منبع : آفتابکاران ، 4 سپتامبر 2016
لینک
محمود حکمیان :جوشش خونهاي 67، پرده ها را كنار مي زند
چند
هفته اي از انتشار نوار صوتي آقاي منتظري ميگذارد و هر روز ابعاد ديگري از آن جنايت
بزرگ و نسل كشي كم سابقه رو مي شود. اكنون اين مهدي خزعلي پسر شيخ ابولقاسم خزعلي از
تدوين كنندگان قانون اساسي جمهوري اسلامي و عضو خبرگان رژيم و كسي كه فتواي اعدام روحاني
مجاهد حبيب الله آشوري را صادر كرد دست به افشاگري مي زند. مهدي خزعلي كه خود در ايران
مي باشد در مصاحبه با صداي امريكا دررابطه با قتل عام سال 67 ميگويد : آمار اعدامها
به روايت معاونت وزارت اطلاعات قريب به 20 هزار نفر درتهران و استانها مي باشد و به
روايت آقاي ملكي قريب 33 هزار نفر ظرف يك ماه و چند روز بدار آويخته شدند و عدد 4 هزار
كه آقاي منتظري ميگويد فقط مال تهران است، اينها آیا جنازه هاشون تحویل شد آیا خانوادهها
اطلاع پیدا کردن آیا قبری به خانوادهها تحویل دادید..
مهدي
خزعلي در بخش ديگري از مصاحبه خودش ميگويد : بزرگترین و پرجمعیتترین گروه مقابل نظام
سازمان مجاهدین خلق بود که اوایل انقلاب در همین خیابان انقلاب خودمان اینها 4ساعت
رژه مسلحانه با یونیفورم داشتند یعنی یک تشکیلات شبهنظامی بزرگ با عنوان میلیشیا ،
این رو فقط میشد با اتوریته امام از بین برد و اینکار انجام شد، در واقع اینها میخواستند
تا امام هست ریشه مجاهدين را بزنند، میگفتند هر کسی رو که آزاد کنی ممکنه است مرتد
شود و ما گرفتار جمعیت زیادی بشویم اینها رو اعدام میکنیم و این اعدام باعث میشود
که رعبی که در خانوادهها ایجاد میشود کسی دیگری ملحق نشود، بهرغم همه این تمهیدات
وقتی که به رحلت امام میرسیم یکی از نگرانیهای جدی این است که مجاهدین در تمام شهرها
بریزند بیرون یا از مرزها سرازیر شوند ، آنموقع من ریاستجمهوری مشغول بودم و خیلی
از بسیجیها و تیپهای حزباللهی به همه اینها اسلحه توزیع شد و فرمان دادند که خطر جدیه
، ممکنه مجاهدین از مرزها سرازیر بشن ..........
شنيدن
فاكتهايي كه مهدي خزعلي دراين مصاحبه بيان ميكند مو بر اندام انسان راست مي شود،
آري
آقاي منتظري بدرستي ميگفت كه احمد خميني فرزند خلف آن خون آشام از 3 ، 4 سال قبل نقشه
نابودي و از بين بردن تمامي مجاهدين را داشت.
مهدي
خزعلي در بخش ديگري از مصاحبه اش پرده از يك جنايت ديگر بر مي دارد و ميگويد : ببینید
یکی از این باندهای وحشتناکی که وجود داره، سه تا دخترند که طعمه میشوند توسط مقام
های امنیتی، برای اینکه ببینند دوتا کشیش مسیحی آیا تبشیر میکنند، آیا تبلیغ مسیحیت
میکنند یا نه. اینها فکر میکردند در همین حد است که بروند و بگویند ما میخواهیم
به کیش مسیحیت بیاییم و شما ما را تبشیر کنید. خوب به داخل خانه این دو کشیش میروند،
و بعد با مابقی قضیه، مواجه میشوند با اینکه برابر دیده چشم این سه دختر، آن کشیشها
کشته میشوند، قطعه قطعه میشوند و داخل یخچال میروند. بعد از آن از اینها میخواهند
مصاحبه کنند که ما از طرف سازمان مجاهدین خلق مأموریت داشتیم این کشیشها را بکشیم.
خوب ناچار میشوند برای آزادیشون این مصاحبه را هم بکنند، و بهشون قول میدهند (اگر)
این مصاحبه را بکنید آزاد میشوید. بعد از آن دیدند اگر آزاد کنیم میروند بیرون میگن
آقا اینها همش سناریو بوده، ما را طعمه کردند، ما را کشاندند توی خانه و کشتند. حکم
اعدام این سه تا طعمهیی که خودشون امنیت داده بودند را میدهند و بنا میشه اینها را
اعدام بکنند.
اما
در اين راستا، جوشش آن خونهاست كه پرده ها را يكي يكي كنار زده و ماهيت هر كس را اگر
چه سالهاست كه براي مردم ايران رو شده ولي اينبار از دهان كثيف و خون آلود خودشان بيرون
مي ريزد، از موضعگيري رفسنجاني جاني و پدر معنوي آخوند روحاني كه به صراحت و به تاكيد
از امام گور بگور شده اش و نيز احمد خميني جنايتكار حمايت نموده و براي حفظ نظام ولايت
فقيه كه خودش از پايه گذاران آن مي باشد اينگونه براي آن جنايتكاران تاريخ بشريت يقه
دراني كرده و به دفاع از آنها بر مي خيزد تا موضعگيري اخير مصطفي پور محمدي قاتل ،
وزير دادگستري دولت اعتدال روحاني كه به كشتار و جنايت عليه بشريت افتخار مي كند. آري
براستي كه بايستي هر كس نشان دهد كه در اين ميان چكار كرده و چكاره بوده است.
هر
كدام از اين افشاگريها و نمونه ها مهر تاييد ديگري بر مظلوميت و حقانيت راه و مسيري
است كه مجاهدين در طي اين سالها در مسير آزادي خلق و ميهن طي طريق كردند و بهاي آنرا
با پذيرش رنج و خون و انواع تهمتها و برچسبها به جان خريدند ولي هرگز حاضر نشدند ذره
اي از منافع خلق كوتاه بيايند و يا در برابر هجوم ظلمت ترديدها تسليم شده و يا كوتاه
بيايند. از روزي كه در برابر سياست ويرانگر خميني و صدور ارتجاع آن، در برابر جنگ ضد
ميهني خميني كه اساسا براي حفظ بقاء خودش بود ايستادند و پرچم صلح و جلوگيري از خونريزي
را بر افراشتند و انواع تهمتهاي آنرا به جان خريدند تا سرانجام پرده ها كنار رفت و
مشخص شد كه نيت خميني از ادامه جنگ چه بوده و بعد هم به چه دليل مجبور به خوردن جام
زهر آتش بس شد، يكروز هم باز همين رژيم و سرمداران آن براي بدنام كردن مجاهدين به كشتار
كشيشان مسيحي هموطن دست زدند تا خون آنها را به گردن مجاهدين بيندازند و سالها هم تلاش
ميكردند كه نان آنرا بخورند ولي باز هم پرده ها كنار رفت و دست ها رو شد ( اگر چه كسي
ابهامي در آن نداشت كه كار رژيم است ولي اينكه اينگونه از زبان يكي از نفراتي كه در
اين دستگاه بوده و هم اكنون هم در ايران و در كنار آنها مي باشد بيان شود گوياي خيلي
چيزهاست ).
سخن
آخر اما در رابطه با مبلغان و سخنگويان خارجي وزارت بدنام اطلاعات است كه طي اين سالها
همچنان تلاش ميكردند كه با زدن انواع تهمتها و برچسب ها به مجاهدين و بخصوص در كوران
كارزارهاي افشاگرانه مقاومت براي خونخواهي آن قتل عام شده ها، با مينيميزه كردن آن
جنايت بزرگ و كم كردن آمار قتل عام 67 از تواب تشنه به خون مجاهدين گرفته تا سايرين
كه در اين مسير قلم زده و سخن ميگفتند ، از بار گناه آن جانيان كم كنند اما هيهات كه
جوشش آن خونهاست كه پرده ها را كنار مي زند و نشان مي دهد كه هر كس چكاره است و در
كدام سمت تاريخ قرار گرفته است