۱۳۹۶ خرداد ۲۵, پنجشنبه

داعشی های نفوذی! و بن بست خامنه ای


داعشی های نفوذی! و بن بست خامنه ای




جناح خامنه ای که در انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه از رقیب شکست خورده بود، می‌خواهد فرصت «چنگ انداختن داعش به پدرخوانده‌اش در تهران» را به امکان پیشروی علیه حریف تبدیل کند. یکی از عرصه های پیشروی باز پس گیری وزارت اطلاعات از روحانی است.
محمد دهقان نماینده مجلس! و «عضو شورای مرکزی فراکسیون نمایندگان ولایی» مدعی می‌شود که صحبت های وزیر اطلاعات روحانی در «جلسه غیر علنی بررسی حادثه تروریستی مجلس»، «به غیر از یکی دو جمله در عمل» «در خصوص موضوع جلسه» نبوده است. دهقان سپس تاکید می‌کند  که « این حادثه تروریستی، هشداری برای همه از جمله وزارت اطلاعات بود.» [مهر ۲۳ خرداد ۹۶]
چرا الان
دهقان برای آنکه صحت تحلیل خود را نشان دهد به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا حمله داعش! در این مقطع زمانی اتفاق افتاده است؟ او به بررسی نزاع های صورت گرفته در جریان انتخابات! اشاره می‌کند و علت را در موضع گیری های جناح مقابل می‌داند که پیام ضعف نظام را به بیرون دادند.
دهقان می‌گوید: «معتقدم برخی از ساختارشکنی‌های برخی نامزدهای دولتی در انتخابات ریاست جمهوری، باز شدن دست جریان اپوزیسیون در داخل کشور، حملاتی که در برخی مناظرات و سخنرانی‌ها به نیروهای ارزشی، امنیتی و سپاه شد و همچنین برخی رفتارهایی که ناشی از وادادگی و عقب‌نشینی در برابر دشمن بود و زیر سؤال بردن قدرت موشکی ایران با تعابیری مبنی بر اینکه چرا روی موشک «مرگ بر اسرائیل» نوشته‌ایم؛ این سلسله موضع‌گیری‌ها و رفتارها موجب تضعیف جایگاه امنیتی کشور در ذهن دشمن شد.»
پروژه نفوذ
دهقان بررسی موضوع را از سیاست های اعمال شده توسط جناح مقابل فراتر می‌برد و بر موضوع نفوذ و بازوهای داعش در کشور دست می‌گذارد. در مقدمه توضیحاتش می‌گوید: «افرادی که به مجلس حمله کردند، همین چند نفر نبودند و بازوهای متنوعی در داخل کشور داشتند که از آنها حمایت کرده و به آنها تغذیه اطلاعاتی دادند.»
دهقان سپس گام را فراتر می‌گذارد و از داعشی هایی سخن می‌گوید که در مناصب نظام نفوذ کرده اند؛ «داعش بازوانی دارد از جمله جاسوسانی که در دفتر برخی مسئولان کشور لانه کرده‌اند که باید با آنها برخورد شود.»
بهره برداری خامنه ای
خامنه ای در سه زمینه تلاش کرد تا از مائده ۱۷ خرداد بهره ببرد:
نخست آنکه خامنه ای تلاش کرد تا با اشاره به «ریختن خون بی گناهان» در تهران همین عمل را به کشتگان دهه ۶۰ نسبت دهد و آن را دلیل اعدام آنها معرفی کند. خامنه ای می‌خواست به این ترتیب، محاصره صورت گرفته توسط افکار عمومی و وجدان جامعه ایران علیه خود را بشکند. این محاصره در مرحله اخیر ناشی از جنبش دادخواهی بر سر کشتگان دهه ۶۰ توسط نظام بود. خامنه ای به خوبی متوجه شده بود که این جنبش در گام اول به دنبال عدالت است اما گام بعدی آن یک پیشروی سیاسی خواهد بود، کما اینکه کاندیداهای نظام مقدس! که همگی به نوعی در کشتارهای دهه ۶۰ دخالت داشتند در این انتخابات! حول موضوع قتل عام ها قطب بندی شدند و اصلی ترین برگ برنده روحانی در برابر رئیسی آنجایی بود که بر نقش مستقیم رئيسی در قتل عام تابستان ۶۷ دست می‌گذاشت.
دوم؛ خامنه ای تلاش کرد تا محاصره شکل گرفته علیه خود در سطح منطقه و جهان را بشکند. با شکل گیری ائتلافی از کشورهای عربی و اسلامی و آمریکا با هدف مبارزه با تروریسم و نظام ایران، خامنه ای در سخت ترین شرایط انزوا به لحاظ روابط خارجی در سال های اخیر به سر می‌برد. با استفاده از مائده داعش، خامنه ای می‌خواست اعلام کند که خودش قربانی تروریسم و یک شریک در جنگ علیه تروریسم است.
سوم؛ خامنه ای بعد از شکست از جناح مقابل در انتخابات! ریاست جمهوری نظام، نیازمند آن بود تا به وسیله ای دست به تهاجم بزند و تعادل را در درون نظام به نفع خود تثبیت کند، خامنه ای با استفاده از مائده داعش کوشید تا صحنه را به دست نیروهای سپاه بسپارد و ناکارآمدی امنیتی جناح مقابل را برجسته کند. تحلیل های ارائه شده توسط دهقان در این زمینه قابل فهم است.
چشم انداز
در هر سه مورد فوق به نظر نمی‌رسد که خامنه ای به موفقیتی نائل شود زیرا:
نخست؛ جنبش دادخواهی در ضمیر و وجدان جامعه ایرانی راه خود را باز کرده است، چنانچه روحانی برای آنکه به خود اعتبار ببخشد، در ۱۸ اردیبهشت در همدان اعلام کرد که مردم «آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را قبول ندارند». خامنه ای نیز در ۱۴ خرداد بر سر قبر خمینی اعلام کرد که در بخشی از بدنه نظام و نسل  جوان آن جای «جلاد و شهید» عوض شده است. در نتیجه جنبش دادخواهی از یک مرحله اجتماعی عبور کرده است و این قابل بازگشت نیست.
دوم؛ به لحاظ منطقه ای و بین المللی منافع و عملکرد ولایت فقیه هرچه بیشتر با کشورهای منطقه و جامعه بین المللی در تعارض قرار می‌گیرد، مگر آنکه خامنه ای به برجام های منطقه ای و حقوق بشر تن دهد، در این صورت جام های زهر بعدی می‌تواند او را از پای درآورد. به عبارت دیگر تعارض کشورهای منطقه و جامعه بین المللی با نظام مقدس! یک پدیده مادی و سرسخت است و با مانورهای تبلیغاتی خامنه ای که خود را قربانی تروریسم معرفی می‌کند قابل تعویض نیست.
سوم؛ پیشروی در برابر جناح مقابل اگر به معنی نپذیرفتن و کنار زدن برنامه های آن باشد، این نتیجه را خواهد داشت که نظام مقدس! برجام های منطقه ای و حقوق بشر را انکار کند، در نتیجه در دو مورد «نخست و دوم» کماکان در محاصره باقی خواهد ماند. همچنین پیشروی در برابر جناح مقابل اگر به معنی پذیرش طرح های آن جناح، و رهبری کردن آن توسط خود خامنه ای باشد – آنگونه که در اصلاحات ارضی محمدرضا شاه با کنار زدن علی امینی، در برابر آمریکا متعهد به اجرای آن شد - منجر به شکاف و شقه بیشتر در درون جناح خود خامنه ای خواهد شد.
آنچه مسلم است خامنه ای در مسیری حرکت می‌کند که نتیجه ای جز ضعف و بحران های بیشتر در پی نخواهد داشت.

مطالب مارا  در وبلاک   های انجمن نجات  ایران وخط سرخ مقاومت