لوموند :مرگ رفسنجانی، متحد اعتدالیون ایران!!
لوموند (ص 2) -۱۰ژانویه۲۰۱۷- کریستف ایاد (با لویی امبر و سرژ میشل)
پرزیدنت اسبق که به خمینی بسیار نزدیک بود، در ایام اخیر به «پدرخوانده» اصلاح طلبان اردوی پرزیدنت روحانی مبدل شده بود
-رفسنجانی مردی قدرتمدار با پیچیدگی ها و رمز و رازهای خاص خود بود و شبکه های نفوذ هشت پا گونه ایجاد کرده بود
«علی اکبر هاشمی رفسنجانی که روز یکشنبه 8 ژانویه در سن 82 سالگی بر اثر حمله قلبی مرد، مرد انواع پارادوکسها و تناقضات در کشوری بود که از این بابت فقیر نیست. نفر معتمد و مرید...خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، که او در بد ترین خشونتهای آن همواره نقشی بر عهده داشت، در سالهای آخر عمر در قحط الرجال موجود، به «پدرخوانده» آنچه از اردوی اصلاح طلبان باقی مانده، مبدل شده بود.
او که طراح اصلی توقف جنگ با عراق در سال 1988، سپس سیاست گشایش به جهان خارج طی دو دوره ریاست جمهوری خود (1997-1989) بود، همچنین یکی از مبتکران و ارتقاء دهندگان برنامه اتمی زیر زمینی ایران بشمار میرفت که سالهای طولانی باعث انزوای کشورش در صحنه بین الملل گردید. دادگستری آرژانتین او را متهم کرده که آمر اصلی حمله تروریستی علیه یک مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس در سال 1994 که 84 کشته بر جای گذارد، بوده است.
ملقب به «کوسه» - رفسنجانی حتی بیش از علی خامنه ای، رهبر عالی رژیم و «دوست و دشمن» جدایی ناپذیر وی در قله قدرت، تجسم نوسانات و فراز و نشیبهای پیموده شده توسط جمهوری اسلامی از ابتدای تأسیس تا به امروز بوده است. فهرست سمتهایی که داشته با هیچ قدرتمدار دیگری در ایران قابل مقایسه نیست : رئیس پارلمان از 1980 تا 1989، مدت کوتاهی فرمانده کل قوا در سال 1988، رئیس جمهور از 1989 تا 1997، رئیس مجلس خبرگان (مأمور انتخاب یا عزل رهبر) از 2007 تا 2011 و سرانجام رئیس مجمع تشخیص مصلحت (معادل نوعی «شورای دولتی» در فرانسه و مآمور حکمیت هنگام بروز مناقشه بین نهادهای حکومتی) از 1989 تا زمان مرگ.
سه روز عزای عمومی جهت ادای احترام به مردی اعلام شده که ایرانیها بطرزی شیطنت آمیز او را «کوسه» (به معنای کسی که ریش ندارد le glabre) لقب داده بودند، زیرا بر خلاف دیگر رجال مذهبی شیعه، فاقد ریش انبوه بود، اما این کلمه ضمنا معنی کوسه ماهی(le requin) نیز میدهد و اشاره ای است به اشتهای سیری ناپذیر وی برای ثروت اندوزی که بخش بزرگی از افکار عمومی کشورش را از او دور یا حتی منزجر ساخته بود.
و اما علی اکبر هاشمی رفسنجانی همچنین به مارماهی (anguille) شباهت داشت زیرا مردی بود قدرتمدار اما با ذهنیت و روان پیچیده که بدشواری میتوان در طبقه بندی خاصی جای داد، یا حتی یک هشت پا(pieuvre) بدلیل شبکه های نفوذ اقتصادی، سیاسی و مذهبی که پیرامون خود ایجاد کرده بود.
علی خامنه ای...، نفر اول جمهوری اسلامی، در اطلاعیه ادای احترام به یار دیرین خود از «فقدان سخت و ناگوار» یک «همرزم» (خامنه ای اینجا با قدری خباثت رتبه حجت الاسلامی رفسنجانی که رده ای متوسط در سلسله مراتب روحانیت شیعه است، را یاد آوری میکند با آنکه خود نیز پیش از اینکه جانشین خمینی شود همین مرتبت را داشت) صحبت میکند. خامنه ای همچنین رویارویی معمولا پشت پرده بین خود و رجل درگذشته را یاد آور شده است : «اختلاف نظرات و تفاسیر مذهبی گاهگاهی ما هیچگاه نتوانست علقه های دوستی پدید آمده طی این همراهی و همرزمی طولانی را قطع کند».
اما در واقع خامنه ای همه چیز خود را مدیون رفسنجانی است. هنگام مرگ خمینی در سال 1989، رفسنجانی که نزدیک ترین معتمد «امام» بود، به نقل از وی جملاتی در تأیید و تحسین خامنه ای بیان کرد. بطوریکه خامنه ای که او نیز یک حجت الاسلام ساده بود، به مقام آیت اللهی ارتقاء پیدا کرده، به سمت رهبر عالی (guide suprême) رژیم منصوب شد. پس از آن نیز رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید. تحلیل و شرط بندی او این بود که با مرگ خمینی، مشروعیت عنصر جمهوری بر مشروعیت عنصر مذهبی غلبه خواهد کرد.
و اما خامنه ای بر عکس، بلاوقفه «حامی و دوست» خود را با نوعی احساس انتقامجویی حسادت آمیز زیر فشار قرار داد، اختیارات او را محدود ساخت و حتی نزدیکانش را بازداشت و زندانی کرد و مانع از آن شد که او در انتخابات ریاست جمهوری 2013 بعنوان کاندیدا شرکت کند.
و اما «اکبر کوسه» توانست یک بار دیگر این رفتار تحقیر آمیز یار قدیم خود را دور زده، از کسی که شخصا او را بهترین شاگرد خود میدانست، حمایت کند و به مدد یک ائتلاف بین مصلحت گرایان که تجسم آن، اتحادی بی سابقه بین رفسنجانی و محمد خاتمی، پرزیدنت اسبق اصلاح طلب، بود، به پیروزی غافلگیر کننده حسن روحانی مدره در دور اول انتخابات کمک شایانی بنماید.
لذا و بخصوص مرگ رفسنجانی سخت ترین ضربه را بر شخص روحانی وارد میاورد. روحانی که با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در ماه مه آینده، در صحنه داخلی با مشکلات متعدد روبرو است، هنوز کاندیداتوری خود برای یک دوره دوم را اعلام نکرده، در حالیکه همزمان اردوی محافظه کاران بلاوقفه فقدان پیامدهای مثبت اقتصادی و حفظ تحریمهای آمریکا برغم امضای یک موافقتنامه تاریخی راجع به برنامه اتمی ایران در روز 14 ژوئیه 2015 را مورد انتقاد قرار داده، به رخ او میکشد. پول و شبکه های ذینفوذ رفسنجانی میتوانست در یک کارزار انتخاباتی بسیار سخت برای روحانی مفید فایده بسیار واقع شود.
با اعلام مرگ رفسنجانی، جمعیت زیادی در برابر بیمارستان «شهدا» در شمال تهران گرد آمدند و به گفته شاهدان، پرزیدنت روحانی نخستین کسی بود که اشک ریزان خود را به بیمارستان رسانید. سپس با انتقال جسد او به جماران، یک منطقه مسکونی شمال تهران که رفسنجانی در آن خانه مجللی داشت، چهره های شاخص جمهوری اسلامی از جمله جواد ظریف...، ...محمد خاتمی به این محل شتافتند. علی مطهری، نماینده مجلس و از نزدیکان حسن روحانی، رفسنجانی را مردی توصیف کرد که «در سالهای اخیر علیه بیماریها و مصائب انقلاب اسلامی مبارزه کرده و به سمبلی از اعتدال مبدل شده بود». شمار زیادی از ایرانیان در شبکه های اجتماعی نگرانی خود از آینده را بیان داشتند : یک کاربر ایرانی توئیتر از جمله نوشت : «اینکه تندروها نمیتوانستند هر کار دلشان میخواهد بکنند، از ترس رفسنجانی بود. اما از این پس دیگر هیچ چیز جلودارشان نیست». رفسنجانی چند ماه پیش اعلام کرده بود پس از مرگ خامنه ای، با جایگزینی سمت رهبر عالی [ولی فقیه] با یک شورای رهبری نظر موافق دارد که انتقادات شدید اللحنی را در کمپ محافظه کاران برانگیخته بود.
ثروتمند ترین مرد کشور - رفسنجانی همیشه مرجع یا منبع الهام اصلاح طلبان ایرانی نبوده است. حتی بر عکس، آنها مدتها به او از بابت بی اعتنایی به مراعات حقوق بشر و آزادیها حمله میکردند.
او همچنین متهم است که دستور ترور رهبران کرد، عبدالرحمن قاسملو در وین در سال 1989، سپس صادق شرفکندی در برلین در سال 1992 را صادر، یا دست کم آن را تأیید کرده است.
اکبر گنجی، روزنامه نگار، که به رفسنجانی لقب «عالیجناب سرخ» (« éminence rouge ») را داده بود، وی را متهم میکرد پشت کارزار قتل های زنجیره ای روشنفکران در اواخر سالهای دهه 1990 بوده است. افشاگریهای گنجی درباره ثروت شخصی و طمع مال اندوزی بی حد و حصر طایفه رفسنجانی باعث عدم محبوبیت شدید وی گردیده بود.
این فرزند منطقه بیابانی کرمان، همچنین مالک شرکت هواپیمایی «ماهان ایر»، دومین شرکت هواپیمایی کشور، کارخانه های مونتاژ اتوموبیلهای کره ای، چندین دانشگاه خصوصی با شهریه های هنگفت و...صاحب ثروت اول کشور بود. علاوه بر این، کنترل صادرات بسیار پر سود پسته را بدست داشته است.
رفسنجانی در سالهای دهه 1990، مدیریت ساختمان متروی تهران را به پسرش محسن واگذار کرده بود. پسر دیگرش، مهدی، هم اکنون دوران ده سال محکومیت زندان خود به جرم اختلاس و لطمه به امنیت ملی را میگذراند. یکی از دختران وی به نام فائزه تا حد زیادی آبروی خانواده را با فعالیتهای فمینیستی و هوادار دموکراسی حفظ کرده، اما او نیز به همین دلیل در سالهای 2013-2012 به زندان افتاده بوده است.
در انتخابات مقننه سال 2000 در بحبوحه یک پیروزی گسترده برای کمپ اصلاح طلب، رفسنجانی در تهران که سی کرسی در مجلس دارد، نفر سی و یکم شده بود. این یک سیلی سنگین بر گوش او بود. با آنکه کمیسیون انتخابات حاضر شد کرسی سی ام را به او بدهد، او نپذیرفت. پنج سال بعد با شکست دیگری مواجه شد که این بار به مراتب بدتر بود. در انتخابات ریاست جمهوری 2005، «سلطان پسته» ایران با یک کارزار بشیوه آمریکایی، مطمئن بود که بر محمود احمدی نژاد، یک عضو مهجور سپاه پاسداران بدون دانش یا سوابق مذهبی که کاپشن های رنگ و رو رفته بر تن میکرد، پیروز خواهد شد. اما در برابر شگفتی همگانی، پاسدار فوق محافظه کار مزبور انتخابات را برد. متعاقبا نزدیکان رفسنجانی یا بازداشت شده یا سمت هایشان را از دست دادند و یا ناگزیر از رفتن به تبعید شدند.
در انتخابات ریاست جمهوری 2009، رفسنجانی از میرحسین موسوی حمایت میکند که ضمن اعلام پیروزی به نتایج رسمی اعلام شده بسود احمدی نژاد اعتراض کرد. در جریان تظاهراتی که در پی این مناقشه روی داد، رفسنجانی مقامات را به اعتدال فرا خوانده، از سرکوب «جنبش سبز» انتقاد کرد، بدون اینکه از خط قرمز مخالفت با اساس رژیم و بخصوص رهبر عالی عبور کند. سپس در سال 2013 با آنکه از انتقام شکستهای قبلی بدلیل رد صلاحیت خود محروم شد، توانست از طریق به پیروزی رسانیدن نفر تحت الحمایه خود، حسن روحانی، به نوعی انتقام بگیرد.
و نهایت اینکه در شرایطی که دانالد ترامپ که گفته است قصد دارد توافق نامه اتمی را ابطال کند و سقوط حلب باعث تشدید تنشها با عربستان سعودی، رقیب منطقه ای بزرگ ایران، به حداکثر گردیده، فقدان عنصر مصلحت گرایی و اعتدال رفسنجانی را جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر احساس خواهد کرد.»