق‌طلبانه ایرانیان، عرصه بر کلیت رژیم نیم درصدی امت فقیه افسد، به‌ویژه جناح موسوم به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا بسیار تنگ شده، هر یک از آنان میکوشد که خود را مبرا جلو دهد و با تمسک به فرهنگ فرار به جلو، یا حربه رذیلانه فرافکنی، جناح دیگر را مسبب اصلی قتل و غارت، فساد و جنایت معرفی کند. چون این برائت جویی‌های مذبوحانه، همواره با اعترافها جسته گریخته و بعضاً صریح از سوی سرسپرده‌ترین مزدوران باند مافیا همراه است، بلاجرم بسیاری از حقایق پشت پرده را برای مراجع جهانی و دادگاههای بین‌المللی به طرزی آشکارتر باثبات می‌رساند. لذا از پشت میله‌های سرد رجایی شهر دستان امیدوار خود را به سوی تمامی آزدیخواهان جهان و مراجع بین‌المللی دراز نموده، به‌ویژه از اعضای دموکرات منش شورای امنیت سازمان ملل‌متحد مصرانه می‌خواهم که با توجه به پرونده قطور نقض گسترده حقوق‌بشر در ایران هرچه سریعتر ترتیباتی اتخاذ نمایند تا ضمن وارسی گورهای دسته جمعی در سراسر کشور و نیز گورهای انفرادی منفجر شده مخالفان رژیم، بموازات اجرای تمهیدات و تحقیقات عاجل برای بازبینی در پرونده‌های زندانیان سیاسی پیشین و فعلی، بلادرنگ نسبت به توقف اعدامهای رسمی، شبه‌رسمی و غیررسمی از خود واکنش مؤثر نشان داده و هرچه سریعتر محاکمه عامران، مباشران و عاملان شکنجه، قتل، غارت و به‌ویژه کشتارهای دسته جمعی مبارزان در بند در ۳۷ سال گذشته را با حضور ناظران بین‌المللی در دستور کار قرار دهند.
ارژنگ داودی. زندان رجایی شهر
هشت مرداد ۱۳۹۵.