منبع : همبستگی ملی ایران ، 31 اوت 2016
لینک
مهین حری: درخشش راه حل سرنگونی و انهدام نقطه کانونی قدرت در نظام ولایت
انتشار فایل صوتی آقای منتظری؛ ضربه انهدامی برکانونی ترین نقطه قدرت حاکم و اصلی ترین پایه و محور نگهدارنده نظام یعنی برموقعیت ولی فقیه بود و فروپاشی و تجزیه تمامی باندها و اجزای رژیم تا پایین ترین لایه های آن را در پی داشت. این ضربه مهلک با چنان عمقی از کارآیی رژیم را درنوردید که با وجود حدود 3 هفته از انتشاراین سند تاریخی، هنوز حجم واکنشهای سراپا وحشت و تدافع هردو باند رژیم بالاترین میزان را به خودش اختصاص داده است.
نتیجه بلافصل انتشاراین فایل به دلیل حضور تمام عیار مقاومت ایران؛ یعنی حضور 35 ساله در تمامی صحنه های رویارویی با این رژیم با خواست سرنگونی رژیم ولایت؛ این است که راه حل سرنگونی به عنوان واقعیترین راه حل و مسیر درمقابله با این رژیم به عنوان یک خواست عمومی و سراسری تا اعماق جامعه ایران جای خود را باز کرده است. گستردگی این خواست تا آنجا ریشه دار است که علاوه برتمامی اقشار اجتماعی؛ زندانها و سلولهای مرگ رژیم دژخیمان که قانونمندی در آنها؛ حاکمیت جلاد است؛ با شعار و خواست سرنگونی ولایت قتل عام و محاکمه خامنه ای فتح شده است. سلولهایی که چرخه اعدامهای جمعی درآنها به خصوص پس از انتشار فایل صوتی آقای منتظری توقف نداشته اما زندانیان مقاوم پرچم این خواست میهنی و ملی را هریک در زندانی به مثابه یک کانون شورشی و یک اشرف خروشان در ادامه مسیرنسلی از سربداران سرفراز بردوش کشیده اند.
واقعیت جوشان و خروشانی که روزنامه ها و مطبوعات خود رژیم ازاعتراف به آن و از وحشت از آن؛ گریزی نمییابند.
سایت تهران نیوز 20 مرداد 95 نوشت: «پیام پنهان این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جمله پایانی آیت الله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد و آن این است که «مردم از ولایت فقیه چندششان می شود”… انتشار این فایل صوتی همین نتیجه را در مردم دنبال میکند و آنقدر این بحث را در جامعه پیش می برند تا سایرین هم از ولایت فقیه چندششان شود. پس اصل نظام نشانه است…».
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران رژیم 25 مرداد نوشت: «انتشار این فایل صوتی چه چیزی را هدف قرار میدهد؟ شاید لایه اول تحلیلها و واکنشهای خبری انتشار این صوت متوجه نظام جمهوریاسلامی ایران و دستگاه قضایی وقت باشد؛ اما کار تنها به اینجا ختم نمیشود. پیام پنهان انتشار این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جمله پایانی آیتالله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد؛ و آن هم این است که «مردم از ولایت فقیه دارد چندششان میشود…».
واقعیت جوشان و خروشانی که روزنامه ها و مطبوعات خود رژیم ازاعتراف به آن و از وحشت از آن؛ گریزی نمییابند.
سایت تهران نیوز 20 مرداد 95 نوشت: «پیام پنهان این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جمله پایانی آیت الله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد و آن این است که «مردم از ولایت فقیه چندششان می شود”… انتشار این فایل صوتی همین نتیجه را در مردم دنبال میکند و آنقدر این بحث را در جامعه پیش می برند تا سایرین هم از ولایت فقیه چندششان شود. پس اصل نظام نشانه است…».
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران رژیم 25 مرداد نوشت: «انتشار این فایل صوتی چه چیزی را هدف قرار میدهد؟ شاید لایه اول تحلیلها و واکنشهای خبری انتشار این صوت متوجه نظام جمهوریاسلامی ایران و دستگاه قضایی وقت باشد؛ اما کار تنها به اینجا ختم نمیشود. پیام پنهان انتشار این فایل صوتی را شاید هیچ چیز بهتر از جمله پایانی آیتالله منتظری در این فایل صوتی توضیح ندهد؛ و آن هم این است که «مردم از ولایت فقیه دارد چندششان میشود…».
محصول ضربه به کانونی ترین نقطه قدرت نظام ولایت؛ شکست خامنه ای در حل بحرانهای درونی و خارجی و تبدیل بحرانها به بحرانهای کلان و سربرآوردن بحرانهای جدید است که نتبجه آن تلاشی قدرت کانونی حاکمیت و تجزیه و گسست ماکزیمم در عناصر بدنه باندهای رژیم است.
به این دلیل است که در شرایط فعلی در داخل رژیم خامنه ای نه تنها قدرت کنترل و مهار بر باندها و اجزای رژیم را ندارد بلکه فراتر از آن کل نظام درمرحله تجزیه و فروپاشی اجزایش قرار گرفته و باندهای رژیم در نهایت شقه و ازهم گسیختگی و در دو سرطیفِ تضادهایشان با هم برسرقدرت میجنگند.
از آنجا که اساسا بحرانها محصول ضربات و شکستها هستند و درجه بحران با درجه و عمق و قدرت منهدم کنندگی ضربه رابطه مستقیم دارد؛ آناتومی ضربه و ویژگی هایی که با آن متمایز و برجسته می شود در شناخت مرحله رژیم و مسیر پیش رو تعیین کننده است.
ضربه ناشی از افشای فایل صوتی آقای منتظری بر سر قتل عام بیش از 30 هزارمجاهدی است که حرف و شعارشان مرگ براصل ولایت فقیه بوده و به دلیل پایداری بر سر این خواسته به عنوان راه حل آزادی مردم ایران؛ برسر دار رفته اند. این ضربه به رژیم در مرحله پسا برجام؛ یعنی در مرحله شکست در تولید بمب اتم که به مثابه جنگ ضد میهنی برای خمینی ضدبشر برای بقای رژیم بود؛ باعث بحرانهای لاعلاج در رژیم و تشدید بحرانهایش هم در کمیت و هم در کیفیت آنها شده است.
درمدت کوتاه حدود دو هفته؛ بعد از انتشار فایل صوتی آقای منتظری لیست بحرانهای جدید و تشدید مرگبار بحرانهای قبلی؛ رژیم را در پایین ترین تعادل ممکن در سطح منطقه ای و جهانی و فراتر از همه در معرض بحران شتاب گیرنده خواست سرنگونی از سوی جامعه ایران قرار داده است. اشاره کوتاه به مهمترین بحرانهای رژیم در این فاصله زمانی کوتاه خود نشاندهنده بیلان رشد کمی و کیفی بحرانهای رژیم در مرحله پس از ضربه انتشار نوار آقای منتظری است:
ـ سیر صعودی بحران چپاولها و دزدیهای نجومی رژیم از چپاول بنیاد مستضعفان که زیر نظر خود خامنه ای است و موضوع فیش های حقوقی که با اعترافات عناصر باندهای رژیم بحران فساد در رژیم را شعله ور کرده است. در این رابطه حاجیدلیگانی عضو مجلس ارتجاع نگرانی خود را از انفجار خشم مردم به دلیل حقوقهای نجومی کارگزاران دزد و غارتگر رژیم نشان داد و گفت: «یکی از راههای موثر کاهش محبوبیت یک نظام در اذهان عمومی مردم برداشتهای غیرقانونی است، به طوری که عدهای از مسئولان تا آن جایی که میتوانند از بیتالمال بردارند، بخورند، بچاپند و بروند و در مقابل جمع کثیری از مردم هم آن پایین بنشینند و از نداری ناله کنند و یا حتی جان خود را از دست بدهند چرا که چیزی برای خوردن ندارند و به نان شب محتاج هستند». این عضو مجلس ارتجاع افزود: «وقتی جمع کثیری از مردم شاهد چپاولگری جمع قلیلی از مسئولان از اموال آنها باشند، کینه، احساس بیعدالتی و احساس تبعیض به مردم دست داده و این کینهها انباشته شده و نهایتا منفجر خواهد شد. (فارس 10 مرداد) پیش از این طباطبایی معاون سابق مدیریت ریاست جمهوری رژیم اعتراف کرده بود: بیش از 500 مدیر حقوق بالای 17 میلیون تومان در ماه دریافت میکنند (فارس 26 خرداد 95).
ـ رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی نیز به تنفر رژیم از کل نظام آخوندی و دزدی های کلان دررژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: «آنچه که نگرانکننده است، اینکه متاسفانه مردم این نوع مسائل را به پای نظام مینویسند که باعث بیاعتمادی میشود. بعضا حرفهایی هم در فضای مجازی و محافل مختلف مطرح میشود؛ یعنی منظور این است که اینگونه نیست که مردم این مساله را به دولت یا چند وزیر اقتصادی آن ربط دهند. مردم این را به کل نظام تعمیم میدهند و تعابیر ناخوشایندی را هم بهکار میبرند. میگویند همه مثل هم هستند یا همه سر و ته یک کرباسند». (انتخاب 7 مرداد 95)
این بحرانهای تشدید شونده که مطلقا و اساسا محصول حضور مقاومتی پایدار در خارج این رژیم است که با ایستادگی و پرداخت قیمت این رویارویی سنگین در همه زمینه ها و البته به پشتوانه حمایت عمیق مردمی در داخل میهن و مشروعیت سیاسی در سراسر جهان؛ شکست این رژیم را در رسیدن به بمب اتمی و در صدور ارتجاع و جنگ طلبی و صدور تروریسم در منطقه؛ میسر کرده است و اکنون وجود این مقاومت با پیشینه یی مهر شده بر پایداری در آرمان آزادی و با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه باعث شده که این رژیم با ضربه انتشار فایل صوتی آقای منتظری به فاز شکست در ایدئولوژی اعدام و به مرحله دادخواهی و محاکمه ولی فقیه قتل عام و ایادیش برسد.
در چنین شرایطی است که پرچمداران مرگ بر اصل ولایت فقیه در خاوران هم که باشند هرلحظه گویی حی و حاضرند و پیشاپیش جامعه ایران و تمامی اقشار آن الهام بخش نبرد آخرین هستند.
ابراز وحشت و اعترافهای سردمداران رژیم به این که امام جنایتکاران بر اعدامها مصر بوده و جانشینش خامنه ای؛ سردمدار ادامه این استراتژی است؛ پیام پیروزی مسیر مقاومتی است که صاحب شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه است که اینک با انتشار این سند تاریخی از مسیر محاکمه ولی فقیه ارتجاع به عنوان محور اصلی در ولایت قتلعام و به همراه او؛ محاکمه مجریان قتل عام می گذرد.
خامنهای در سخنرانی خود برای شماری از آخوندهای حکومتی درمورد بحران رژیم بر سر فایل صوتی آقای منتظری و قتل عام ۶۷ و اینکه مردم از ولایت فقیه چندششان می شود، سکوت کرد، ولی از اینکه اصل ولایت فقیه در قیام ۸۸ هدف انزجار مردم و جوانان قرار گرفته ابراز وحشت کرد و نسبت به خطر سقوط نظام دراثر شقه و شکاف، هشدار داد. (سایت خامنهای 31/5/95)
اما از آنجا که آتشی که برسراپای رژیم شعله می کشد؛ محصول واقعی ترین قطب بندی در جامعه ایران و خواست واقعی مردم ایران است؛ باندهای رژیم را در تب و تاب وحشت از سرنگونی محتوم آسوده نمی گذارد. از همین رو شاهدیم که علی مطهری نایب رئیس مجلس ارتجاع طی نامه یی به آخوند جنایتکار پورمحمدی وزیر دادگستری کابینه آخوند روحانی و یکی از مسئولان قتلعام 67 خواست درباره فایل صوتی منتظری مغاطله نکند و پاسخ به گفته آقای منتظری ”بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی“ را بدهد. (انتخاب 6 شهریور)
سخن علی مطهری، طعنه یی به خامنه ای هم هست که در سخنانش در دیدار با هیأت دولت (در تاریخ 3 شهریور) به جای پاسخ به صحت یا سقم مطالب مطرح شده در سند صوتی منتظری، انتشار آن را اقدامی برای تطهیر مجاهدین و خدشهدار کردن چهرة خمینی خواند.
اکنون صورت مساله موجود در برابرکل جامعه ایران؛ راه حل واقعی برای حل بیش از 36 سال جنایت و نابسامانی؛ فقر و فساد ناشی ازحاکمیت ولی فقیه به معنی بیرحم ترین استبداد دینی است. این یک صورت مساله زنده سیاسی و یک نبرد زنده وجاری و یک مسیر روشن است که مقاومتی خونبار با آبشار خون شهیدان این میهن در سراسر دوران حاکمیت ولایت قتل عام آن را نمایندگی می کند و همراه شدن باآن تنها راه به زیر کشیدن ولایت فقیه و آزادی مردم ایران است. مسیری که اینک از هموار کردن راه دادخواهی و محاکمه ولی فقیه و سردمداران جنایت در این رژیم می گذرد.
به این دلیل است که در شرایط فعلی در داخل رژیم خامنه ای نه تنها قدرت کنترل و مهار بر باندها و اجزای رژیم را ندارد بلکه فراتر از آن کل نظام درمرحله تجزیه و فروپاشی اجزایش قرار گرفته و باندهای رژیم در نهایت شقه و ازهم گسیختگی و در دو سرطیفِ تضادهایشان با هم برسرقدرت میجنگند.
از آنجا که اساسا بحرانها محصول ضربات و شکستها هستند و درجه بحران با درجه و عمق و قدرت منهدم کنندگی ضربه رابطه مستقیم دارد؛ آناتومی ضربه و ویژگی هایی که با آن متمایز و برجسته می شود در شناخت مرحله رژیم و مسیر پیش رو تعیین کننده است.
ضربه ناشی از افشای فایل صوتی آقای منتظری بر سر قتل عام بیش از 30 هزارمجاهدی است که حرف و شعارشان مرگ براصل ولایت فقیه بوده و به دلیل پایداری بر سر این خواسته به عنوان راه حل آزادی مردم ایران؛ برسر دار رفته اند. این ضربه به رژیم در مرحله پسا برجام؛ یعنی در مرحله شکست در تولید بمب اتم که به مثابه جنگ ضد میهنی برای خمینی ضدبشر برای بقای رژیم بود؛ باعث بحرانهای لاعلاج در رژیم و تشدید بحرانهایش هم در کمیت و هم در کیفیت آنها شده است.
درمدت کوتاه حدود دو هفته؛ بعد از انتشار فایل صوتی آقای منتظری لیست بحرانهای جدید و تشدید مرگبار بحرانهای قبلی؛ رژیم را در پایین ترین تعادل ممکن در سطح منطقه ای و جهانی و فراتر از همه در معرض بحران شتاب گیرنده خواست سرنگونی از سوی جامعه ایران قرار داده است. اشاره کوتاه به مهمترین بحرانهای رژیم در این فاصله زمانی کوتاه خود نشاندهنده بیلان رشد کمی و کیفی بحرانهای رژیم در مرحله پس از ضربه انتشار نوار آقای منتظری است:
ـ سیر صعودی بحران چپاولها و دزدیهای نجومی رژیم از چپاول بنیاد مستضعفان که زیر نظر خود خامنه ای است و موضوع فیش های حقوقی که با اعترافات عناصر باندهای رژیم بحران فساد در رژیم را شعله ور کرده است. در این رابطه حاجیدلیگانی عضو مجلس ارتجاع نگرانی خود را از انفجار خشم مردم به دلیل حقوقهای نجومی کارگزاران دزد و غارتگر رژیم نشان داد و گفت: «یکی از راههای موثر کاهش محبوبیت یک نظام در اذهان عمومی مردم برداشتهای غیرقانونی است، به طوری که عدهای از مسئولان تا آن جایی که میتوانند از بیتالمال بردارند، بخورند، بچاپند و بروند و در مقابل جمع کثیری از مردم هم آن پایین بنشینند و از نداری ناله کنند و یا حتی جان خود را از دست بدهند چرا که چیزی برای خوردن ندارند و به نان شب محتاج هستند». این عضو مجلس ارتجاع افزود: «وقتی جمع کثیری از مردم شاهد چپاولگری جمع قلیلی از مسئولان از اموال آنها باشند، کینه، احساس بیعدالتی و احساس تبعیض به مردم دست داده و این کینهها انباشته شده و نهایتا منفجر خواهد شد. (فارس 10 مرداد) پیش از این طباطبایی معاون سابق مدیریت ریاست جمهوری رژیم اعتراف کرده بود: بیش از 500 مدیر حقوق بالای 17 میلیون تومان در ماه دریافت میکنند (فارس 26 خرداد 95).
ـ رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی نیز به تنفر رژیم از کل نظام آخوندی و دزدی های کلان دررژیم آخوندی اعتراف کرد و گفت: «آنچه که نگرانکننده است، اینکه متاسفانه مردم این نوع مسائل را به پای نظام مینویسند که باعث بیاعتمادی میشود. بعضا حرفهایی هم در فضای مجازی و محافل مختلف مطرح میشود؛ یعنی منظور این است که اینگونه نیست که مردم این مساله را به دولت یا چند وزیر اقتصادی آن ربط دهند. مردم این را به کل نظام تعمیم میدهند و تعابیر ناخوشایندی را هم بهکار میبرند. میگویند همه مثل هم هستند یا همه سر و ته یک کرباسند». (انتخاب 7 مرداد 95)
این بحرانهای تشدید شونده که مطلقا و اساسا محصول حضور مقاومتی پایدار در خارج این رژیم است که با ایستادگی و پرداخت قیمت این رویارویی سنگین در همه زمینه ها و البته به پشتوانه حمایت عمیق مردمی در داخل میهن و مشروعیت سیاسی در سراسر جهان؛ شکست این رژیم را در رسیدن به بمب اتمی و در صدور ارتجاع و جنگ طلبی و صدور تروریسم در منطقه؛ میسر کرده است و اکنون وجود این مقاومت با پیشینه یی مهر شده بر پایداری در آرمان آزادی و با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه باعث شده که این رژیم با ضربه انتشار فایل صوتی آقای منتظری به فاز شکست در ایدئولوژی اعدام و به مرحله دادخواهی و محاکمه ولی فقیه قتل عام و ایادیش برسد.
در چنین شرایطی است که پرچمداران مرگ بر اصل ولایت فقیه در خاوران هم که باشند هرلحظه گویی حی و حاضرند و پیشاپیش جامعه ایران و تمامی اقشار آن الهام بخش نبرد آخرین هستند.
ابراز وحشت و اعترافهای سردمداران رژیم به این که امام جنایتکاران بر اعدامها مصر بوده و جانشینش خامنه ای؛ سردمدار ادامه این استراتژی است؛ پیام پیروزی مسیر مقاومتی است که صاحب شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه است که اینک با انتشار این سند تاریخی از مسیر محاکمه ولی فقیه ارتجاع به عنوان محور اصلی در ولایت قتلعام و به همراه او؛ محاکمه مجریان قتل عام می گذرد.
خامنهای در سخنرانی خود برای شماری از آخوندهای حکومتی درمورد بحران رژیم بر سر فایل صوتی آقای منتظری و قتل عام ۶۷ و اینکه مردم از ولایت فقیه چندششان می شود، سکوت کرد، ولی از اینکه اصل ولایت فقیه در قیام ۸۸ هدف انزجار مردم و جوانان قرار گرفته ابراز وحشت کرد و نسبت به خطر سقوط نظام دراثر شقه و شکاف، هشدار داد. (سایت خامنهای 31/5/95)
اما از آنجا که آتشی که برسراپای رژیم شعله می کشد؛ محصول واقعی ترین قطب بندی در جامعه ایران و خواست واقعی مردم ایران است؛ باندهای رژیم را در تب و تاب وحشت از سرنگونی محتوم آسوده نمی گذارد. از همین رو شاهدیم که علی مطهری نایب رئیس مجلس ارتجاع طی نامه یی به آخوند جنایتکار پورمحمدی وزیر دادگستری کابینه آخوند روحانی و یکی از مسئولان قتلعام 67 خواست درباره فایل صوتی منتظری مغاطله نکند و پاسخ به گفته آقای منتظری ”بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی“ را بدهد. (انتخاب 6 شهریور)
سخن علی مطهری، طعنه یی به خامنه ای هم هست که در سخنانش در دیدار با هیأت دولت (در تاریخ 3 شهریور) به جای پاسخ به صحت یا سقم مطالب مطرح شده در سند صوتی منتظری، انتشار آن را اقدامی برای تطهیر مجاهدین و خدشهدار کردن چهرة خمینی خواند.
اکنون صورت مساله موجود در برابرکل جامعه ایران؛ راه حل واقعی برای حل بیش از 36 سال جنایت و نابسامانی؛ فقر و فساد ناشی ازحاکمیت ولی فقیه به معنی بیرحم ترین استبداد دینی است. این یک صورت مساله زنده سیاسی و یک نبرد زنده وجاری و یک مسیر روشن است که مقاومتی خونبار با آبشار خون شهیدان این میهن در سراسر دوران حاکمیت ولایت قتل عام آن را نمایندگی می کند و همراه شدن باآن تنها راه به زیر کشیدن ولایت فقیه و آزادی مردم ایران است. مسیری که اینک از هموار کردن راه دادخواهی و محاکمه ولی فقیه و سردمداران جنایت در این رژیم می گذرد.