نگرانی از بیکلاه ماندن سر نظام در سوریه
بهرغم هیاهوی سران رژیم در مورد جنگ سوریه و تحولات مربوط به حلب، از لابلای سطور رسانهها و مقالات مهرههای رژیم، این نگرانی موج میزند که در سوریه بعد از حلب و خروج مردم و رزمندگان، برای رژیم آخوندی چه نقشی در نظرگرفته میشود و نظام بشار چه جایگاهی خواهد داشت و از کجا معلوم که این نقش و منافع، در نهایت قربانی عملکرد روسیه و منافع این کشور قرار نگیرد؟
این نگرانی مبتنی بر این واقعیت است که در جریان خروج مردم و رزمندگان از حلب، عملاً طرف حساب توافقات با رزمندگان سوریه، روسیه و ترکیه بودند، و رژیم آخوندی در این موضوع محلی از اعراب نداشت. به همین دلیل هم بود که رژیم و مزدورانش از قبیل حزبالشیطان، رسماً در روند خروج کارشکنی میکردند.
برآورد این رسانهها از تحولات بعدی سوریه نیز این است که پس از ماجرای حلب، این روسیه است که نقش اصلی را بازی میکند و ممکن است سر نظام بشار اسد و رژیم بیکلاه بماند، و در مذاکرات بعدی روسیه با کشورهای غربی رژیم آخوندی و بشار اسد به بازی گرفته نشوند.
دراین زمینه روزنامه حکومتی آرمان 28آذر95 مینویسد: ”روسیهای که هم جنگ را در بعد محلی آن برده، هم بار ارزشی و روانی آتشبس را به نفع خود مصادره کرده و هم از دل بیاعتمادی ریشه زده به ایالات متحده، همپیمانان سنتی واشینگتن مانند ترکیه که ظاهراً سیاست خارجی اعراب خلیجفارس را نمایندگی میکند در کنار خود دارد. اینکه او میگوید ترکیه را کنار خود دارد و از طرفی هم قرار است بهزودی نشست مشترک وزرای خارجه ایران، ترکیه و روسیه در مسکو برگزار شود، نشان میدهد مسکو مترصد است تمام کیک توت فرنگی سوریه و سایر تحولات منطقهیی را به نفع خود مصادره و سهم دیگران از خامه آن را آنطور که مایل است، تقسیم کند“..
برخلاف سیاستهای رژیم در مورد گفتگوها در رابطه با سوریه، همین روزنامه در مقاله دیگری حل بحران سوریه را مستلزم اجماع جهانی و ایجاد ساختاری جدید در سوریه میداند: ”مسأله اینجاست باید بهدنبال راهحلی اساسی جهت پایان دادن به بحران سوریه و بازگرداندن ثبات به این کشور بود. جهان برای بازگرداندن آرامش به سوریه راهی ندارد مگر اینکه بهدنبال ساختاری جدید درسوریه باشد. باید اذعان داشت که تغییر و تحولات نهایی در سوریه مستلزم رسیدن به یک راهحل منطقی و اجماع جهانی در این کشور است“.
این ابراز نظر در حالی است که تاکنون رژیم آخوندی اجماع جامعه جهانی در مورد سوریه را در کنفرانس ژنو 1 رد میکرد، به این گمان باطل که میتواند نظام بشار اسد را بر مردم سوریه، کشورهای منطقه و جامعه جهانی تحمیل کند.
روزنامه ابتکار نیز راهحل سوریه را منوط به توافقاتی میکند، که دولتهای منطقه با یکدیگر خواهند داشت زیرا که ”لزوم دیپلوماسی بیش از هر زمان خود را به رخ میکشد“. (ابتکار 28آذر95)
روزنامه جوان وابسته به باند خامنهای نیز پیشبینی میکند که ممکن است تلاشهای بینالمللی باعث شود موضوع صلح درسوریه مجدداً به شورای امنیت کشانده شود و ”تلاشهای خزنده برای دامن زدن به اختلاف میان روسیه و ایران صورت بگیرد“.. (جوان 28آذر95)
اظهارنظرهای بالا از این واقعیت ناشی میشود که خط رژیم درسوریه با شکست مواجه شده است و این روسیه است که در این صحنه نقش اصلی را بازی میکند و عملاً نیروهای رژیم و بشار اسد پیادهنظام سیاست روسیه هستند.
این نگرانی مبتنی بر این واقعیت است که جایگاه رژیم آخوندی در سیاست خارجی روسیه، عمدتاً تحتتاثیر منافع این کشور و روابط آن با کشورهای بزرگ قرار میگیرد، و منافع روسیه اساساً بر پایه رابطه با رژیم تعریف نمیشود.
زیرا این رژیم بهلحاظ قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، و... دارای آنچنان وزن و جایگاهی نیست که روسیه بخواهد بهخاطر رابطه با آن منافعش را با کشورهای بزرگ به خطر بیندازد. بنابراین هرگاه منافعش ایجاب کرده است، همواره منافعش با کشورهای بزرگ را بر رابطه با رژیم ترجیح داده است. آنچنانکه در جریان قطعنامههای شورای امنیت در مورد تحریمهای بینالمللی علیه رژیم در رابطه با پروژه ضد ملی اتمی آن، روسیه جانب قدرتهای بزرگ را گرفت و قطعنامهها را یا تأیید کرد و یا با دادن رأی ممتنع به آنها عملا راه تصویب آنها را هموار نمود.
بنابراین نگرانی رژیم از اینکه حتی ممکن است که اساساً گوشهیی هم از ”خامه کیک توت فرنگی“ به نظام ولایت نرسد، ریشه در این واقعیت دارد.