تاریخ : 2 سپتامبر 2016
ولیفقیه ارتجاع در بحبوحه اوجگیری بحرانها، روز 10شهریور به صحنه آمد و باز هم به نعل و به میخ زد بهطوری که رسانههای باندهای متخاصم هر کدام قسمت مورد نظرشان را تیتر کردند.
خامنهای از جمله گفت: «در شرایطی که قدرتهای زورگوی دنیا چتر قدرت خود را گسترانیدهاند و هیچ رحمی در وجود آنها به چشم نمیخورد باید مسیر افزایش توان دفاعی کشور را ادامه داد. ... . یک ملت برای اینکه نیایند بالای سرش او را بکوبند احتیاج دارد به قدرت دفاعی، احتیاج دارد به قدرت نظامی، باید اقتدار او را احساس کنند تا او تهدید نشود، تا او بتواند امنیتش را حفظ کند» .
در ارزیابی حرفهای خامنهای در مورد پیشرفت چشمگیر تواناییهای نظامی باید گفت که در دنیای امروز، مانورها و قدرتنماییهای نظامی، به سرعت از طرف بنیادهای دفاعی و نظامی معتبر، ارزیابی میشوند. برای نمونه، در اسفند 94 که چند کشور منطقه مانور رعد شمال را برگزار کردند، بنیادهای ارزیابی دفاعی، آن مانور را یک قدرتنمایی در برابر رژیم ایران و متحدانش ارزیابی کردند. اما دیروز که خود خامنهای آمد و درباره موشکهای نقطهزن و رادارهای پیشرفتهتر از اصل و موارد اینچنینی صحبت کرد، اگر واقعی باشد، تا الآن باید درباره این قدرت، چندین تحلیل کارشناسی، توسط بنیادهای معتبر، ارائه شده باشد. اما تا این لحظه نه ارزیابی، و نه حتی گزارشی از این قدرتنمایی رژیم داده نشده است.
اما استدلال مهمتری که نشان میدهد که قدرتنمایی دیروز خامنهای پوشالی است، این است که اگه رژیم واقعاً از چنین توانی برخوردار است، چرا آن را در سوریه بهکار نمیگیرد؟ مگر خودش نمیگوید دولت سوریه، که منظورش دیکتاتوری بشار اسد است، اجازه داده رژیم بیاید و آنجا با مردم و انقلابیون سوریه بجنگد و رژیم هم با تمام توان این کار را میکند، پس چرا این توانمندیهای چنین و چنان خودش را آنجا نمیبرد و به جایش دست به دامان روسیه شده؟ روسیهبی که به قول خود رژیم هم، هر جا لازم باشد در معاملات خودش با طرفهای غربی، به رژیم خنجر میزند. اما چون این قدرتنمایی پوشالی است و رژیم واقعاً چنین قدرتی ندارد، مجبور است برای حمایت از اسد، به همین روسیه آویزان شود.
اما خامنهای چرا و چه نیازی به چنین قدرتنمایی پوشالی دارد؟
در پاسخ باید گفت که از یک طرف هدفش تحت تأثیر قرار دادن کشورهای منطقه است که الآن جبههیی را در برابرش درست کردند، میخواهد با این قدرتنمایی آنها را مرعوب کند تا فشارهایی را که رویش هست، کمتر شود. اما هدف اصلی خامنهای، نیروهای خودش و مصرف داخلی آن است. چرا؟ چون در باتلاق چند بحران مختلف دست و پا میزند، مثل بحران برجام، بحران سوریه، جنگ شدید باندی و اوضاع خراب و بحرانی اقتصادی و در نتیجه همه اینها، وضعیت جامعه انفجاری؛ که یکی از پیامدهای جدی این وضعیت، ریزش نیروهای رژیم است. جالب اینکه دو روز پیش، رسانههای رژیم حرفهای آخوندی به نام مظفری را بازتاب دادند که به نیروهای رژیم میگفت، مواظب باشید، روحانیان فریب دشمنان را نخورند! یا پاسدار سعید قاسمی، حتی درباره بیت خمینی میگفت که بیت خاموش است و خودش را به خواب زده است. که اشاره به انفعال بازماندههای خمینی است، و نشان از عمق و گسترش انفعال و ریزش نیروهای رژیم دارد.
در چنین شرایطی، خامنهای که اتمی را هم از دست داده، در حلب هم شکست سختی خورده، دیگر چیزی برای قدرتنمایی ندارد تا به نیروهایش روحیه بدهد، بنابراین به ناچار میآید و به یک مشت تجهیزات نظامی که الآن در دنیا عادی و پیشِ پا افتاده است دخیل میبندد و بهصورت مسخرهیی میخواهد این طور قدرتنمایی کند.
البته اگر رژیم یک دستی بود، با این قدرتنماییها میشد گفت که بهصورت موقت هم که شده میتوانست بحرانهایش را تخفیف بدهد، اما از آنجا که با رژیمی طرف هستیم که شقه شده، حتی توان استفاده موقت را هم، از این قدرتنمایی ندارد. چون بلافاصله باندهای رقیب، به صحنه آمده و دستش را، رو میکنند. برای نمونه، مگر خود ظریف یکبار در رابطه با همین قدرتنماییهای پوشالی نظامی رژیم نگفت «مگر برای آمریکا کاری دارد با چند موشک سیستم دفاعی ایران را زمینگیر کند؟» . پس این شقه عمیق رژیم، حتی جایی برای فریبکاریها که مصرف داخلی هم دارند، باقی نمیگذارد.
از طرف دیگر، خود خامنهای پیاپی میآید و زیرآب حرفهای خودش را میزند. یک روز میگفت مذاکره با آمریکا خط قرمز است، بعد خودش گفت که من گفتم بروید در عمان، با آمریکا مذاکره کنید. یک روز میگوید برجام خسارت محض است، بعد میگوید تیم مذاکرهکننده برجام، قهرمان است. برای همین، حرفهایش حتی برای نیروهای خودش هم، دیگر اعتباری ندارد که با این قدرتنماییها بتواند، روی آنها تاثیر بگذارد و جلو ریزش آنها را بگیرد.
خامنهای از جمله گفت: «در شرایطی که قدرتهای زورگوی دنیا چتر قدرت خود را گسترانیدهاند و هیچ رحمی در وجود آنها به چشم نمیخورد باید مسیر افزایش توان دفاعی کشور را ادامه داد. ... . یک ملت برای اینکه نیایند بالای سرش او را بکوبند احتیاج دارد به قدرت دفاعی، احتیاج دارد به قدرت نظامی، باید اقتدار او را احساس کنند تا او تهدید نشود، تا او بتواند امنیتش را حفظ کند» .
در ارزیابی حرفهای خامنهای در مورد پیشرفت چشمگیر تواناییهای نظامی باید گفت که در دنیای امروز، مانورها و قدرتنماییهای نظامی، به سرعت از طرف بنیادهای دفاعی و نظامی معتبر، ارزیابی میشوند. برای نمونه، در اسفند 94 که چند کشور منطقه مانور رعد شمال را برگزار کردند، بنیادهای ارزیابی دفاعی، آن مانور را یک قدرتنمایی در برابر رژیم ایران و متحدانش ارزیابی کردند. اما دیروز که خود خامنهای آمد و درباره موشکهای نقطهزن و رادارهای پیشرفتهتر از اصل و موارد اینچنینی صحبت کرد، اگر واقعی باشد، تا الآن باید درباره این قدرت، چندین تحلیل کارشناسی، توسط بنیادهای معتبر، ارائه شده باشد. اما تا این لحظه نه ارزیابی، و نه حتی گزارشی از این قدرتنمایی رژیم داده نشده است.
اما استدلال مهمتری که نشان میدهد که قدرتنمایی دیروز خامنهای پوشالی است، این است که اگه رژیم واقعاً از چنین توانی برخوردار است، چرا آن را در سوریه بهکار نمیگیرد؟ مگر خودش نمیگوید دولت سوریه، که منظورش دیکتاتوری بشار اسد است، اجازه داده رژیم بیاید و آنجا با مردم و انقلابیون سوریه بجنگد و رژیم هم با تمام توان این کار را میکند، پس چرا این توانمندیهای چنین و چنان خودش را آنجا نمیبرد و به جایش دست به دامان روسیه شده؟ روسیهبی که به قول خود رژیم هم، هر جا لازم باشد در معاملات خودش با طرفهای غربی، به رژیم خنجر میزند. اما چون این قدرتنمایی پوشالی است و رژیم واقعاً چنین قدرتی ندارد، مجبور است برای حمایت از اسد، به همین روسیه آویزان شود.
اما خامنهای چرا و چه نیازی به چنین قدرتنمایی پوشالی دارد؟
در پاسخ باید گفت که از یک طرف هدفش تحت تأثیر قرار دادن کشورهای منطقه است که الآن جبههیی را در برابرش درست کردند، میخواهد با این قدرتنمایی آنها را مرعوب کند تا فشارهایی را که رویش هست، کمتر شود. اما هدف اصلی خامنهای، نیروهای خودش و مصرف داخلی آن است. چرا؟ چون در باتلاق چند بحران مختلف دست و پا میزند، مثل بحران برجام، بحران سوریه، جنگ شدید باندی و اوضاع خراب و بحرانی اقتصادی و در نتیجه همه اینها، وضعیت جامعه انفجاری؛ که یکی از پیامدهای جدی این وضعیت، ریزش نیروهای رژیم است. جالب اینکه دو روز پیش، رسانههای رژیم حرفهای آخوندی به نام مظفری را بازتاب دادند که به نیروهای رژیم میگفت، مواظب باشید، روحانیان فریب دشمنان را نخورند! یا پاسدار سعید قاسمی، حتی درباره بیت خمینی میگفت که بیت خاموش است و خودش را به خواب زده است. که اشاره به انفعال بازماندههای خمینی است، و نشان از عمق و گسترش انفعال و ریزش نیروهای رژیم دارد.
در چنین شرایطی، خامنهای که اتمی را هم از دست داده، در حلب هم شکست سختی خورده، دیگر چیزی برای قدرتنمایی ندارد تا به نیروهایش روحیه بدهد، بنابراین به ناچار میآید و به یک مشت تجهیزات نظامی که الآن در دنیا عادی و پیشِ پا افتاده است دخیل میبندد و بهصورت مسخرهیی میخواهد این طور قدرتنمایی کند.
البته اگر رژیم یک دستی بود، با این قدرتنماییها میشد گفت که بهصورت موقت هم که شده میتوانست بحرانهایش را تخفیف بدهد، اما از آنجا که با رژیمی طرف هستیم که شقه شده، حتی توان استفاده موقت را هم، از این قدرتنمایی ندارد. چون بلافاصله باندهای رقیب، به صحنه آمده و دستش را، رو میکنند. برای نمونه، مگر خود ظریف یکبار در رابطه با همین قدرتنماییهای پوشالی نظامی رژیم نگفت «مگر برای آمریکا کاری دارد با چند موشک سیستم دفاعی ایران را زمینگیر کند؟» . پس این شقه عمیق رژیم، حتی جایی برای فریبکاریها که مصرف داخلی هم دارند، باقی نمیگذارد.
از طرف دیگر، خود خامنهای پیاپی میآید و زیرآب حرفهای خودش را میزند. یک روز میگفت مذاکره با آمریکا خط قرمز است، بعد خودش گفت که من گفتم بروید در عمان، با آمریکا مذاکره کنید. یک روز میگوید برجام خسارت محض است، بعد میگوید تیم مذاکرهکننده برجام، قهرمان است. برای همین، حرفهایش حتی برای نیروهای خودش هم، دیگر اعتباری ندارد که با این قدرتنماییها بتواند، روی آنها تاثیر بگذارد و جلو ریزش آنها را بگیرد.