لینک منبع :
خامنهای و اعتراف به ریزش در بدنه نظام حتي بسيج!
یکی از آثار زهرخوری خامنهای و رژیمش، یاس، ناامیدی و ریزش در بدنه این نظام پوسیده و فرتوت است. برای همین روز 28مهر که خامنهای به صحنه آمد و تصویری از تمامیت رژیم در گل ماندهاش ارائه کرد، بخشی از آه و ناله خودش را هم، به همین موضوع اختصاص داد. خامنهای در حالیکه میخواست ریزش بسیجیها را زیر عنوان «برخی فضاسازیها» بپوشاند، گفت: «این نسل بر خلاف برخی فضاسازیها، بهمعنای حقیقی کلمه، نسلی انقلابی است».
بعد هم به مخاطبان خودش تکلیف کرد که باید جلو ریزیش بسیجیها- که آنها را «نسل جوان » مینامید- بگیرید. گفت: «نخبگان میتوانند با تلاش نشاطآور خود بهعنوان یک موتور محرکه، نسل جوان را به کار و تلاش ترغیب کنند».
خود این حرف هم، یعنی اعتراف به بریدگی و وارفتگی بسیجیها؛ تا حدی که خامنهای دنبال «موتور محرک» برای بسیجیها میگردد. اما مشکل اینجاست که خودش هم میداند که در باتلاقی گیر کرده که راه برون رفتی ندارد، برای همین اذعان میکند: «این حرکت... با موانعی روبهرو است که باید آنها را... علاج کرد... این خسارتِ بسیار سنگین، بهراحتی و به سرعت جبران نخواهد شد».
آری، وضعیت رژیم آنقدر خراب است که حتی وقتی ولیفقیه طلسمشکستهاش هم به صحنه میآید تا مقداری اوضاع را جمعوجور کند و به نیروهای وارفتهاش روحیه بدهد، حرفهایش نتیجهیی ندارد، جز اعتراف به وضعیت بحرانی نظام. اعترافی که اول از همه، خود بسیجیها و مزدوران خامنهای متوجه آن میشوند و باز هم بیشتر وا میروند و بر سرعت ریزششان اضافه میشود.
به عبارت دیگر خامنهای میداند که یکی از شعارهایی که در سال 88 جوانهای قیامآفرین فریاد میزدند، «مرگ بر اصل ولایتفقیه» بود. شعاری که به قول خامنهای، اصل نظام را نشانه رفته بود. نفرتی که هماکنون نیز کارگزاران و رسانههای رژیم، پیاپی و با زبانهای مختلف، نسبت به آن هشدار میدهند. تاثیر این واقعیت روی نیروهای بسیجی پر واضح است و خامنهای مجبوراست که بهنحوی آنها را پمپاژ کند ولی وضعیت بحرانیتر از اینها است. چنانچه وحشت از این مسأله از همه جای رژیم بیرون میزند. برای نمونه، خبرگزاری حوزه رژیم از مازندران، روز 23 شهریور، در حالیکه با فرهنگ دجالگری به جای «ولایتفقیه» از واژه «دین» استفاده میکرد، نسبت به «عوامل دینگریزی جوانان» یا همان نفرت از ولایتفقیه، هشدار داد و گفت: «تعمیم دادن دینگریزی به اکثر جوانان یکی از مشکلات ماست که سبب قوی جلوه دادن [دشمن] در همه زمینهها میگردد».
بعد هم ریزش بسیجیها و مزدوران رژیم در مقابل نفرت همهگیر اجتماعی از رژیم را، اینطور بیان کرد: «از دست دادن روحیه ایثارگری... از عواقب دین گریزی است». که در این جا روحیه ایثارگری هم به زبان معمول بهمعنی خدمت و مزدوری بسیجیها، برای نظام است.
آری، این همان مشکلی است که خامنهای را به این حرفها وا میدارد.