۱۳۹۵ مهر ۳, شنبه

تظاهرات نيويورك نه به آخوند روحاني تظاهرات عليه حضور رئيس جمهور رژيم آخوندي درمجمع عمومي ملل متحد نيويورك 30شهريور95-20سپتامبر 2016


سناتور جوزف ليبرمن:


منبع : همنشین بهار آزادی ،24 سپتامبر 2016 
تظاهرات نيويورك نه به آخوند روحاني تظاهرات عليه حضور رئيس جمهور رژيم آخوندي درمجمع عمومي ملل متحد نيويورك 30شهريور95-20سپتامبر 2016


متشکرم از لطف و محبت فراوان و خير مقدم شما. من امروز تا حدي شوق آمدن به اينجا را داشتم که بر ترافيک سنگين نيويورک هم فائق آمدم. چند خيابان را با پاي پياده آمدم و با افتخار هم اين کار را کردم. افتخار مي‌کنم که در اينجا حضور دارم. ما در اينجا به‌دليل ويژه‌يي گردهم آمده‌ايم. و زبانم قاصر از اين است که بگويم تا چه حد هيجان و اشتياق و تعهدي که از اين جمع ساطع مي‌شود، سرايت‌پذير است. ما در دفاع از آرمان آزادي اينجا هستيم. هر انساني شايستة آزادي است، چرا که انسان مخلوق خداوند است. رژيم حاکم بر تهران خود را نايب خدا جا مي‌زند. اما چه‌طور ميتواند اينگونه باشد وقتي فرزندان خدا را در زندان اوين حبس مي‌کند و زماني‌که آنها را زير شکنجه مي‌برد و به قتل مي‌رساند؟
رژيمي که واقعا به خدا معتقد باشد، چگونه مي‌تواند حقوق بشر مردم خود، زنان و خبرنگاران و سايرين را سرکوب کند؟ اگر اين رژيم واقعاً به خدا اعتقاد دارد، چگونه مي‌تواند از تروريسم و وحشي‌گري در کشورهاي همساية خود حمايت كند و به کرات ايالات متحده را تهديد كند و بگويد که مي‌خواهد شهروندان آمريکا را به قتل برساند؟ خير، دوستان من، اين يک رژيم يکتاپرست نيست. به يادم افتاد که دو تن از پدران بزرگ آمريکا يعني فرانکلين و جفرسون گفته بودند، مقاومت در برابر مستبدين معادل اطاعت از خداوند است. اين جمله را به خاطر بسپاريد. مقاومت در برابر مستبدين معادل اطاعت از خداوند است. و ما به همين دليل اينجا جمع شده‌ايم. ما مدافع آرمان آزادي هستيم، مگر نه؟ و اين يک آرمان جهان‌شمول است ما هم‌چنين اينجا هستيم تا پيروزي ساکنان کمپ ليبرتي را جشن بگيريم، يک پيروزي اعجاب‌انگيز در مسير آزادي. ما مي‌خواهيم که حالا همين مبارزه و تقلا براي آزادي را به پيش برده و نزد مردم ايران ببريم که توسط يک رژيم مستبد به گروگان گرفته شده‌اند. ما در هفته‌يي در اينجا جمع شده‌ايم که جلسة مجمع عمومي سازمان ملل برگزار مي‌شود و رهبران جهان و وزراي خارجه به اينجا مي‌آيند.
ما خطاب به سازمان ملل مي‌گوييم، فريب لبخند روحاني را نخوريد. او به هر حال سرسپردة خامنه‌اي و سپاه پاسداران است. دوستان من، زمان تغيير فرا رسيده است. زمان تغيير فرا رسيده است.
مقاومت در برابر قدرتي سرکوبگر هرگز سهل و آسان نبوده است. ولي ما در طرف حق هستيم و در طرف صحيح تاريخ قدم نهاده‌ايم. و امروز حق داريم که اميدوار باشيم.
مي‌خواهم اول در مورد سرگذشت کمپ ليبرتي صحبت کنم. ايالات متحده نخست به ساکنان کمپ ليبرتي وعدة حفاظت داد. سپس عراق زير فشار رژيم ايران اعمال نفوذ کرد تا خلف وعده شود. طي يک مدت‌زمان طولاني، بسياري از ساکنان کمپ ليبرتي و قبل از آن کمپ اشرف کشته يا مجروح شدند و در معرض سرکوب قرار گرفتند. اما به‌يمن تلاش‌هاي سازمان مجاهدين خلق ايران و حاميان آنها و به‌رغم نفوذ گسترش‌يابندة رژيم ايران در عراق، تمامي ساکنان کمپ ليبرتي اکنون آزاد شده‌اند. خدا را شکر.
مي‌گفتند که چنين سرنوشتي براي کمپ ليبرتي متصور نيست. ولي شما و ما همگي با هم آن‌را به سرانجام رسانديم. باصطلاح متخصصان و تحليلگران مدعي‌اند که ما نمي‌توانيم ايران را آزاد کنيم. ولي ما چنين جبري را قبول نمي‌کنيم، مگر نه؟ چرا که اين آرمان را به خوبي درک مي‌کنيم. چرا که ماهيت اين رژيم را درک مي‌کنيم. من مفتخرم که رئيس سازمان «متحد عليه اتمي‌شدن رژيم ايران» هستم. يک سال و اندي از امضاي قرارداد اتمي بين رژيم ايران و کشورهاي 1+5 مي‌گذرد. 9 ماه هم از شروع مقطع اجرايي آن توافق سپري شده است. به‌ياد داشته باشيد که اشخاصي در دولت آمريکا و تمامي دولت‌هاي گروه 1+5 ادعا مي‌کردند که اين توافق منجر به اصلاح رژيم ايران خواهد شد و در رفتار آن ايجاد تغيير كرده و آن‌را وارد بافت کشورهاي متمدن خواهد كرد. اما از سال گذشته تاكنون چه اتفاقاتي رخ داده است؟ وقايع را مرور کنيم. مطلقاً هيچ تغييري در رفتار رژيم ايران صورت نگرفته است. در واقع از هر نظر، حتي بدتر هم شده است. رژيم پولي را که از آمريکا و سايرين دريافت کرده، صرف تشديد سرکوب در داخل و حمايت از تروريست‌هاي آدمکش در خارج مي‌کند. کساني را که شهروندان آمريکايي هستند تهديد مي‌کند و هم‌چنين تهاجم در سراسر منطقه را ترويج داده و نقض وحشيانة حقوق بشر مردم ايران را ادامه مي‌دهد.
بر اساس فقدان کامل تغيير در رفتار رژيم که در واقع بدتر و خطرناک‌تر و آميخته با تهديدات عليه ايالات متحده و ساير مردم متمدن دنيا هم شده است، فکر مي‌کنم بهتر است اين نتيجه را بگيريم که رژيم ايران خودبخود تغيير نخواهد کرد؛ و بنابراين تنها راه حل براي تغيير اين است که مردم ايران قيام كنند و اين رژيم که آنها را سرکوب مي‌کند و اکثر جهان را مورد تهديد قرار مي‌دهد، سرنگون کنند.
ما بايد يک‌صدا به اين رژيم و مهم‌تر از آن به مردم شجاع ايران که تحت حاکميت وحشيانة اين رژيم زندگي مي‌کنند بگوييم، بايد باور کنند که اگر در دفاع از آزادي عليه اين رژيم قيام کنند و در مسير پيشگامان تاريخي راه آزادي قدم بردارند؛ برخلاف آن‌چه در تابستان سال 2009 و قيام‌هاي شجاعانه در زمان انتخابات رژيم پيش آمد، اين بار اول از همه ايالات متحده در کنار مردم ايران خواهد ايستاد و از آنها حمايت خواهد کرد تا مردم ايران به آزادي واقعي دست يابند.
. به‌ياد داشته باشيد، آن‌چه شخصيت بزرگ مارگارت ميد گفت: هيچ‌وقت ظرفيت يک گروه کوچک از شهروندان عادي را براي ايجاد تغيير در دنيا دست‌کم نگيريد. در واقع، اين تنها مجاري است که تابحال چنين تحولاتي را به نتيجه رسانده است. ما مي‌توانيم اين کار را انجام بدهيم.
توماس پين، يکي از رهبران بزرگ و شجاع انقلاب آمريکا در هماهنگي با آرمان‌هاي مندرج در بيانية استقلال آمريکا خطاب به پيروان انقلابي هنگام قيام آنها در برابر انگليس که بر مردم حکمراني مي‌کرد و در آن زمان ابرقدرت بود، گفت که ما توان و ظرفيت ايجاد نقطة عزيمتي نوين در دنيا را داريم؛ و همه به آنها به‌عنوان خيال‌پرستان ابله نگاه مي‌کردند. اما آنها غير ممکن را ممکن ساختند. آنها جهاني تازه بنيان گذاشتند. حکومتي را شکل دادند که حقوق افراد در زمينة حيات، آزادي و جستجوي شادکامي را تضمين مي‌کرد. آنها در مسير انقلاب آمريکا پيروز شدند و من اطمينان دارم که مردم ايران هم انقلاب دوم و واقعي ايران براي آزادي و عدالت و صلح را به نتيجه خواهند رساند.
خانم‌ها و آقايان، رژيم خامنه‌اي و سپاه پاسداران و روحاني، تمامي اصول مندرج در منشور سازمان ملل را نقض كرده‌اند و به همين دليل نبايد از روحاني به‌عنوان يک ميهمان محترم ميزباني كرد. با او بايد در سطح يک ياغي بين‌المللي و ناقض اصول سازمان ملل تنظيم رابطه كرد. به‌همين دليل بسيار مهم است که شما که امروز در اينجا حضور داريد بدانيد، با در نظر گرفتن تاريخچة کمپ ليبرتي و تاريخي که امروز صبح در رابطه با مبارزان راه آزادي شرح دادم که قبل از شما زندگي مي‌کرده‌اند و هم‌چنين مبارزاتي که احتمال موفقيت آنها بسيار ناچيز بود، اما در نهايت به پيروزي رسيدند، در زمان معاصر، شما با ياري پروردگار و همبستگي همه، روزي را خواهيد ديد که آزادي و عدالت و سرنگوني اين رژيم در ايران محقق خواهد شدآرزو مي‌كنيم اين امر به‌زودي زود در زمان ما حاصل خواهد شد. خدا شما را حفظ کند. به راه خود ادامه دهيد. من در هر قدم از اين راه، در کنار شما خواهم بود.

no-to-rohany-new-york3سر جفري رابرتسون – وكيل برجستة انگلستان:

خانم‌ها و آقايان اين امتياز بزرگي است که اينجا در مقابل سازمان ملل متحد باشم که بايد کارهاي زيادي انجام بدهد، اجازه دهيد توضيح بدهم چرا. کشتار زندانيان از همة جنايات جنگي بدتر است و براي صدها سال چنين بوده است. زنداني کاملاً در دست دولت است. به همين دليل است که قوانين بين‌المللي، از قرن 15، حفاظت ويژه‌يي به زندانيان جنگي داده است کنوانسيون ژنو در سال 1949، مبناي قوانين بين‌المللي، کشتن يک زنداني را يک جنايت بين‌المللي قلمداد مي‌کند. از زمان جنگ جهاني دوم به بعد، 3 نمونه فجيع و شنيع از اين رخ داده است. اولين آن ارتش ژاپن بود که 7000 سرباز آمريکايي را در سال 1946 تا مرگ، راه بردند. براي فرماندهاني که دستور آن جنايت را داده بودند چه اتفاقي افتاد؟ آنها محاکمه، محکوم و اعدام شدند. مثال دوم سربرنيتسا بود، در سال 1992 زماني که 7000 مرد و پسر مسلمان کشته شدند. براي فرماندهاني که دستورات را به ميلوسويچ و کاراديچ دادند چه اتفاقي افتاد؟ آنها در حال حاضر در دادگاه لاهه مورد محاکمه قرار گرفته‌اند. آنها مجازات شدند و مجازات خواهند شد. سوم، بدترين نمونه در سال 1988 اتفاق افتاد که هزاران هزار زنداني که در وهلة اول اعضاي سازمان مجاهدين خلق بودند، بعد سراغ غير مذهبي‌ها، کمونيست‌ها و ليبرالها آمدند. افرادي که به‌خاطر اعتقادات سياسي خود در زندان بودند، بسياري از آنها حکم خود را سپري کرده بودند، آنها در سال 1981 دستگير شده بودند و اگر چه حکمشان تمام شده بود، در زندان مانده بودند، به‌طور شيطاني کشته شدند و به اين دليل است که اين اقدام وحشتناک هرگز مجازات نشده است. من به سراسر اروپا سفر کردم تا با بازماندگان اين دورة وحشتناک ملاقات کنم. افرادي که در زندان بودند و فرار کرده بودند. اجازه بدهيد نتيجه‌گيري گزارشم را براي شما بخوانم. اواخر ماه ژوييه 1988 در حالي که جنگ با عراق با آتش‌بس پايان مي‌يافت، زندانيان در ايران که مملو از مخالفين بودند به‌طور ناگهاني از همه‌جا قطع شدند. همة بازديدهاي خانوادگي لغو شد، راديو و تلويزيون خاموش شد. زندانيان که در سلول خود نگه داشته مي‌شدند، مجاز به ورزش روزانه و رفتن به بيمارستان نبودند. تنها ملاقات مجاز با يک هيئت عمامه به سر ريشو بود که با بي.ام.و. سياه دولتي با يک قاضي شرع، يک دادستان عمومي و يک رئيس سازمان اطلاعات مي‌آمدند. در برابر آنها تقريباً هر زنداني به‌طور خلاصه و به‌صورت جداگانه رژه برده مي‌شد و سپس هزاران نفر از آنها که براي پايبندي به سازمان مجاهدين خلق زنداني شدند. هيأت اما يک سئوال از اين زنان و مردان جوان مي‌کرد که بسياري از آنها از سال 1981 صرفاً به‌خاطر شرکت در تظاهرات خياباني يا در اختيار داشتن خواندني‌هاي سياسي، بازداشت شده بودند کساني که با پاسخ خود، شواهدي از هرگونه ادامة وابستگي به سازمان مجاهدين خلق داشتند، چشم‌بند زده شده و دستور داده شد به خط شوند و مستقيماً به پاي چوبة دار مي‌رسيدند. آنها از جرثقيل به‌صورت 4 نفره به‌دار آويخته شدند و يا در گروه‌هاي 6 نفره با طناب در جلو صحن سالن تجمعات حلق‌آويز شدند، برخي شبانه به پادگان ارتش برده شده، به آنها دستور داده شد وصيت‌نامة خود را بنويسند و سپس به ضرب گلوله توسط جوخة آتش کشته شدند. روي اجساد آنها مواد ضد عفوني‌کننده ريخته شد، در کاميون يخچال‌دار گذاشته شدند و در گورهاي دسته‌جمعي شبانه به خاک سپرده شدند. ماه‌ها بعد به خانواده هاي آنها، نوميد از اطلاعاتي در مورد فرزندان خود، يک کيسة پلاستيکي با اموال آنها تحويل داده شد. آنها از هر گونه اطلاعات در مورد محل قبر فرزندانشان محروم شدند و به آنها دستور داده شد هرگز در ملاء عام عزاداري نکنند. تا اواسط اوت 1988 هزاران نفر از زندانيان به اين روش توسط حكومت کشته شدند. بدون محاکمه، بدون درخواست تجديد نظر و کاملاً بدون گذشت. و گزارش من که نتيجه‌گيري از روي حقايق بود به‌صورت يک کتاب، آخوندهاي بي‌رحم، منتشر شد. اين بي‌رحمي ادامه داشت و به‌يمن دخالت منتظري، ما به‌تازگي يک فايل صوتي از او را داشتيم که چگونه به نيري و پورمحمدي و دادستان‌ها گفت، شما براي هميشه براي ايران شرم مي‌آوريد؛ با کشتن اين زندانيان. به‌يمن دخالت او، يک وقفه به‌مدت 2 هفته وجود داشت و پس از آن کشتار دوباره آغاز شد، قتل همة مارکسيست‌ها و همة کمونيست‌ها و همة کساني که مظنون به محارب‌بودن بودند، و به اين ترتيب در پايان شما بدترين جنايت جنگي در تاريخ مدرن را داريد. وزير دادگستري (كنوني رژيم) يکي از قضات کميتة مرگ بود، پورمحمدي، اردبيلي، نيري، همة آنها در موقعيت‌هاي بالا هستند. آنها 50-60 نفر هستند که عميقاً در کشتار خونين زندانيان بي‌گناه دخالت داشتند و در حال حاضر کنترل دولت را دارند. ولي فقيه آنها در آن زمان رئيس‌جمهور بود، او دستورات را داد. او يک قاتل بزرگ است. روحاني، از اوت تا اکتبر 1988 چه مي‌کرد؟ او دستيار رفسنجاني بود که خود عميقاً دخالت داشت. زمان آن است که روحاني که در اينجاست، توضيح دهد چه‌کار مي‌کرده است. چون مسئله اين است – و دليل اين‌که چرا الآن حضور در اينجا درست است، اين است که سازمان ملل متحد چشمش را بست. در سال 1988، در سال 1989 آن‌را مي دانست. نيويورک‌تايمز در ماه سپتامبر، گرچه رژيم سعي کرد آن‌را لاپوشاني کند، نيويورک‌تايمز از گورهاي دسته‌جمعي گزارش داد که با صدها جسد زندانيان پر شده بود. بنابراين در سازمان ملل شناخته‌شده بود؛ سازمان ملل متحد مقصر است، سازمان ملل متحد در سال 1988 و 1989 چشم خود را بر روي بدترين جنايت جنگي ستمکاران بست. و حالا ما (رژيم) ايران را داريم که عاملين اين جنايت هنوز در آن در قدرتند، که اعدام‌هاي بيشتري در مقايسه با هر کشور ديگري دارد، که هنوز هم با بي‌رحمي ادامه مي‌دهد، که هنوز هم خشونت در قلب سيستم است. و پرزيدنت اوباما و آمريکا هنگام مذاکره با (رژيم) ايران براي از بين‌بردن تحريم‌ها، آنها را ناديده گرفتند. آن‌چه ما بايد مي‌داشتيم اصرار بر اين بود که (رژيم) ايران تسليم شود و اجازه دهد عاملان (قتل عام) 1988 مورد تحقيق قرار گيرند و بايد سياست غير انساني خود را تغيير دهد. اما براي مذاکره‌کنندگان هسته‌يي، متأسفانه اين متصور نبود. و بايد آنها را به‌شدت محکوم کرد.
بنابراين اجازه دهيد من با اين نكته سخنانم را به پايان ببرم؛ آن‌چه در سال 1988 اتفاق افتاد، جنايت عليه بشريت است. جنايات عليه بشريت، قبح خاصي دارند. آنها را نمي‌توان فراموش کرد يا بخشيد. اين وظيفة جامعه جهاني، به نمايندگي سازمان ملل متحد است که اقدام کند. کاملاً براي سازمان ملل متحد و شوراي امنيت امکان دارد که حالا اين کار را بکنند، بايد يک دادگاه بين‌المللي موقت، مثل سيرالئون که من رئيسش بودم، مثل کامبوج ايجاد کند. براي تحقيق و مجازات کساني که به‌دليل کشتارهاي 1988 در زندان‌ها مجرم هستند. اين وظيفه‌يي است که بر عهدة شوراي امنيت است، اين وظيفه الان است، روحاني بايد مورد حسابرسي قرار گيرد. بايد براي جنايات عليه بشريت يک بررسي وجود داشته باشد، بايد يک تحقيق وجود داشته باشد، بايد مجازات صورت گيرد.