مصاحبه با طارق الهاشمي در برنامه «الذاكره السياسي» (خاطرات سياسي)
منبع :العربیه
بخشهايي
از قسمت اول مصاحبه طارق الهاشمي با تلويزيون العربيه كه اساسا در باره ايران و
دخالتهايش در عراق ميباشد درزيرآمده است.
1-من
در سال 2004 مواجه شدم با فراخوان برادران در حزب اسلامي كه از من خواستند دبيركل
بشوم. من آنرا بارها رد كردم ولي گفته شد اگر اينكار را نكني، حزب اسلامي از بين
خواهد رفت و تو مسئول چنين كاري هستي.
2-من
در بغداد بودم و پشت تانكهاي آمريكايي وارد نشدم. همه افرادي كه بعدا مسند كار
شدند، با تانكهاي آمريكا وارد عراق شدند. من با برمر ديدار نكردم، در شوراي حكومتي
شركت نكردم.
3-در
سال 2005 قانون اساسي عراق تنظيم شد. قرار شد تعديلات در اين قانون در مدت 4 ماه
صورت بگيرد ولي بعدا چنين چيزي رخ نداد. لذا من از طرف حزب اسلامي به آن راي
ندادم.
4-اولين
اختلافات ما در سال 2005 ايجاد شد. در آن زمان اولين درگيري نظامي در فلوجه رخ
داد. ما گفتيم اگر آمريكا ميخواهد به فلوجه تهاجم كند، ما از عمليات سياسي بيرون
ميكشيم و اينرا به سفير آمريكا اطلاع داديم.
5-در
باره نفوذ ايران در عراق و تنظيم قانون اساسي: بعد از دومين عمليات در فلوجه، ما
يعني حزب اسلامي از دولت اياد علاوي بيرون كشيديم. در انتخابات و ساير كارها نيز
شركت نكرديم. نفوذ ايران در نوشتن قانون اساسي، بسيار زياد بود. من از تعدادي
متخصصان آمريكايي كه پيشنويس قانون اساسي را نوشتند، اين موضوع را سئوال كردم. من
با زلواي خليلزاي در اين مورد و بحث تعديل قانون اساسي و اشكالاتي كه در آن وجود
دارد، ملاقات داشتم. اين اشكالات بين عربهاي سني، بين اكراد، نه اينكه فقط بين
شيعه و سني، بلكه بطور كل چنين اشكالاتي وجود داشت. من با سفير آمريكا صحبت كردم،
او گفت برو با مسعود بارزاني صحبت كن، من به اربيل رفتم هيئتي شامل عدنان دليمي،
محمود مشهداني و خودم در اين هيئت بوديم. با مسعود بارزاني و رهبران هر دو حزب
كردي ملاقات كرديم تا پيرامون اين موضوع بحث كنيم. من توانستم آنها را قانع كنم كه
هويت عربي عراق را در قانون اساسي حفظ كنيم. اينكه عراق عضوي از جامعه عرب و از
اعضاي موسس آن است، اين در بحث ما در اربيل اتفاق افتاد. اختلاف ما با كردها بر سر
چه بود؟ آيا ميخواهيم يك دولت مركزي قوي در بغداد ايجاد كنيم يا خير. بحث در مورد
اختيارات بود. همه ما در سال 2005 موافق ايجاد يك دولت مركزي قوي در بغداد بوديم.
بين ما و اكراد ايجاد شد، آمريكاييها اصلا وجود نداشتند. ما از يك بحران به بحران
بزرگتري وارد ميشديم.
6-گروههاي
شيعه طرفدار ايران مانع از ايجاد و انجام تعديلات در قانون اساسي شدند. آنها از
اين جريان سوءاستفاده كردند، مبني بر عدم تمركز در قانون اساسي، انحراف واقعي شروع
شد كه ولايت فقيه را در قانون اساسي تشكيل داد و ايجاد نمود. همه آنها الان مرجعيت
دارند، الان مي بينيد كه حشد شعبي ميگويد مرجعيت ما در قم است و نه در عراق، حتي
نه در نجف اشرف. همه اين انحرافات در سايه سكوت تعديل در قانون اساسي ايجاد شد.
كليه مسائل بين دولت مركزي و اقليم مسكوت گذاشته شد. نتيجه اينكه الان نيروي نظامي
پيشمرگه و يا امنيت (آسايش) در اقليم وجود دارد. لذا آنها هواپيما، تانك و ساير
تسليحات را دارند. اين موارد در قانون اساسي مسكوت است. در قانون اساسي كرسي دولت
مركزي قوي برسميت شناخته شده است. زماني كه احزاب وابسته به ايران، كليه كرسيهاي
مربوط به دولت را بدست گرفتند، در نتيجه قانون اساسي به آنها خدمت كرده است. حتي
در سال 2006 عبدالعزيز حكيم، استانهاي جنوب را تشويق كرد كه درخواست اقليم و
فدراليته در جنوب و بصره بكنند. آنها ترس داشتند كه سنيها با كمك آمريكاييها،
مجددا به نظام قبلي برگردند. ولي به مرور زمان، هيمنه احزاب شيعي وابسته به ايران
بر دولت، باعث شد كه سنيها كنار گذاشته شوند. لذا همين موضوع تإكيد قانون اساسي بر
يك دولت قوي مركزي در بغداد، به سود شيعيان كار كرد. بدين خاطر است كه آنها كليه
درخواستهاي فدرالي را رد كردند. نوري مالكي به همين دليل بود كه درخواست استان
ديالي مبني بر فدراليته را رد كرد. همين موضع را هم در باره صلاحالدين داشت.
7-چه
كسي مراقد امامان در سامرا را منفجر كرد؟ ايران. اينكار به منظور تقسيم بين شيعيان
و سنيها ايجاد كند. آنها سنيها را متهم كردند كه چنين كاري را انجام دادهاند. از
طرف مرجعيت، ابراهيم جعفري، احزاب شيعه، همه اين موضعگيري را كردند كه سنيها چنين
كاري را كردهاند. حتي ژنرال كيسي در سال 2013 در آريزونا تصريح كرد، زماني كه اين
انفجار رخ داد و دولت آمريكا در اين باره تحقيق كرد، به اين نتيجه رسيديم كه ايران
چنين كاري را كرده است. او گفت من تمام پرونده و دلايل را به نوري مالكي كه در آن
زمان نخست وزير بود، دادم، او گفت آيا شما مطمئن هستيد كه ايران چنين كاري را كرده
است؟ من گفتم بله و اين دلايل من است، ولي نوري مالكي هيچ اقدامي در اين باره
انجام نداد. ايران نياز داشت كه چنين كاري را بكند. و ميخواست سنيها و شيعيان را
تقسيم كند، در ادامه تهاجمات به سنيها شروع شد. در همان روز انفجارهاي متعدد عليه
سنيها رخ داد، شبهنظاميان شيعه با لباسهاي مشكي و سلاح جديد، مساجد سني را مورد
تهاجم قرار دادند. در همان روز و روز بعد 177 مسجد سني آتش زده شده يا منهدم شده و
... افراد و خادمان اين مساجد كشته شدند، خانوادههاي سني آواره شدند. اين كارها
يك توطئه بودند كه شعله آن با انفجار مراقد امامان شروع شد.
8-يك
معمم شيعي در لندن است ميگويد خودروهايي كه فقراي شيعه در مدينه الصدر را ميكشت، زماني
كه ما تحقيق كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه اين خودروها در ارتباط با ايران هستند.
يك هيئت از طرف عراق به ايران رفته با قاسم سليماني ديدار كرده از او اين سئوال را
پرسيدند، ما ميدانيم كه شما سنيها را ميكشيد، ولي چرا اين بار شيعيان را ميكشيد.
او پاسخ داد زماني كه منافع ايران ايجاب كند، ما فرقي بين شيعه و سني نميگذاريم.
در سال 2005 من يك گزارش را ديدم، اين گزارش در سال 2004 تنظيم شده و متعلق به
گروه انصار اسلام است. خودروها از مرز ايران به سمت سليمانيه عبور كردند. اين
خودروها و نفرات و رانندگان آنها بازداشت شدند، در اين خودروها مواد منفجره و دو
ميليون دلار بود. من خودم به قره چولان رفته با طالباني در سال 2005 ديدار كردم.
اين سئوال را از او كردم، آيا اين حادثه اتفاق افتاده است؟ او گفت بلي و من آنرا
تحقيق كردم. اين خودروها از ايران با مواد منفجره به عراق ارسال شدند. توجيه
رهبران ايران در اين باره، اين افراد عمليات انفجاري و ترور آمريكاييها را انجام
ميدهند ولي چنين كارهايي فقط در مناطق سنينشين صورت ميگيرد. به اين معني كه آنها
از مناطق كردي و شيعه دوري ميكنند، آنها دو كار را انجام ميدهند. آمريكاييها را
ميكشند، و آنها را عليه سنيها تشويق ميكنند كه گويا سنيها هستند اينكار را انجام
دادهاند. لذا چنين كاري بين آمريكاييها و سنيها اتفاق افتاد. اين كار در حقيقت در
سال 2004 رخ داده است. من باور دارم كه ايران در اين موضوع دست دارد. من خود طارق
الهاشمي در سال 2007 زماني كه به ايران رفتم، با قاسم سليماني ديدار كردم. (در
اينجا مجري برنامه را تمام كرد و گفت پيرامون اين موضوع در برنامه آينده صحبت
ميكند.)