گفتهها و ناگفتهها از میان روزنامههای حکومتی
روزنامههای هر دو باند حاکم در روز پنجشنبه دوم دیماه 95، مهمترین عنوانهای خود را به برملا کردن غلط کردم گویی ظریف از رابطه با آمریکا اختصاص دادهاند:
آرمان: کینه دلواپسان از برجام تمامی ندارد؛ غیب گویی نماینده غایب علیه ظریف، واکنش وزارتخارجه به بیاخلاقی یک نماینده: کریمی قدوسی در جلسه نبود اظهاراتش کذب محض است
آفتاب یزد: برای بار دوم جلسه غیرعلنی کمیسیون امنیت ملی مجلس بهصورت تحریف شده از سوی یک نماینده دلواپس افشا شد، سیلی بر صورت حقیقت، پیش از این هم در سال 92جلسه غیرعلنی کمیسیون با ظریف درباره مکالمه روحانی و اوباما علنی شده بود، سخنگوی وزارت خارجه: رفتار این نماینده مجلس ادامه پیدا کند ممکن است رفتار متفاوتی نشان دهیم
اطلاعات: وزارتخارجه اظهارات منتسب به ظریف در جلسه کمیسیون امنیت مجلس را تکذیب کرد
جهان صنعت: رفتار غیراخلاقی آقای اصولگرا ادامه دارد؛ وارونه نمایی سخنان ظریف در نشست کمیسیون امنیت ملی
جوان: ظریف: اعتراف میکنم اشتباه بزرگی کردم – جنجال سخنان تکاندهنده ظریف در مجلس نهایتاً با مشاهده فیلم جلسه فرونشست و معلوم شد ظریف از اعتماد به کری ابراز پشیمانی میکند و میگوید به کری گفتهام دیگر با او نمیتوانم حتی در یک شهر باشم. ظریف گفته: «اعتراف میکنم اشتباه کردم» و «اشتباه بزرگی کردم».
کیهان: ظریف: اعتراف میکنم اعتمادم به جان کری اشتباه بود
همدلی: ادعایکریمی قدوسی درباره محمد جواد ظریف از سوی منابع رسمی تکذیب شد؛ بازگشت به «نوستالژی» دروغ
روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی اظهارات رفسنجانی را انعکاس دادهاند که ضمن دفاع از برجام بر ضرورت زهرهای منطقهیی و داخلی تأکید کرده است:
جمهوری اسلامی: رفسنجانی: برجام راه نجات کشور را باز کرد، باید به اقیانوس مردم تکیه کرد
آرمان: هاشمی رفسنجانی: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برجام راه نجات کشور را باز کرد ولی برخیها از روی ناآگاهی آن را تقبیح میکنند
در این شرایط ایران آمادگی ارائه خدمت به سایر کشورها را دارد و تنها شرط رسیدن به این موفقیت این است که بگذارند با دنیا در تعامل باشیم.
سرمایههای زیادی خارج از کشور منتظر بودند با عادی شدن شرایط کشور با سرمایههای خود به ایران بازگردند که امروز راه برای آنان در حال باز شدن است.
در عصر ما با اعتدال بدون تعامل نمیشود کار جدی انجام داد
در روزنامههای باند رفسنجانی جامزهر منطقهیی برای متصل شدن به «امنیت جمعی» توصیه شده است:
آرمان: باید تأکید کرد همگراییهای منطقهیی یک امنیت جمعی را پدید میآورد. معمولاً کشورهایی که دچار انزوا میشوند و نمیتوانند در مسیر همگرایی حرکت کنند در بحرانهای جهانی مورد هدف قرار میگیرند و آسیبپذیری بیشتری نسبت به آن دسته از واحدهای سیاسی دارند؛ که در حلقههای اقتصادی و امنیت جمعی گره خوردهاند. چرا که این پیوستگی و وابستگی متقابل حاشیه امنی ایجاد میکند تا در بحرانهای جهانی کشورهای قدرتمند نتوانند بهراحتی به آنها دستاندازی کنند.
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع از پیامدهای شصت و سومین قطعنامه محکومیت رژیم بهخاطر نقض حقوقبشر توسط مجمع عمومی سازمان مللمتحد ابراز وحشت کردهاند:
جوان: مستندسازی برای تمدید تحریمهای هستهیی با ابزار حقوقبشری
اگر چه مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت تاکنون قطعنامههای بسیاری را علیه کشورمان صادر کردهاند، اما شاید یکی از مهمترین آن- به دلایلی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت- قطعنامهیی است که دوشنبه شب مجمع عمومی سازمان ملل با 85 رأی موافق، 35 رأی مخالف و 63 رأی ممتنع علیه وضعیت حقوقبشر در کشورمان صادر کرده است. ب
اقدام مورد اشاره مجمع عمومی سازمان ملل را باید گام میانی یک هدف بلندمدت دانست که نخستین گام آن در دولت یازدهم، مربوط به زمانی است که در تغافل مجلس و دولت هیأت پارلمانی اروپایی با نسرین ستوده و جعفر پناهی (25آذر92)، سه روز بعد از توافق موقت هستهیی (ژنو3) در سفارت یونان دیدار و پس از آن هیأت آلمانی و ایتالیایی با فعالان حقوقبشری در ایران دیدار کردند که خروجی این آمد و شدها، سندسازی حقوقبشری شده است که اکنون باید بهصورت محسوس متوجه مخاطرات آن شد. یکی دیگر از گامهای غربیها در جهت وضع تحریمهای جدید با عنوان جدید حقوقبشری (گام نهایی)، دو قطعنامهیی است که تنها چند هفته پس از امضای برجام توسط تیم مذاکرهکننده کشورمان صورت گرفت و طی آن کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل ایران به نقض حقوقبشر و دخالت در سوریه متهم شد.
به بیان بهتر طی 40ماه اخیر غرب تلاش کرده بخشی از تحریمهای هستهیی را که تنها روی کاغذ برجام تعلیق شده است، به بهانههای حقوقبشری و تروریسم مجدداً علیه ایران وضع کند که «دیدارهای متراکم اروپاییها با فعالان حقوقبشر در داخل کشور» از اولین گامهای برداشته شده بهشمار میآید و پیرو آن گامهایی نظیر «تصویب قطعنامه در کمیته سوم حقوقبشر سازمان ملل» و «تصویب قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل» برداشته شده است که البته هنوز فرصت برای گام بعدی که همان «تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل» است باقی مانده و طی ماههای آینده بهوقوع خواهد پیوست.
اما آنچه مهم مینماید این مسأله است که قطعنامه دوشنبه شب مجمع عمومی سازمان ملل برخلاف ادعای برخی، نه تنها از منابع مهم حقوق بینالملل بهشمار میآید بلکه در صورت فقدان واکنش مناسب و مؤثر دستگاه دیپلوماسی میتواند منجر به تمدید و تشدید تحریمهای گذشتهای شود که تیم مذاکرهکننده هستهیی از آن بهعنوان اتفاق مهم سالهای اخیر انقلاب یاد کرده است.
در روزنامههای باند علی خامنهای حمله به اظهارات حسن روحانی حول حقوق شهروندی ادامه دارد:
کیهان: سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: نباید سرعت پیشرفت بر اساس اخم و لبخند دشمن تنظیم شود و نباید اجازه داد به بهانه عصبانی شدن دشمن، مانع پیشرفت کشور شد. جلیلی تأکید کرد: در تفکر انقلابی، «پیشرفت یک ملت» بر «عصبانیت دشمن» ترجیح دارد. در تفکر انقلابی «حقوق شهروندی» یک ملت در معامله برد- برد قرار نمیگیرد.
وطن امروز: مگر «منشور حقوق شهروندی» چه اثر و جایگاهی دارد؟
اساسا باید این سؤال را از دولت محترم پرسید: منظور از «منشور حقوق شهروندی» چیست؟ نگارنده بهعنوان دانشجوی حقوق به یاد ندارد در سلسله مراتب هنجارهای حقوقی نظام جمهوری اسلامی ایران مفهومی با عنوان «منشور» وجود خارجی داشته باشد، از این نظر بهطور کلی ماهیت حقوقی این سند محل خدشه است... چیزی که با عنوان دهانپرکن «منشور حقوق شهروندی» و طی 3سال کار کارشناسی! تدوین شده است چیزی جز جمعآوری قوانین پراکنده موجود در زمینه حقوق شهروندی در ذیل یک سند واحد نیست! در واقع میتوان عنوان فاجعهآمیزترین سند حقوقی تاریخ حقوق مدرن ایران را به «منشور حقوق شهروندی» دولت تدبیر و امید داد! در واقع فعالیتی را که یک دانشجوی ترم یک کارشناسی ارشد رشته حقوق عمومی بهعنوان کار کلاسی و در ظرف یک هفته انجام میدهد برای دولت تدبیر و امید نیازمند 3سال کار کارشناسی و صرف هزینه بسیار بوده است و جالب اینجاست که ریاست دولت این سند را با این سطح پایین کیفیت نشانگر عزم جدی دولت در پیگیری حقوق شهروندی میدانند! این حجم اهمیت دادن به چنین سند حقوقی بیاهمیتی آن هم پس از 2سال از مسکوت گذاشتن آن تنها نشانگر این است که دولت تدبیر پس از برباد رفتن برجام چنان دست خالی شده است که حتی حاضر است برای چنین کار کلاسیهایی رپرتاژ تبلیغاتی برود.
رسالت: با وجود فصلی تحت عنوان حقوق ملت آن هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به درستیام القوانین نامیده میشود. به نظر نمیرسد که تنظیم منشوری به نام حقوق شهروندی بدون آن که لباس قانون بپوشد و دارای ضمانت اجرای صریح و شفاف قانونی باشد تاثیری در پاسداشت حقوق ملت ایجاد کند.
ایشان بهعنوان یک حقوقدان و نه رئیسجمهور بهتر از همگان اطلاع دارند بیان عناوین مشابه و گزارههای کلی تحت عنوان منشور اساساً تاثیری در احیای حقوق ملت و پاسداشت حقوق بنیادین نمیتواند داشته باشد... حقوق شهروندی مقولهای حقوقی و قضایی است نه سیاسی و تبلیغاتی از همین رو مستلزم اقدامات حقوقی و قانونی است و رویکرد تبلیغاتی و تلاش برای بهرهگیری سیاسی از یک مقوله حقوقی ممکن است حقوق شهروندی نقض و حقوق بنیادین را بازیچه تبلیغات ژورنالیستی قرار دهد.
در روزنامههای هر دو باند حاکم مطالب متنوعی به بر باد رفتن آرزوی رژیم برای ادامه جنایت در شرق حلب و سوز و گداز از دخالت جامعه جهانی اختصاص یافته است، در این سوز و گدازها تناقضگویی نسبت به دولت ترکیه بارز است:
جمهوری اسلامی: هنوز هم حامیان تروریسم با جوسازی سعی دارند از طریق شورای امنیت به کمک تروریستها بشتابند. در همین زمینه با تصویب قطعنامه جدیدی در شورای امنیت مقرر شد که ناظران بینالمللی به شرق حلب اعزام شوند تا بر عملیات خروج تروریستها نظارت کنند. حامیان تروریسم امید دارند از این فرصت استفاده کنند و افسران اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل، عربستان، قطر و ترکیه را از محاصره ارتش سوریه خارج کنند و آنها را از مرگ یا اسارت نجات دهند. از سوی دیگر ترور «آندره کارلوف» سفیر روسیه در آنکارا توسط یک عضو نیروهای ویژه پلیس ترکیه دنیا را غافلگیر کرد.
آنچه در این میان مهم است، جانبداری قاتل از تروریستهای حلب است که در لحظه ارتکاب جنایت، جانبداری عاملان و آمران ترور سفیر روسیه از تروریسم در سوریه را آشکار میسازد. طبعاً سؤال جدی این است که نقش و موقعیت اردوغان و دستیارانش در این حادثه چیست؟ آیا آنها پشت این ترور بودهاند؟ آیا غافلگیر شدهاند؟ آیا به نام آنها و به کام سایر بازیگران طرحهای تروریستی در منطقه، این اقدام صورت گرفته؟ پاسخ این سؤالات هرچه باشد، در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه اردوغان در آستین خودش مار پرورانده و اکنون باید عواقبش را بپذیرد.
علاوه بر این به نظر میرسد هدف اصلی ترور سفیر روسیه، تاثیرگذاری بر اجلاس 3 جانبه مسکو بوده که مانع تفاهم ترکیه با ایران و روسیه در قبال بحران سوریه شوند. البته مسکو رفتار هوشمندانهای را در پیش گرفت...
مردمسالاری: سفیر ایران در ترکیه با بیان اینکه «با توجه به فضاسازی کاذب برخی رسانهها شاهد تند شدن فضای روانی جامعه و تحریک افکار عمومی هستیم» گفت که توسعه و کنترل نکردن این فضا میتواند بحرانساز شود
وی ادامه داد: در کودتا و انفجارهای اخیر در ترکیه جمهور اسلامیایران حمایت قاطع خود از دولت و ملت ترکیه را ابراز داشته و تأکید کرده است در سختترین شرایط در کنار ملت ترکیه قرار داریم. در مسأله سوریه نیز گفتمان سطح بالا میان مقامات و دیپلوماتهای ارشد دو کشور برای رسیدن به نقطه مشترک در جریان است. بر این اساس در همه زمینهها برخلاف تصور دشمنان چشمانداز روشنی برای توسعه روابط میان ایران و ترکیه میبینم.
کیهان: واکنش آمریکاییها و رسانههای غربی به ترور سفیر روسیه را باید آغازگر موج جدیدی از اسلامهراسی و اتهامزنی علیه مسلمانان در دوران ریاستجمهوری ترامپ تحلیل کرد.
این حمله بعد از گفتگوی تلفنی روسای جمهور روسیه و ایران و در آستانه دیدارهای مهمی که بدون حضور آمریکا و غرب در مسکو انجام شد، اتفاق افتاد. شاید بتوان گفت از آنجایی که جبهه مقاومت توانسته تصمیمگیری درباره مسأله سوریه و حلب را از کانون بینالمللی به کانون منطقهیی منتقل کند و با پیروزی حلب به جامعه جهانی پیام دهد که موضوع سوریه یک موضوع منطقهیی است و بدون دخالت قدرتهای فرامنطقهیی قابل حل و در حال حل شدن است،
البته بخشی از موضع ترکیه در نشست مسکو درباره جبهه مقاومت و بهخصوص حزبالله غیرقابل هضم است و آنکارا باید از موضع دوگانه خود در سوریه کاملاً دست بردارد.
آمریکا و غربیها بعد از ناامیدی در حلب، به کمک متحدان عربشان چند اقدام نمایشی جدید را در دستور کار خود قرار دادهاند. اول: ارائه قطعنامهای در شورای امنیت از سوی پاریس در جهت اعزام ناظران سازمان ملل برای خروج غیرنظامیان از حلب بود.
نکته مهمتر اینکه در حالی که ناظران سازمان ملل و نمایندگانی از صلیبسرخ هماکنون در حلب حضور دارند، آمریکا، انگلیس و فرانسه با تصویب این قطعنامه در تلاشند در یک جنگ روانی به افکار عمومی جهان القاء کنند، در موضوع حلب به یک پیروزی دست یافتهاند. اما روسیه اعزام نیروی جدید بینالمللی را منوط به موافقت دمشق کرده و نماینده سوریه در سازمان ملل نیز اعلام کرده هدف آمریکا نجات12افسر اطلاعاتیِ آمریکایی، سعودی، ترکیهای، قطری، اردنی، مغربی و اسراییلی از حلب است.
بهرغم گذشت چند روز از آزادسازی حلب و اذعان تروریستها و حتی معارضان غیرمسلح به شکست، حمایت آمریکا و کشورهای غربی و عربی از تروریستها معنای دیگری پیدا میکند و نشان میدهد که هدفشان فراتر از حفظ تروریستهاست...
برخی روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع در واکنش خود نسبت به قطعنامه سازمان ملل برای ورود ناظران به حلب و مواضع ترکیه، رو در روی مواضع ادعایی رژیم، خواستار ادامه جنایتهای رژیم و متحدانش تحت عنوان « مقاومت» شدهاند:
سیاست روز: اکنون که شرایط برای تروریستهای تکفیری وهابی سخت شده و عرصه برای آنها تنگ گشته، حامیان آنها دست به کار شده و در حلب شرایطی را ایجاد کردهاند تا نیروهای باقی مانده آنها از این شهر خارج شده و به ترکیه منتقل شوند. ترکیه که خود حامی تروریستها و دشمن دولت و ملت سوریه است، با تروریستهای جنایتکار چه میکند؟ آیا آنها را خلعسلاح کرده و در مکانی تحت نظر خواهد داشت؟ یا اینکه پایگاهی را در اختیار آنها قرار میدهد تا دوباره از آنها بهره ببرد؟!
اما در این میان شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهیی را تصویب کرد که اجازه میدهد عدهیی ناظر به شرق حلب اعزام شوند. روسیه به این قطعنامه رأی داد، اما اشتباه او تنها چند ساعت پس از تصویب آن آشکار شد.
ترور سفیر روسیه در آنکارا نشان داد که سیاست مذاکره برای پایان دادن به بحران غرب آسیا بهویژه سوریه و عراق نمیتواند راهکار اساسی و اصلی باشد. ترکیه که خود در شرایط بسیار شدید امنیتی بهخاطر کودتای نافرجام از یک سو و اقدامات تروریستی که در شهرهای این کشور اتفاق میافتد، توان تأمین امنیت داخلی خود را هم ندارد، در صورت ادامه سیاستهای ضد صلح و امنیت ترکیه در منطقه، گذار ترکیه از یک کشور امن به یک کشور ناامن سرعت خواهد گرفت... ارتش ترکیه هماکنون یکی از موانعی است که از آزادسازی موصل جلوگیری میکند.
کمکهای نظامی، درمانی و غذایی آنها به نیروهای داعش در موصل سالها است ادامه دارد. در حلب و ادلب نیز چنین وضعیتی حاکم است، بارها گفته شده و باز هم گفته میشود که کافی است ترکیه حمایتهای خود را از گروههای تکفیری قطع کند، آنگاه نابودی آنها بسیار آسان خواهد بود. و اما نکته پایانی، اگر اوضاع در ترکیه به همین منوال پیش برود چه بسا سفرای دیگری از جمله سفیر ایران در آنکارا هم با سوءقصد تروریستی روبهرو شود. جالب است در این میان با توجه به ائتلاف ترکیه با رژیم سعودی، سفارت عربستان را هیچ گزندی تهدید نمیکند، به راستی چرا سفیر عربستان ترور نشد؟ آیا در ترکیه مخالفان سیاستهای سعودی وجود ندارد؟!
رسالت: در چنین شرایطی ایالات متحده آمریکا سعی دارد با استناد به راهکارهای ظاهراً دیپلوماتیک و ایجاد آتشبس در سوریه، زمینه را برای تنفس دوباره گروههای تکفیری و تروریستی فراهم سازد. بدیهی است که در چنین شرایطی باید بسیار هوشیار بود.
اصلیترین راهبردی که در سوریه باید مورد توجه قرار گیرد، دور کردن شر گروههای تکفیری و تروریستی و مهار حامیان غربی و عربی آنهاست. آنچه مسلم است اینکه مقاومت در برابر تکفیریها و از بین بردن آنها در میدان نبرد، تنها راه حفظ تمامیت ارضی سوریه است. در این خصوص باید هر گونه مذاکره سیاسی و دیپلوماتیکی در راستای پیروزیهای میدانی ارتش سوریه و جبهه مقاومت تعریف شود.