رفسنجانی - خامنه اي
خامنه اي ورفسنجاني واوجگیری تعارض درونی در آستانه نمایش انتخابات
روزنامهی حکومتی وطن امروز از روزنامههای وابسته با باند خامنهیی 9دی95 در مطلبی تحت عنوان «نیمة پنهان فتنه» نوشته است: «امروز در جمهوری اسلامی شاهد صفبندی تمام عیار دو جریان فکری هستیم که امکان همزیستی مسالمتآمیز آنها با هم وجود ندارد، زیرا اختلاف آنها بر سر مبانی است و لذا تنها یک جریان میتواند با حذف و حاشیهنشین کردن دیگری به حیات و حرکت پیشرونده خود ادامه دهد. جریان مقاومت انقلابی معتقد به مکتب امام و مقام معظم رهبری و جریان غربگرا معتقد به سازش با غرب است. به نظر میرسد سرنوشت آینده انقلاب اسلامی در گرو تعیین تکلیف طرف پیروز و غالب در این رویارویی است. این رویارویی امروز بسیار آشکار شده و صفبندیها و خطکشیها پیوسته پررنگتر و شفافتر میشود. این صفبندی و دوقطبی را نباید به دوقطبی اصلاحطلب و اصولگرا فروکاست، زیرا بسیاری از اصلاحطلبان در جرگه تعریف انقلاب (با لحاظ کردن مفهوم مشکک آن) میگنجند و اختلاف آنها بر سر برخی فرعیات و سلایق است. تنها دوقطبی اصیل همان انقلابی و ضدانقلاب است.»
در نقطهی مقابل روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی 8دی95 در سرمقاله خود مینویسد:
«بیش از هفت سال از حوادث سال ٨٨ [قیام 88] میگذرد. حوادثی که خسارات فراوانی را به کشور وارد کرد. بخش اعظم آن خسارات البته ناشی از عدم تشخیص صحیح مختصات و جنس آن حوادث توسط کنشگران وقت بود.
در آن چالش، طرفین نزاع بر مواضع حداکثری خود پای میفشردند و لذا مفاهمه در نمیگرفت. نهادهایی هم که قانون برای داوری پیشبینی کرده بود، مرضیالطرفین نمیافتاد. میانجی گری ریش سفیدان دو جناح نیز آتش دعوا را سرد نمیکرد. صدای نزاع به قدری بلند بود که کسی صدای دعوت به آرامش را نمیشنید.»
این سرمقاله در ادامه با «تکفیری» و «تندرو» خواندن تریبونداران جناح مقابل نتیجهی مورد نظر خود را میگیرد و برای حل تعارضات فزاینده و لاعلاج بین جناحهای رژیم در آستانهی انتخابات، نسخهی زیر را میپیچد:
«راه عبور از این سوءتفاهمات، گفتگوی ملی است. نخبگان و جریانهای سیاسی باید با گفتگوی ملی تکلیف این نزاع و اختلاف کهنه را روشن کنند. بهزعم نگارنده، منشور حقوق شهروندی بستر مناسبی برای این گفتگو میتواند باشد. این منشور به همراه منافع ملی باید بر صدر خواستههای جریانهای سیاسی باشد. شوربختانه اما برخوردهای برخی از بزرگان جناح اصولگرا با این منشور در جهت تعمیق سوءتفاهمات است».
به میزانی که باند خامنهیی داد سخن از «تعیین تکلیف» و حذف فیزیکی باند دیگر و یکپایگی رژیم سرمیدهد، باند دیگر، صحبت از گفتگوی ملی و توسلجویی به منشور خودساختة حقوق شهروندی روحانی میکند و آن را بستر مناسبی برای شروع این گفتگوها میداند.
روزنامهی ابتکار در جایی در مطلبی تحت عنوان «جدال بیپایان» سوز و گداز میکند که چرا با وجود اینکه در بین باندهای مختلف رژیم «نگاه واحدی نسبت به پذیرش اصل نظام» وجود دارد (یعنی همه بر حفظ طینت ضدمردمی نظام متفقالقولند) اما چرا میان آنها گفتگو شکل نمیگیرد؟
پرواضح است که جدالها و کشاکشهای بین باندهای رژیم، در آستانة انتخابات، باز هم بیشتر از پیش سیر صعودی پیدا خواهد کرد و در نقطة کنونی نخواهد ماند. اما سوالی که هیچیک از باندهای رژیم به آن پاسخ نمیدهند این است که چرا تعارض بین آنها به این نقطه رسیده است؟ چه دلیلی باعث شده که آنها «شاهد صفبندی تمام عیار دو جریان فکری باشند که امکان همزیستی مسالمتآمیز آنها با هم وجود ندارد»، چه شده که «اختلاف آنها بر اینک بر سر مبانی است» [در اینجا به عمد اصطلاحات درونی خود رژیم بهکار رفته است] و از آن نتیجه بگیرند که «تنها یک جریان میتواند با حذف و حاشیهنشین کردن دیگری به حیات و حرکت پیشرونده خود ادامه دهد».
سرباز کردن این تعارض و رسیدن آن به نقطهی حاد صرفنظر از مانورهای «تریبونداران» حکومتی برای لاپوشانی آن، گویای خرابی وضع تمامیت رژیم در آستانهی انتخابات است. به قول معروف «وقتی زمین سفت است گاوها یکدیگر را شاخ میزنند». بیهوده نیست که بگونهیی ترجیحوار سران رژیم، با نزدیک شدن به سرفصل انتخابات، هراس خود از قیام 88 را به نمایش میگذارند و جا و بیجا به عز و جز میپردازند. در این میان اظهارات پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان 8 دی 95 قابل درنگ است:
«9 دی ایستگاه پایانی فتنه 88 بود اما خط فتنه در این نقطه به پایان نرسیده و نباید از فتنههای دیگری که دشمن در آستین دارد و دنبالههای داخلی آنها روی دست خواهند گرفت غافل بود. چرا که دشمنی آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی از ماهیت طرفین درگیر ریشه میگیرد و تمامشدنی نیست، بنابراین احتمال به میدان آوردن فتنههای دیگر با فرمولهای تازهتر نیز همیشه وجود خواهد داشت».
«فتنههای دیگر با فرمولهای تازهتر» همان هراس مرگآور و رعشهبرانداز بر جان جانیان حاکم بر میهنمان از شکلگیری قیام خلق قهرمان ایران است. پایین آمدن رژیم در تعادل قوا، بهدنبال فضاحت عالمگیر و برملا شدن چهرة جنایتکارانة آن در جریان قصابی مردم بیدفاع حلب، و چشمانداز شکست در یمن، اکنون خود را در تعارض بین باندهایش نشان میدهد. خامنهیی برای سراپا نگهداشتن رژیم رو به احتضارش چارهیی جز چنگ و دندان نشاندادن پوشالی و ابراز تمایل به جراحی اندامهایی از رژیمش را ندارد. اما خود او نیز در نقطهیی نیست که بتواند این جراحی را انجام دهد و این نشاندهندة بنبست مرگبار رژیم در آستانة سالگرد قیام 88 است.