۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

چرا در نظام! ولایت فقیه از برخی زندانیان سیاسی وحشت دارند؟ همراه با تصاویر



چرا در نظام! ولایت فقیه  از برخی زندانیان سیاسی وحشت دارند؟


برخی زندانیان سیاسی جدای از هر اعتقاد و وابستگی حزبی یا گروهی که دارند، به دلیل ایستادگی و اتحاد با دیگر زندانیان، به شدت مورد غضب نظام! اند
با خبر شدیم که روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت زندانی سیاسی علی معزی به‌طور ناگهانی از سلولهای انفرای بند ۲۰۹ زندان اوین به زندان فشافویه در حسن آباد در جنوب تهران منتقل شد. تعجب کردیم که چرا یک زندانی سیاسی باید به یک زندان جرائم عادی منتقل شود؟ در حالیکه وی بر اساس احکام قضائیه نظام جمهوری اسلامی! دو سال پیش محکومیتش پایان یافته است اما آقایان! با پرونده‌سازیهای مکرر او را هم‌چنان در زندان نگه داشته و مورد شکنجه و آزار قرار می‌دهند.
با شنیدن این خبر این تداعی شد که زندانبان! از زندان فشافویه که در حکم اردوگاه کار اجباری است به‌عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی استفاده می‌کند و انتقال آقای معزی ۶۶ ساله به این زندان به‌منظور زجرکش کردن اوست که به‌خاطر تحمل سالها حبس و شکنجه از بیماریهای مختلف از جمله بیماری سرطان و انسداد روده رنج می‌برد. نکته‌ی جالب توجه این است که آقای! «سهراب سلیمانی»  که همین چندی پیش به دلیل اعمال ضدبشری و ضدانسانی علیه زندانیان در لیست تحریم ها قرار گرفت، این زندان را که فاقد امکانات حداقلی است برای  تحت فشار قرار دادن زندانیان راه‌اندازی کرده است. بیماران تنها اگر در حال مرگ باشند به بهداری منتقل می‌شوند که فاقد کمترین امکانات است. در حالی‌که در هر یک از بندهای این زندان ۱۰ تخت وجود دارد، ۷۰ زندانی روی هم تلنبار شده‌اند و بقیه در وضعیتی وخیم بر روی زمین استراحت می‌کنند. آب این زندان نیز به‌طور مستمر قطع است. لازم به یادآوری است که همین جناب! برادر یک تروریست به‌نام حاج! «قاسم سلیمانی» است. همان‌که در سوریه و عراق در حال دفاع از حرم! و ارزشهای حقوق بشر! در مقابل تروریستها است! برادر حاج! قاسم هم اینطوری در حال دفاع از حرم! و ارزشهای حقوق بشر! در زندانهاست.
این عمل ضدبشری و در واقع جنایتکارانه در حالی صورت می‌گیرد که حدود سه ماه از حبس انفرادی زندانی سیاسی
علی معزی در بند 209 زندان اوین می‌گذشت و با این‌که بیش از دو ماه می‌شد که به‌اصطلاح بازجویی‌های وی به اتمام رسیده بود، اما زندانبانان جهت اعمال فشار بیشتر او را به بند عمومی منتقل نکرده و در نهایت به زندان فشافویه منتقل کردند.
علی معزی در روز چهارشنبه ۱۵ دی ۹۵ پس از ملاقات کوتاهی که با بستگان خود در زندان گوهردشت کرج داشت توسط مأموران دادستانی از زندان گوهردشت ربوده و به اوین منتقل شده بود و سرانجام پس از گذشت بیش از یک‌ماه روشن شد که او در بند 209 زندان اوین توسط مأموران اطلاعات دادستانی نظام! تحت بازجویی و در حبس انفرادی است.
اگر فقط از زاویه‌ی منشور جهانی حقوق بشر به این موضوع نگاه کنیم در مواد زیر می‌توان ضد بشری و ضد انسانی بودن این عمل جنایتکارانه را دید.
«ماده پنجم:
هیچ کس را نمی‌توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاري قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشري یا موهن باشد.
ماده نهم:
هیچ کس نمی‌تواند خود سرانه توقیف، حبس یا تبعید شود. 
ماده دهم:
هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مستقل و بیطرفی، منصفانه و علناً رسیدگی شود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او منسوب شده باشد اتخاذ تصمیم بنماید».
و فکر می‌کنم که خود این مواد کاملا گویاست و نیازی به توضیح ندارد که در کل اصلا در این نظام! دادگاه مستقل و بی‌طرف معنی و مفهومی ندارد و حالا «تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل».
اما اگر کمی عمیق تر به این عمل ضدبشری و جنایتکارانه نگاه کنیم، باید به این سئوال جواب داد که چرا نظام مقدس! این کار را می‌کند؟ مگر غیر از این است که آقای معزی یا دیگر زندانیان سیاسی به قول معروف «کت بسته» زیر یوغ فشارها و زندانبانان شما نیستند؟ موضوع اصلی این است که همه‌ی ما می‌دانیم این نظام! در یک بحران بین المللی گرفتار شده  و در سیاست خارجی خود به بن‌بست رسیده است، از آن طرف هم یک بحران بزرگ داخلی به نام «انتخابات!» پیش رو دارد که از همه بیشتر شخص اول نظام جمهوری اسلامی! به این بحرانها واقف و آگاه است که این آگاهی چیزی جز وحشت برای ولی فقیه ندارد چون قیام ۸۸ تا دم خانه‌ی آقا! رسیده بود و نزدیک بود که جام سرنگونی را سربکشد. بنابراین الان باید هر چقدر که می‌تواند این بحران عظیم را مهار کند. یکی از آنجاهایی که منبع انگیزش جوانان و کانون الهام بخش مقاومت است، زندان و زندانیانی هستند که خیلی بی‌پروا این انتخابات! را تحریم می‌کنند و بیانیه منتشر می‌کنند که جدای از این، برخی از این زندانیان معلم و الگویی برای اتحاد بین زندانیان سیاسی هستند که اصلا به مرام و عقیده و مذهب، اصالت نمی‌دهند و شاخص ایشان فقط مشی سرنگونی ولایت فقیه و حکومتش است. که آقای معزی یکی از زندانیانی است که این قدرت را دارد و از همه بدتر طرفدار کلمه و سازمانی است که نظام جمهوری اسلامی! در تمامیتش این کلمه «سرخترین سرخی» است برایشان و این طوری می‌خواهد که با تبعید ایشان دو هدف را محقق کند که او را از زندانیان سیاسی دیگر جدا سازد که هر بلایی خواست بتواند سر ایشان بیاورد و هر کسی هم که پرسید بگوید: «کی بود کی بود من نبودم»



 و از آن طرف به طرفی! که «تنها و تنها مقاومت کننده و ایستاده» در مقابل این نظام! به هر قیمت است، بگوید که من گروگان دارم، مبادا کاری کنی که کاری که با قهرمانانی مانند شهیدان علی صارمی، جعفر کاظمی و محمد علی حاج‌آقایی کردم، با علی معزی هم بکنم. اما هیهات از این که کسی که برایش کمترین چیز در راه آرمان و مردمش، جانش است چه باک از تهدید به گرفتن جان از او.

مطالب مارا میتوانید درbahareazady@ توئیتر دنبال کنید