لینک :
آرزوي بربادرفته وليفقيه ارتجاع از انتقال مجاهدين به ليبرتي با اهرم «خانواده»!
روز 16 شهريور 94 بيش از 20 تن از مزدوران وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس رژيم آخوندي در پوشش شناختهشده «خانواده ساكنان» به ليبرتي منتقل شدند. انتقال اين مزدوران بهوسيله يك مينيبوس، توسط سفارت رژيم آخوندي در بغداد و كميته سركوب مجاهدان ليبرتي به رياست فالح فياض، مشاور امنيت ملي بهجامانده از دولت مالكي دولت عراق، صورت گرفت. آنها بهمحض رسيدن به سردادن شعارهاي تهديدآميز و تحريککننده پرداختند.
اين اولين بار نبود كه رژيم، مزدوران خودش را تحت نام «خانواده مجاهدين» به پشت ديوارهاي ليبرتي ميآورد. قبل از اين هم سه بار در فروردين و ارديبهشت و خردادماه 94، به همين ترتيب تلاش و تقلاي بينتيجه را تكرار كرده بود.
خليفه ارتجاع با همدستي مالكي و كوبلر، در يك طرح جنايتكارانه و توطئه كثيف ميخواستند مجاهدين اشرفي را به ليبرتي منتقل كنند و با اسمگذاري ليبرتي بهعنوان تي تي ال، يعني يك مكان ترانزيت موقت، آنها را تحت سركوب و فشار قرار بدهند و به بهانه مكان ترانزيت موقت، محاصره آنان را نزد جامعه بينالمللي توجيه كنند. هدف، فروپاشي سازمان مجاهدين بود. كوبلر با صراحت اعلام كرده بود كه پس از انتقال مجاهدين از اشرف به ليبرتي 1600 نفر بلافاصله تسليمشده و به ايران برميگردند و 1600 نفر را نيز باز اسکان ميكند تا هيچکسي از مجاهدين ديگر در عراق باقي نماند. کما اينکه بر طبق اسنادي كه مجاهدين افشا كردند يونامي براي اسكان صدها نفر از كساني كه بهزعم كوبلر در پروسه انتقال بريده و به ايران ميروند در هتل يمامه بغداد اتاق رزرو كرده بود.
در خصوص هدف انتقال مجاهدين از اشرف به ليبرتي هاشمينژاد مهرة اطلاعاتي آخوندها گفته بود:
«روند طولاني انتقال و نظارت سازمان ملل بر منافقين باعث فروپاشي اين سازمان خواهد شد. بر اساس قوانين کميسارياي عالي پناهندگان کسي که عضو گروهک تروريستي است بايد از سازمان جدا شود و صليب سرخ جدا شدن و عدم بازگشت وي به سازمان را تضمين کند، لذا اين پروسه اگر قرار باشد در مورد 3000 نفر عضو [مجاهدين] اجرايي شود، زمانبر خواهد بود که اين وضعيت به سازمان اجازه نخواهد داد که شرايط گذشته را بر اعضا حاکم کند و خودبهخود باعث ازهمپاشيده شدن سازمان خواهد شد». (مصاحبه دژخيم هاشمي نژاد با خبرگزاري سپاه پاسداران 12 ارديبهشت 91)
خليفة ارتجاع وقتي ديد به يمن پايداري و ايستادگي مجاهدين خط بهاصطلاح فروپاشي نرم با همدستي كوبلر محقق نشد و تنها نتيجهاش خروج نام سازمان مجاهدين از ليستهاي استعماري- ارتجاعي بود شروع به آه و ناله كرد و بهمنظور تهديد پنجههاي خونين خودش را به مجاهدين نشان داد و از زبان مهرههاي اطلاعاتي رژيمي اعلام كرد:
«نبايد خوشخيالانه تصور کرد که چون قرارگاه اشرف بستهشده،پس سازمان[مجاهدين]هم تمامشده است. بههيچعنوان اينطور نيست. به نظر من دليل خارج کردن سازمان [مجاهدين] از ليست تروريستها توسط امريکا اين است که کارکرد اينها را در بخش جنگ نرم بارها ديده، ازجمله در سال ۸۸ که توانستند وسط کار، سررشته فعاليتها را در دست بگيرند و فجايعي را در کشورمان به بار بياورند … بالاخره بايد بپذيريم که از جمع سازمان[مجاهدين] ممکن است دو هزار نفرشان بهپاي همهچيز سازمان بمانند … من بهشخصه معتقدم دو سه هزار نفر هم هستند که پاي همهچيز سازمان خواهند ماند». (دژخيم هاشمي نژاد، مصاحبه با جوان، 3 آبان 91)
در چنين شرايطي بود كه رژيم در 10 شهريور 92 بهقصد نابودي تنها هماورد خودش دست به قتلعام در اشرف زد ولي مجاهدين اشرفي با ايستادگي و پرداخت قيمت آزادي مردم ايران، اين طرح رژيم را هم در هم شكستند به همين دليل رژيم درمانده گام بعدي را از روي ناچاري و استيصال برداشت.
خليفة ارتجاع كه مالكي را در عراق ازدستداده بود بعد از بررسي موضوع در شوراي عالي امنيت رژيم، از طريق وزارت اطلاعات براي فشار آوردن به مجاهدين به هر خس و خاشاكي چنگ زد كه شايد بتواند به اهدافش دست پيدا كند به همين دليل ازيکطرف در هماهنگي با سفارت رژيم در عراق و كميته سركوب اشرف شروع به اعزام مأموران حلقه بگوش خودش ازجمله شيطانبندهها و بقيه گماشتههايش به عراق كرد و از طرف ديگر مزدوران وزارت اطلاعات را تحت عنوان «خانواده مجاهدين» به ليبرتي فرستاد.
در همين رابطه مزدوراني كه به ليبرتي آورده ميشدند اساساً همانهايي بودند كه طي دو سال سيرك وحوش ولايت در اطراف اشرف به مدت 677 روز با 320 بلندگو به زمينهسازي حمله و هجوم و كشتار مجاهدين پرداختند. اما جالبتر از همه اعتراف وليفقيه ارتجاع به نقش وزارت اطلاعات در اعزام مزدوران خود تحت نام خانواده است:
«اتفاقي نيست که وزارت اطلاعات همه گونه امکانات را براي تسهيل کار خانوادهها فراهم مينمايد و خانوادهها را براي ديدار با عزيزانشان ترغيب ميکند و درواقع آنان را به جنگ افراد سازمان ميفرستد…». (كمك بازجو ابراهيم خدابنده، سايت پوششي وزارت اطلاعات موسوم به اينترلينك 15 دي 93)
مأموريت مأموران وزارت اطلاعات عليه مجاهدين ليبرتي
از مهرماه سال 93 وزارت اطلاعات در هماهنگي با وزارت خارجه و تحت هدايت مركز تروريستي رژيم در عراق مأموران خودش را به عراق فرستاد:
«من از تهران و برادرم مسعود از انگلستان به اينجا آمدهايم تا مجدداً يافتن راهي براي برقراري ارتباط بين خانوادهها … با عزيزان گرفتارشان در اردوگاه ليبرتي را موردبررسي قرار دهيم … در همين راستا ديداري به درخواست خودم با سفير جمهوري اسلامي در محل سفارت ايران داشتم. آقاي حسن دانائي فر قول مساعد داد تا از تمامي ظرفيتهاي سفارت در عراق براي برآورده شدن اين خواست انساني که البته ظاهراً فوقالعاده دشوار به نظر ميرسد، استفاده نمايد… من با دو نماينده مجلس عراق هم تاکنون ديدار داشتم … عدنان سراج [و] عدنان شهماني … من تلاش خواهم کرد تا به مقامات ملل متحد و کميسارياي عالي و همچنين به مقامات دولت عراق در ديدارهاي آينده بقبولانم که آنها حتماً بايد ابتدا پارامتر خانوادهها را وارد نمايند و بدون اين عامل هميشه با بنبست روبرو خواهند شد و راه به جائي نخواهند برد». (مصاحبه ابراهيم خدابنده مأمور وزارت اطلاعات با سايت بنياد سحر 3 آبان 93)
رژيم براي پيشبرد اهداف خويش از اين عناصر استفاده كرده و ميكند. يك نمونه ديگر آنيک عنصر معلومالحال ديگر به نام «دليلي» است كه راهبلد عناصر رژيم براي كشتار 52 مجاهد در اشرف در 10 شهريور 92 بود. يكي ديگر از اين صحنه چرخانها مزدوري به اسم مهران كريمدادي است كه در دور جديد، وزارت اطلاعات او را همراه مزدوران اعزامي به پشت ديوارهاي ليبرتي آورد.
اما اين عناصر بهتنهايي نميتوانستند اهداف رژيم را برآورده كنند به همين دليل سفير تروريست رژيم وقتي ميبيند كه براي پيشبرد طرح لازم است كه مستقيم و علني وارد شود همه پردهها را كنار زده و خودش به صحنه آمد. ديپلمات تروريست رژيم در عراق ضمن رفتن به اشرف از طرح وزارت بدنام عليه مجاهدين ليبرتي پرده برداشت. چنانكه در سايتهاي وزارت سركوب و كشتار منعكس گرديد:
«روز دوشنبه برابر با 26 آبان ماه 1393، حسن دانائي فر سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق از پادگان اشرف بازديد نمود. در اين بازديد او از قسمتهاي مختلف پادگان، خصوصاً … مقر 49 … ديدن کرد. دانائي فر در پايان اين بازديد از پادگان اشرف، اظهار اميدواري کرد که بهزودي خانوادههاي اعضاي سازمان مجاهدين خلق به ديدار با عزيزانشان در اردوگاه ليبرتي نائل گردند…». (بنياد سحر، بازديد سفير جمهوري اسلامي از پادگان اشرف 1 آذر 93)
رفتن پاسدار تروريست حسن دانائيفر به اشرف در حالي بود كه از سال 88 اگر كسي منتخب وزارت اطلاعات ايران نبود، اعم از خانواده، وكيل و يا شخصيت سياسي و حقوق بشري اجازه ديدار با ساكنان در اشرف و ليبرتي را نداشت حتي در سال 2009 تعدادي از نمايندگان كنگره آمريكا را كه به عراق سفرکرده بودند، به اشرف راه ندادند.
اين طرح كثيف در حالي بود كه شمار زيادي از خانوادههاي واقعي ساكنان ازجمله علي معزي و صالح كهندل صرفاً به خاطر ارتباطات خانوادگيشان با فرزندان يا بستگانشان در زندانهاي رژيم آخوندي به سر ميبرند و برخي از آنها فقط به خاطر سفر به اشرف براي ديدار با فرزندانشان اعدامشدهاند. علي صارمي، جعفر كاظمي، محمدعلي حاج آقايي و … در سالهاي 2010 و 2011 به همين خاطر اعدام شدند. دژخيمان با خودداري از معالجه و مداواي زنداني سياسي محسن دكمهچي كه به خاطر حضور دخترش در اشرف دستگيرشده بود، با خودداري از درمان، او را در سال 1390 در زندان زجرکش كردند.
حسرت آخوندها
خليفة ارتجاع براي رفع نگراني و خلاصي از كابوس سرنگوني بقول پاسدار تروريست داناييفرد همة توان و ظرفيت خودش را براي «فروپاشي» مجاهدين بكار گرفت ولي ماحصل آن آوردن مشتي مزدور به ليبرتي و رسوايي بيشتر آخوندها شد و آرزوي خليفة ارتجاع براي نابودي مجاهدين بر بادرفت.
از همين رو نيروي تروريستي قدس پس از انتقال مجاهدين به آلباني اعلام كرد: «در روزهايي كه پيش روي داريم بايد راهكارهاي مناسب براي فروپاشي [مجاهدين] كه بهصورت ساختاري و سازماني در آلباني مستقرشدهاند را ارائه نماييم. (خبرگزاري تسنيم، 23 شهريور 95)
اين شكست را بايد در ادامه سلسله شكستهاي خليفة ارتجاع در برابر مقاومت سترگ و سرفرازي ديد كه پيشازاين توطئههاي رژيم و همدستان و حاميانش را به يمن پرداخت قيمت و پايداري و ايستادگي فرزندان مجاهد خلق درهمشکسته است از ليست گذاري ننگين تروريستي تا كودتاي 17 ژوئن و تا پروندهسازيهاي متعدد جعلي … سلسلهيي از شکستها كه تا جارو شدن نظام ولايت از سرزمين شيروخورشيد ادامه خواهد يافت.