۱۳۹۶ خرداد ۲۹, دوشنبه

حاشیه تهران؛ هرچی بری جلوتر بدتر می‌شه



حاشیه تهران؛ هرچی بری جلوتر بدتر می‌شه
گزارشی توسط ایلنا در ۲۸ خرداد منتشر شد که گوشه ای از فاجعه‌ی در حال رخ دادن در حاشیه های تهران را نشان می‌دهد. وقتی رئیسی در سیرک انتخابات به ۱۶ میلیون حاشیه نشین در کشور اشاره کرد تا رقیب را متهم به بی توجهی به فقرا کند، به عمد از ارائه آمار واقعی پرهیز می‌کرد، او تنها پرده را کمی کنار زده بود و برای نشان دادن بیشتر آن واهمه داشت، زیرا خود در فاصله ای دور از آن حاشیه نشین ها امپراتوری کوچک! خود را در خراسان برپا کرده بود.

ورامین تا قرچک
حدفاصل جاده ورامین تا قرچک یکی از مناطق حاشیه نشینی تهران است؛ منطقه ای که در آن علاوه بر ایرانی ها بسیاری از مهاجران افغانی و پاکستانی نیز حضور دارند.
در این منطقه، مردم در اتاق های آجری ای زندگی می‌کنند که کمتر از ۳۰ متر وسعت دارد، البته بدون آنکه از برق وگاز برخوردار باشند. آب موجود در این منطقه در دسترس بسیاری از خانه ها نیست و در مواردی هم که برخی خانه ها از آن برخوردار هستند به دلیل شوری آب نمی‌توانند از آن مصرف شرب داشته باشند.
زنی از سیستان و بلوچستان
در این منطقه زنی زندگی می‌کند که از منطقه مرزی سیستان و بلوچستان به حاشیه تهران مهاجرت کرده است؛ هدف او نزدیکی به بیمارستان های تهران برای درمان نوه اش بود، همچنین آرزو می‌کرد که بتواند در تهران کاری پیدا کند، زیرا به خاطر خشکی منطقه و عدم پشتیبانی از کشاورزی، او و خانواده اش دیگر نمی‌توانستند در سیستان و بلوچستان به کشاورزی ادامه دهند.
البته این زن به مانند بسیاری دیگر از هموطنان در پشت درهای بیمارستان های مجهز تهران ماند و همسرش نیز نتوانست کاری پیدا کند و برای آنها راهی برای بازگشت وجود نداشت، در نتیجه حاشیه تهران تنها مکانی بود که می‌توانستند به آن پناه ببرند با این امید که با کار در مزارع منطقه درآمدی روزانه کسب کنند.

۵ و نیم میلیون نفر در حاشیه تهران
در مجموع یازده میلیون نفر در تهران زندگی می‌کنند که ۸ میلیون نفر آنها بد مسکن محسوب می‌شوند. بد مسکن ها لزوما در خارج از مرزهای شهر قرار ندارند اما به خاطر کیفیت پایین بنایی که در آن زندگی می‌کنند و عدم کیفیت خدمات زیر ساختی شهری که نصیب شان می‌شود، از استانداردهای شناخته شده فاصله دارند.

خیابان زندان
در خیابان زندان قرچک سکونتگاه های غیر رسمی و حاشیه نشینی به شکل انبوه وجود دارد. این منطقه دارای محله های فقیرنشینی است که مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی، نمای آشکار آن است.
کوچه هایی که فاضلابش در جوی ها روان است با بویی که به سختی می‌توان آنرا تحمل کرد.

امن نیست
پسر نوجوانی که در یکی از این محله ها زندگی می‌کند، می‌گوید: «مددکار زیاد میاد اینجا؛ اما خب خیلی هم فایده نداره، یه دو روز غذا می‌رسه بعد می‌ره تا ماهه بعد، اینجا خیلیا بیشتر موقع‌ها گرسنه می‌مونن.» او در توصیف سایر نقاط محله شان می‌گوید: «هرچی بری جلوتر بدتر می‌شه، برق نداریم، آب شوره» و ادامه می‌دهد: آنجا «خیلی امن نیست».

زن و اتاق ۳۰ متری
زنی در توصیف زندگی اش در این محله می‌گوید: «یه اتاق ۳۰ متری داریم که با دو تا بچه و شوهرم با هم زندگی می‌کنیم، ماهی دویست هزار تومن هم اجاره می‌دیم، خیلی از بچه‌ها مدرسه نمی‌رن انگار تقدیرشون اینه؛ همینجا به دنیا بیان همین جا هم بمونن بدون اینکه بفهمن بیرون از این منطقه بعضیا چه‌جوری زندگی می‌کنن.» او تاکید می‌کند که «از کمک‌های دولتی‌ها خبری نیست.»
زن درباره منطقه ای در فاصله ده دقیقه ای صحبت می‌کند که در آن «زنان بالغ قادر به تهیه حداقل نیازهای بهداشتی نیستند و با مشکلات و بیماری‌های زنانه و عفونت مواجه هستند.»

اعلامیه حقوق بشر
در ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: «هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.» ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز می‌گوید: «هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان‌های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره‌مند گردد.»

حقوق شهروندی! روحانی
در داخل ایران نیز روحانی برای آنکه مانیفست نمایشی خودش را ارائه داده باشد، در آذر سال ۹۵ اقدام به انتشار «منشور حقوق شهروندی» کرد. در ماده ۲ حقوق شهروندی روحانی آمده است: «شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی، غذای مناسب، ارتقای سلامت، بهداشت محیط، درمان مناسب، دسترسی به دارو، تجهیزات، کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با معیارهای دانش روز و استانداردهای ملی، شرایط محیط زیستی سالم و مطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند.»
در ماده ۳ آن نیز تصریح شده است: «حق زنان است که از برنامه ها و تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب و آموزش و مشاوره های مناسب برای تأمین سلامت جسمی و روانی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی در مراحل مختلف زندگی به خصوص دوران بارداری، زایمان، پس از زایمان و در شرایط بیماری، فقر یا معلولیت، برخوردار باشند.»
گورخواب ها
البته از یاد نبرده ایم که روحانی در برابر تصویر گورخواب های نصیرآباد گفته بود: «شنیده بودیم بعضی‌ها از فقر و بیچارگی کارتن خواب می‌شوند یا زیر پل‌ها می‌خوابند؛ در کشورهای اروپایی دیده بودیم فقرا در ایستگاه مترو و زیر پل‌ها شب را به صبح می‌آورند. اما قبرخواب را کمتر شنیده بودیم.» [به عنوان نمونه: کارتن هایی که شب ها در خیابان ها انداخته می شود!]
موضعگیریی که نشان می‌دهد که او یا واقعا فردی بی اطلاع است! یا «منشور حقوق شهروندی» اش تنها نوشته ای بر روی کاغذ و سوختی برای معامله با طرف های خارجی است.
آنچه اما بیش از هرچیز مهم است، واقعیت جامعه ایران است، همان تابلویی که بخش کوچکی از آن در حدفاصل جاده ورامین تا قرچک در حال رقم خوردن است؛ در خلافت اسلامی! خامنه ای و روحانی چیزی به نام حقوق شهروندی وجود ندارد.