۱۳۹۶ خرداد ۲۳, سه‌شنبه

خامنه ای و برکات ترقه بازی داعش در تهران







تحریمها و واقعیت تغییر دوران
خامنه ای و برکات ترقه بازی داعش در تهران

لینک 

کیهان خامنه‌ای در یادداشت روز 20خرداد خود نوشت: «حمله تروریستی روز چهارشنبه، اگر ‌چه تلخ بود، اما برکاتی هم به‌دنبال داشت». «برکات» کلیدواژه‌یی است که خوشحالی و ذوق‌زدگی علی خامنه‌ای و سردمداران نظام از خدمات داعش در حمله اخیر را آشکار می‌کند. آنچه در روزهای اخیر در تبلیغات سرسام‌آور رژیم برای بهره‌برداری از واقعه روز چهارشنبه به‌ظهور پیوست، از یقه‌درانیهای گماشته‌های خامنه‌ای در نمایشهای جمعه اخیر تا تبلیغات شبانه‌روزی صدا و سیمای آخوندی و سایر رسانه‌های حکومتی، بیانگر یک بسیج گسترده و برنامه‌ریزی شده برای بهره‌برداری از «برکات» کذایی است.
یکی از این «برکات» که رژیم آخوندی شکم خود را برای آن صابون زده بود، خنثی کردن انزوای سیاسی منطقه‌یی و بین‌المللی و متوقف کردن روند تحریمها بود؛ به‌خصوص که از آمدن حسن روحانی هیچ آبی برای رژیم در این زمینه گرم نشد و این امیدواری که «شیخ اعتدال» بتواند «قفل تعامل« را با «كلید تدبیر» بگشاید، در همان روز از صندوق در آمدن نامبرده، با سفر ترامپ به‌ عربستان و تشکیل ائتلاف عربی ـ اسلامی با شرکت آمریکا و مواضع قاطعی که در کنفرانس ریاض ابراز شد، به ‌یأس گرایید.
بنابراین خامنه‌ای امیدوار بود آنچه را که روحانی نتوانست به‌دست بیاورد، «ترقه‌بازی» داعش بتواند برایش حاصل کند؛ اما این امید نیز بسیار زود پوچ از کار در آمد و رئیس‌جمهور آمریکا در پی واقعه روز چهارشنبه گفت: «کشورهایی که از تروریسم حمایت می‌کنند، خود در معرض خطر قربانی شدن توسط شرارتی که خود ترویج می‌کنند قرار می‌گیرند». این موضعگیری، فغان و فریاد هر دو باند رژیم را به ‌آسمان رساند. ظریف وزیر خارجه روحانی که حاصل تمام خرمن ۴ساله خود را بر باد رفته می‌دید، در صفحه توییتری خود، واکنش ترامپ را «نفرت‌انگیز» خواند. علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع نیز فریاد بر آورد: «از همه این اقدامات قبیح‌تر، مصوبه اخیر سنای آمریکا در حمایت از تروریستها و ایجاد تحریمهای جدید علیه ایران بود».
اما واکنشهای دو باند رژیم در ارتباط با واکنشهای منطقه‌یی و بین‌المللی به‌واقعه روز چهارشنبه یکسان و مشابه نیست. واکنش باند روحانی و متحدانش چنان‌که دیدیم آمیزه‌یی است از بی‌توقعی و وحشت؛ اما واکنش باند ولی‌فقیه با ظاهری تهاجمی در این عبارت خلاصه می‌شود که حمله داعش در اساس کار خود آمریکا بوده تا باند روحانی را بترساند و آن را وادار به‌ دادن امتیازات بیشتری کند. مقاله کیهان خامنه‌ای‌ (20خرداد) در این مورد، روشن و گویاست: «آمریکاییها... شاید با طراحی حمله تروریستی تهران، به‌دنبال رساندن «پیام ترس» به‌کسانی بوده‌اند که می‌ترسند! کسانی که معتقدند توانمندیهای نظامی ما با یک حرکت آمریکا، نابود می‌شود. کسانی که توانمندی‌های ما را در حد تهیه آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی می‌دانند». به‌این ترتیب امامزاده داعش درد طرد و انزوای رژیم را علاج نکرد و موجب جلب هیچ همدردی و حمایت مؤثری که نشد، هیچ!... از یک طرف تحریمها و عتاب بیشتری به‌دنبال داشت و از طرف دیگر بستری شد برای جنگ و جدال باندی بیشتر.
اما باید دانست که نگرانی و هراس از تحریمها و به‌خطر افتادن برجام، به‌معنی آن نیست که گویا باند خامنه‌ای از این بابت خوشحال یا آسوده خاطر است؛ به‌هیچ وجه! نگرانی از تحریمها مربوط به ‌هر دو باند است و در درجه اول دغدغه خود خامنه‌ای است، زیرا جدای از آن که این خود خامنه‌ای بود که به‌خاطر وضعیت خفگی اقتصادی، پیش از روحانی و در دوران احمدی‌نژاد «بر روی زانوان خونین» پای میز مذاکره رفت؛ این دور از تحریمها که در حال طی روال قانونی خود می‌باشد، از کیفیت جدید و بسیار خطرناکی برای رژیم برخوردار است؛ چرا که «موشکهای بالستیک و تروریسم، محوریت تحریمهای جدید غیرهسته‌یی آمریکا علیه ایران است».[1] هم‌چنین: «تحریمهای جدید آمریکا اهداف سه‌گانه‌یی را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی دنبال می‌کند... هدف اولیه این قانون، تحریم سپاه پاسداران و کلیه نهادها و اشخاص داخلی و خارجی کمک‌کننده به‌آن هستند؛ در این‌ راستا با‌ توجه به‌ آن‌که به‌زعم آمریکا، سپاه در تمامی‌ شئون کشور وارد شده، عملاً کل کشور در مکانیسم تحریم درگیر می‌شوند.»[2]
یک کارشناس رژیم هم درباره اهمیت تحریمهای جدید گفت: «اگر قانون تشدید تحریمهای ایران در کنگره تصویب شود، از برجام جز پوسته‌یی باقی نمی‌ماند... چرا که شمول بیشتری نسبت به ‌گذشته دارد... اصل برجام که لغو تحریم‌های هسته‌یی بود، کاملاً زیر سؤال می‌رود و تحریمها نیز بیشتر از پیش می‌شود و تحریم جدید مادر تحریمهاست...»[3]
اما چرا به‌رغم این‌که هر دو باند به‌طور یکسانی از قانون تحریمهای جدید متضرر شده و هر دو به ‌یک میزان نگران هستند، از همگرایی میان آنها خبری نیست؟ پاسخ را بایستی در این‌که رژیم پس از نمایش انتخابات شقه شده‌ و زهر شقه تا اعماق نظام رسوخ کرده، جستجو کرد؛ از این رو حتی عاملی که بر سرنوشت تمامیت نظام تاثیر جدی دارد، به سرعت به ‌سوخت جنگ باندی تبدیل می‌شود. در همین مورد، حملات دو باند به ‌آمریکا، سرشت و هدف متفاوتی دارند؛ حملات باند روحانی اساساً گلایه و بیان بی‌توقعی است و هدفش آن است که راه برجامهای بعدی را باز کند، اما حملات باند دلواپسان اگر ‌چه ظاهراً رو به ‌آمریکاست، اما مخاطب واقعی آن باند روحانی است و آنها می‌خواهند پیشروی این باند را به‌سمت برجامهای بعدی سد کنند.
البته در نهایت این خامنه‌ای است که باید در برابر دوراهی‌ای که خودش در اول فروردین 95 ترسیم کرد، تصمیم بگیرد؛ یا تن‌دادن به‌ برجامهای 2 و ۳ و ۴ و «تنزل بی‌پایان» یا ایستادن در برابر موج خرد کننده تغییر دوران و «له شدن زیر فشارها».
اما پس از اجلاس ریاض و شتاب گرفتن تحولات ناشی از تغییر دوران، خامنه‌ای تا کی می‌تواند با شیوه کجدار و مریز حرکت کند؟ به‌خصوص که پیشروی بلاوقفة جنبش دادخواهی و تلاطمی که در سراسر جامعه ایران برانگیخته، تحولات سیاسی را شتاب بخشیده و آنها را در راستای سرنگونی قرار می‌دهد. یک رسانه حکومتی در مقاله‌یی با عنوان «سطح نوینی از تقابل ایران و آمریکا در راه است»، وحشت خود را از این نقش و تأثیر سمت دهنده چنین بیان کرده است: «لابی مشخص و معروف ضد (نظام) در آمریکا... به‌سرکردگی (مجاهدین)... بعد از توافق برجام تمام تلاش خود را به‌کار بسته‌اند تا از هر راه ممکن امکان بهره‌برداری (نظام) از این توافق (برجام) را محدود سازند... تا کنگره... استراتژی رویارویی و مقابله با (نظام) را به ‌برنامه اول کاخ سفید و دستگاه دیپلوماسی آمریکا تبدیل نماید.»[4]