تاریخ :10 نوامبر 2016
پایان یک دوران برای رژیم آخوندی
انتخاب ترامپ موجی از نگرانی و اضطراب را در رژیم دامن زده است. البته برای یک نیروی ارتجاعی که تاریخ مصرفش سپری شده و نگاهش همواره به گذشته است، هر تحول جدیدی اضطرابآور و نگرانکننده است؛ اما فارغ از این اصل کلی، همچنان که یکی از مهرههای باند رفسنجانی روحانی چند روز پیش گفت، دوره ریاستجمهوری اوباما یک دوره طلایی برای رژیم بود که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
در دوران اوباما، رژیم آه و ناله میکرد که تحریمها کاهش نیافته و گشایشی که انتظار میرفت، محقق نشده است. واکنشهای هراسآلود رژیم اکنون که ترامپ روی کار آمده، کسی که اوباما را بهخاطر باج دادن به رژیم مورد انتقاد قرار میداد، تماشایی است؛ هراس و وحشت در باند رفسنجانی روحانی نمایانتر است:
روزنامه حکومتی آفتاب یزد: «مجسمه آزادی اشک ریخت، سرنوشت برجام در پسا ترامپ چه میشود؟!»
خبرگزاری حکومتی ایسنا: «تعلیق توافق هستهیی ایران در دوران ترامپ محتمل است.»
یوسفی عضو مجلس ارتجاع: «انتخاب ترامپ فشار بر روی ایران را افزایش میدهد».
و… ظریف تأکید میکند: «آنچه آمریکا بهعنوان یک تعهد بینالمللی چندجانبه در برجام پذیرفته است را باید اجرا کند».
در مقابل باند خامنهای میگوید آمدن ترامپ در مقایسه با کلینتون، تحمل بد در مقابل بدتر است و به دولت روحانی سرکوفت میزند که چرا همه تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشته است؟![1] یا باند رقیب را به سخره میگیرد که: «باخت هیلاری» یا «برد ترامپ»، شگفتا که بیش از خود آمریکا، اینجا در ایران، عدهیی را «مسرور» یا «مغموم» کرده!… خواه برجام بماند، خواه نه، مسأله اساسی اینجاست که ما چه خواهیم کرد با اعتماد از دسترفتهانبوه فرهنگیان، سر این فساد بزرگ؟! چه خواهیم کرد با رکود؟! با بیکاری؟! با تورم و گرانی؟! با تعطیلی توأمان چرخ هستهیی و ارج؟! و با هزار و یک مشکل دیگر؟! [2]
اما واقعیت این است که کلیت رژیم، چه آن باند که صراحتاً وحشت خود را ابراز میکند و چه این باند که سعی میکند حفظ ظاهر کند، دستخوش هراس شده است؛ این هراس را رفسنجانی با صراحت بیان کرده و ترامپ را «قلدری خطرناک» توصیف کرده که «به اصول پایبند نیست و قاعدهها و مقررات را بهراحتی به زیر پا میگذارد». این توصیف دقیقاً توصیف خود دیکتاتوری آخوندی است که بر آن باید افزود: «تنها زبان زور را میفهمد».
کسانی که ماجرای اشغال سفارت و گروگانگیری توسط خمینی را به یاد دارند، یا آن را خواندهاند، میدانند خمینی که در برابر کارتر آن همه چموشی میکرد، اما وقتی سر و کلة ریگان پیدا شد، یکباره موش شد؛ نه تنها گروگانها را فیالفور آزاد کرد، بلکه با قبول شرایط خفتبار قرارداد الجزایر به تمام شرایط دیکته شده توسط آمریکا گردن نهاد و میلیاردها دلار از داراییهای مردم ایران را تقدیم حریف قلدرتر از خود کرد.
یکی دیگر از دلایل هراس آخوندها آن است که کنگره آمریکا چندین طرح تحریم و مجازات درباره رژیم را در دست دارد که اوباما گفته بود که آنها را وتو خواهد کرد؛ اما در زمان ترامپ همه این طرحها فرصت تحقق پیدا میکنند. بهویژه در شرایطی که علاوه بر ریاست جمهوری، در همین انتخابات، زمام مجلس نمایندگان آمریکا و زمام سنا، بیش از پیش در دست جمهوریخواهان تثبیت و تحکیم شده و دیگر مانع وتو هم در کار نخواهد بود.
نکته قابل تأمل دیگر این است که تغییر سکاندار سیاست آمریکا، خواه ناخواه بر آرایش و تعادل نیروها در درون رژیم آخوندی نیز تأثیر خواهد گذاشت؛ چرا که با تشدید فشارها و تحریمها علیه رژیم، شکافهای درون رژیم بیش از پیش عمیق خواهد شد. دلواپسان که در انتخاب بین بد و بدتر، ظاهراً ترامپ را به کلینتون ترجیح میدادند، از همین حالا شروع کردهاند و توی سر روحانی و دولتش میزنند که نگفتیم نباید همه چیز را در گرو تعامل با کدخدا میگذاشتی؟! و آن باند هم لابد در جواب میگوید، نگفتیم که اوباما یک فرصت منحصر بهفرد و غیرقابل تکرار است و تا وقتی که او هست، باید مسائلمان را با آمریکا حل و فصل کنیم و برجامهای بعدی را به یک جایی برسانیم؟!
این جنگ و دعوا بهخصوص در آستانه نمایش انتخابات رژیم، بیش از پیش ضریب خواهد خورد و صحنه رژیم در مدت 6ماهی که تا نمایش انتخابات باقی است، واقعاً تماشایی خواهد بود.