تاریخ :17 دسامبر 2016
رمز استواري و مبارزة باشرافت
واکنشهای عجولانه و هراس آلود ولیفقیه ارتجاع در مورد كنفرانس «فراخوان به عدالت» كه با حضور رئیسجمهور برگزيده مقاومت ايران در پاریس انجام شد، گواه اصابت ضربه به هدف بود، تلويزيون حكومتي همان شب، واکنشهای دفاعي خود در برابر اين تهاجم را شروع كرد: «پايتخت فرانسه بازهم ميزبان نشست [مجاهدين] بود این بار با موضوع حقوقبشر. در اين نشست-مهماناني از سعودي، لابي صهیونیستها در آمريكا و [گروههای] سوري هم حضور داشتند همزمان شماري از اعضاي [بريده از مجاهدين] در خیابانهای پاريس درباره جنايات [!] اين گروهك افشاگري كردند» خبرگزاري سپاه پاسداران موسوم به فارس فرداي آن روز درباره اين گردهمايي در مطلب نسبتاً مفصلي عقدهگشایی كرد كه: «حضور مددزاده در نشست روز گذشته سازمان [مجاهدين] در پاريس، پايان همه ادعاهايي بود كه فقط يك هدف داشت؛ ” اثبات بیگناهی مددزاده”» و «گناه» او را چنين تعريف كرد: «ساماندهی يك تجمع و تحصن بهظاهر صنفي و اعتراض به غذاي تهیهشده در سلفسرویس دانشگاه در خردادماه سال 87، پردهای از فعالیتهای مددزاده و چند دانشجوي ديگر در دانشگاه تربيت مدرس كرج را آشكار كرد؛ هنوز دقايقي از شکلگیری تجمع صنفي نگذشته بود كه فیلمها و تصاوير آن از خروجي پايگاه خبري وابسته به سازمان [مجاهدين] بهصورت گسترده پخش میشد. پخش تصاوير و اخبار يك تجمع ساده صنفي كه در اعتراض به غذاي سلف دانشگاه شکلگرفته بود، از رسانه سازمان [مجاهدين] موضوعي تأملبرانگیز بود»، «نكته اوج اقدامات مددزاده در اين دوره در بهمنماه سال 87 رخ داد؛ مددزاده در خوابگاه دختران اقدام به جمعآوری امضا از بين دانشجويان براي تغيير در وعدههای غذايي دانشگاه كرده بود ولي در ادامه مشخص شد كه با تغيير سربرگ نامه قصد داشته تا اين نامه را با عنوان “طومار امضاي درخواست دانشجويان تربیتمعلم براي حذف نام [مجاهدين] از ليست گروههاي تروريستي” براي بان كي مون دبيركل سازمانملل متحد ارسال كند. همين اقدام مددزاده نهادهاي نظارتي را كه پیشتر اقدامات وي را زير نظر داشتند، حساس و سرنخ انتشار اخبار تجمع خرداد سال 87 در سايت [مجاهدين] را آشكارتر كرد.» پس مشخص شد نظام آنچنان شكننده است كه:
اولاً: حدس نظام آخوندي به اينكه كاري به نفع مقاومت در ذهن كسي خطور كرده، جرمي نبخشودني است. [اينكه چگونه قصد يا تمايل، محرزشده و يا اينكه ليست تروريستي چه ارتباطي با بانكيمون داشته مشخص نيست]
ثانیاً: اعتراض فرد به يك موضوع صنفي در دانشگاه، باعث مي شود وزارت جاسوسي و «نهادهاي نظارتي اقدامات وي را زير نظر بگيرند».
ثالثاً: پخش خبر «يك تجمع و تحصن بهظاهر صنفي و اعتراض به غذاي تهیهشده در سلفسرویس دانشگاه» در يك رسانه مقاومت میتواند، حداقل 5سال عقوبت زندان در قرچك، براي كسي كه «حدس زده شده» آن را انتقال داده، در برداشته باشد.
هیچچیز رساتر از چنين واکنشهایی نميتوانست هماوردي مجاهدين در مصاف با فاشيسم مذهبي و همچنين موقعيت جايگزيني شوراي ملي مقاومت ايران و خطرناك بودنش براي رژيم آخوندي را به اثبات برساند.
اما در وراي اين واکنشهای ترسآلود رژيم ضدبشري، آنچه در اين كنفرانس از زاويه ديگري هم برجسته بود، اهميت نقش هدايت و عنصر رهبري كننده در خارج و در بيرون از افراد بود كه چگونه بازده آنها را جهش میدهد. حرکتهای درونجوش، حركاتي هستند خودبهخودي. هرچند قابلتقدیر و شايسته ارجگذاریاند، اما درعينحال كمبود هم دارد. نيل به مقصد آزادي، مشروط به هدايت و رهبري ذيصلاح و شايسته است، تمام كينه ارتجاع و استعمار و دنبالههاي آنها از مقاومت هم ناشي از حل چنين مسئلة خطيري براي انقلاب نوين ايران است، آنچنانکه در كنفرانس اخير شبنم مددزاده هم تمام تجربه شخصي اش را در يك جمله خلاصه كرد و بهدرستی بر روي آن انگشت گذاشت كه در سیاهترین و بي چشماندازترین لحظات، عنصر هدايت و رهبري چگونه توانست به او سمتوسوی مبارزه دهد و جرئت، جسارت و شرافت انساني او را شعلهور سازد و او را از غلتیدن در وادي تسليم و ضعف حفظ كند: «برادر مسعود! وقتی درب آهنین سلول ۱۵ بند ۲۰۹ اوین به رویم بسته شد، کلام مولایمان علی با طنین صدای شما بود که در گوشم پیچید؛ که ”کوهها بجنبند، تو مجنب!” و من این را با خط درشت بر روی دیوار سلولم نوشتم. برادر مسعود! من در سلولهای انفرادی لحظههایم را با آموزههای حرفهای شما پیوند زدم تا سربلند بمانم.»