روز پنجشنبه بیست و پنجم شهریور ، مراسم باشکوهی بهمناسبت سالگرد تولد شهید راه آزادی» بهنود رمضانی «در آرامگاه وی در قراخیل – امامزاده طاهر از توابع قائم شهر برگزار گردید.
جمعی از خانوادههای شهیدان و همچنین زندانیان سیاسی و مدافعان حقوقبشر و فعالان مدنی در این مراسم با همراه خانواده شهید بهنود بر سر آرامگاه وی حاضر شده و یاد او را گرامی داشتند و آرامگاه وی را گلباران کردند. شرکت کنندگان در مراسم، ضمن همدردی با خانواده وی با نثار گل و خواندن سرود جمعی یار دبستانی، یادش را گرامی داشتند.
در این مراسم کیکی به شکل گیتار، که مشخصهیی از علاقمندی این دانشجوی شهید به نوازندگی گیتار بود روی آرامگاه وی در کنار بوتههایی از گل قرار داده شده بود.
شهید بهنود رمضانی دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل بود که در بیست و چهارم اسفند سال هشتاد و نه توسط مأموران جنایتکار رژیم بهشهادت رسید.
شرکت مادران شهدا در این مراسم چشمگیر بود یکی از مادران میگفت . ما مادرانی هستیم که هر روز جوانانی همسن و سال فرزندان جوانمرگمان را میبینیم و با آنان صحبت میکنیم . در مقابل نسل جوان احساس مسئولیت داریم . نسل جوانی که در جهانی نو زندگی میکند و نیازهای تازه ای دارد . نسل روزگار انفجار اطلاعات واینترنت
این بار هر کداممان حرف دلمان را در دست گرفتیم .ومیخواهیم فریادمان را جهانی کنیم حال که با پخش نوار منتظری جهان خبر دار شد که بر ما مادران وبر نسل جوان چه گذشت لذا ما خستگی ناپذیر ایستاده ایم شاید گوشی شنوا در جهان پیدا شود . لحظه ای به تصاویر بهنود نگاه می کردیم و دیدیم هزاران بهنود .با اعدام و شکنجه و تیر و تیغ و له شدن زیر چرخهای اتومبیل و زندانی و حبسهای ناروا و احکام سنگین … تا ربودن وبردن در خانه های امن سپاه و بعد سر به نیست کردن و سپس انکار کردن !! انگار این جمع مشتی است از خروارها ستم دیده وظلم دیده است بقول دکتر ملکی جنبش دادخواهی دیگر پر در آورد وجهانی شد !
در این جمع . زنی کوچک اندام که جهانی از تراژدی را بر دوش داشت . 5 فرزند آواره و اعدام شده . یکیشان نوزده ساله بوده که اعدامش کرده اند . برادرش نیز اعدام شده بود سرنوشت او این طور رقم خورده بود ، بر نامرادی چرخ گردون ثبت شده بود . زنی دیگر که فرزندانش را بر رود خروشان روزگار میدید اما به خدا توکل داشت و پاره های جگرش را به او سپرده بود که توسط سپاه پاسداران در شبی سرد ربوده شد واز سرنوشت آن خبری نیست
زنی دیگر که قد بلندی داشت وبه نظر بسیار مسن می آمد اما اما وقتی سر صحبت اش را باز کرد وگفت کمتر از 50 سال سن دارد ویک دختر ویک پسر داشت که هردو دانشجو بودند اما د رمسیر رفتن به دانشگاه گم شدند وسالها ست که هیچ خبری از آنها نیست
در این مراسم ز ندانیان نیز نماینده هایی داشتند . پسران و دخترانی که با وثیقه های سنگین آزاد شده اند . والان هم وقتی با آنها صحبت میکنی سایه شوم پاسداران وماموران اطلاعات را در هرجا می بینند که همواره آنها را تعقیب میکنند تا در فرصتی اگر نتوانستند در زندان آنها را سر به نیست کنند اینطور مانند هزاران نفر دیگر با یک تصادف ساختگی ویا خوراندن سم ویا آمپول هوا وهزاران شیوه ووسیله دیگر آنها را نابود وسر به نیست کنند
بله جمعیت شرکت کننده که حتما عوامل اطلاعات وسپاه نیز در میانشان بودند که مشخصا هم بود اما دیگر کار از اینها گذشته ومردم چیزی ندارند که بترسند زیرا ملاها همه چیز مردم را گرفته اند باید به ندای جنبش دادخواهی پاسخ داد وفریادها را یکی کرد وظلم را ریشه کن نمود اینطور روح فرزندان شهید مان هم سبکبال ومسرور خواهد بود به امید اینکه بتوانیم انتقام های ناگرفته را بگیریم و آسمان وطن را باردیگر از توده ابر سنگین ظلم وبیداد بزداییم وخورشید زیبا وشعف انگیز وحیات بخش را نمایان کنیم آمین