تاریخچه مبارزات کارگران وشکل گیری سندیکاها در ایران و محرومیت کارگران ایران از تشکلهای کارگری د رنظام ولایت فقیه
مقدمه:
تاریخچه مبارزات کارگران در کشورهای
مختلف و از جمله ایران نشان میدهد که مهمترین اهرم و وسیله برای کارگران در
مقابل تجاوز به حقوق آنها، تشکلهای کارگری مانند سندیکاها، اتحادیهها، نمایندگیهای
کارگران، میباشد. رژیمهای دیکتاتوری در مواجهه با کارگران، ابتدا تشکلهای آنها را
از بین میبرند و یا با شیوههای سرکوب، آنها را خنثی میکنند. ابتدا لازم است که
مروری به شکل گیری تشکلهای کارگران کرده و ضمن آن، برخوردهای شاه و شیخ با این
تشکلها را نشان بدهیم:
تشکلهای کارگری در ایران چگونه به
وجود امدند؟
اولین تشکل كارگري ايران دريكي از چاپخانه هاي تهران شکل
گرفت و به دنبال آن در سال 1297 کارگران چاپخانههای تهران و رشت دست به تشکیل یک
اتحادیهی کارگری با حدود 2000 عضو زدند. به دنبال آن، جنبش اتحادیههای کارگری در
ایران و بخصوص در نواحی مرکزی و شمالی و شمال غربی قوت گرفت و تنها در تهران تا
سال 1298 پانزده اتحادیهی کارگری با حدود هشت هزار عضو وجود داشت. از میان این
اتحادیهها می توان اتحادیههای کارگران چاپخانهها، نانواها، پارچهبافان، قنادها
رفتگران و بزازها را نام برد. در سال 1298، اتحادیهی کارگران چاپخانة تهران برای نخستین
باز به مدت 14 روز دست به اعتصاب زدند. کارگران خواستار اضافه دستمزد و تقلیل کار
به 8 ساعت کار در روز بودند. کارگران در رسیدن به هدف خود پیروز شدند و این امر تأثیر مثبتی بر کارگران سایر رشتهها گذاشت.
سال 1299 کارگران در تشکل خود یک گام بلند دیگری برداشتند و «شورای
مرکزی اتحادیهی کارگران» متشکل از نمایندگان 15 اتحادیهی کارگری تهران را تشکیل دادند.
به ابتکار همین شورا برای اولین بار در
ایران اول ماه مه بهعنوان روز کارگر جشن گرفته شد و تظاهرات وسیعی به همین مناسبت
در تهران و برخی شهرهای دیگر برگزار گرديد.
شورای مرکزی کارگران ایران از اعتبار همگانی برخوردار بود و بعداً
بینالملل سوم کارگری در کنفرانس خود از نمایندگان شورا دعوت به عمل آورد. سال
1300 شورای مرکزی کارگران سرتاسر ایران تشکیل شد. در سال 1301 اولین مبارزات
کارگران نفت جنوب آغاز شد در همان سال نفتگران ایران برای افزایش دستمزد، بهبود
وضع مسکن آزادی تشکیل اتحادیهها دست به عمل شد علیرغم سرکوب شدید کارگران توسط
استعمار انگلیس، اما کارگران ب شرکت نفت انگلیسی را مجبور کردند هفتادوپنج درصد به
دستمزد کارگران اضافه کند.
جنبش کارگری دردورة اختناق رضاخانی
سال 1304 وقتیکه رضا خان پایههای قدرتش محکم شد و تاج
سلطنت بر سر نهاد به سرکوب و قلع و قمع آزادیخواهان پرداخت و از همین سال فعالیت
اتحادیهای در ایران ممنوع شد و دستور انحلال «شورای مرکزی اتحادیهی کارگران»
صادر گردید. تا سال 1320 به دلیل اختناق و سرکوبهای وحشیانة رضاشاه، دورة رکود
جنبش خلق و بهتبع آن سالهای افول جنبش کارگری فرامیرسد اتحادیههای کارگری یکی
پس از دیگری متلاشی میشوند و رهبران آنها در صورت تسلیم نشدن راهی زندان میگردند.
البته کارگران علیرغم فشار و اختناق به مبارزة خود برای
ایجاد اتحادیهی مخفی و نیمه مخفی ادامه میدادند. سال 1308 اتحادیهای مخفی
کارگران نفت به نام «جمعیت کارگران نفت جنوب» و با عضویت بیش از ده هزار کارگر
تشکیل شد و تصمیم گرفت که برای به دست آوردن خواستهای کارگران روز کارگر را در سراسر
مناطق نفتی اعلام اعتصاب کند. دولت 23 تن از نمایندگان کارگران را دستیگر کردند
اما کارگران که حدود 20هزار نفر میشدند، دست به اعتصاب زدند شود. اعتصاب با سرکوب
نظامی رضاشاه متوقف شد و پانزده کارگر زخمی، بیش از 200 نفر زندانی و 50 نفر از کار
اخراج شدند. علیرغم این سرکوب شرکت استعماری نفت مجبور شد که به افزایش دستمزد
کارگران تن دردهد.
در این سال و سال بعد کارگران قالیباف مشهد نیز دست به تشکیل
یک اتحادیهی نیمه علنی کارگری زدند علاوه بر آن در رشت و انزلی و تبریز اتحادیههای
مختلف کارگری دست به یک سری حرکات اعتراضی زدند. اعتصاب کارگران کبریتسازی تبریز
در اواخر سال 1308 قابلتوجه است. اردیبهشت سال 1310 چهارصد تن از کارگران نساجی «وطن»
اصفهان که در شرایطی غیرانسانی و با بیش از 13 ساعت کار روزانه به طرز وحشیانهای
استثمار میشدند متشکل گردیدند و خواستههای سیزدهگانه خود را به رئیس کارخانه
پیشنهاد کردند. نتیجهی این مبارزه افزایش دستمزد کارگران به میزان بیست درصد و برقراری
9 ساعت کار در روز بود.
روز 17 خرداد 1310 با وضع قانون سیاه و ضد خلقی ممنوعیت
فعالیت احزاب و دستجات از جانب رضاشاه، مرحلة جدیدی از سرکوب نیروهای آزادیخواه و کارگری
آغاز گردید. اتحادیههای کارگری یکی از قربانیان این «قانون» فاشیستی بودند. ازاینپس
تا سقوط دیکتاتوری رضاخان (1320) جنبش کارگری در زیر فشار و سرکوب وحشیانة
دیکتاتور دچار افت و رکود میشود.
رشد جنبش کارگری پس از سقوط دیکتاتوری
رضاشاه
پس از سقوط دیکتاتوری رضاشاه، جنبش کارگری ایران نیز دوران
جدیدی از رشد و اعتلا را آغاز کرد در سال 1321 «شورای مرکزی اتحادیههای کارگران
ایران» تشکیل گردید و توانست تا پایان همین سال حدود سی هزار کارگر رادرشهرها و مراکز
صنعتی کشور متشکل کند، در اردیبهشت سال 1323 شورای مرکزی توانست با اتحاد، اتحاد
بین چهار اتحادیه مستقل کارگری تهران، سازمان کارگری نوینی را به نام شورای متحدة
مرکزی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان ایران تشکیل دهد، شورای جدید بهتدریج وهم گام
با آزاد شدن نیروهای کارگری و پیشهوران جزءگسترش يافت بهطوریکه تا سال 1325
دارای 400 هزار عضو گردید.
مبارزات و پایداری جنبش کارگری، به ویژه نفت گران که در
مواجهه با استعمار و دربار ۴۳ شهید داره
بودند، باعث شد که در سال 1325، تشکیل
وزارت کار به تصویب هیأت وزیران برسد. اما عملی شدن آن تا تصویب قانون کار در سال 1328،
به تعویق افتاد. پس از تصویب قانون کار و تشکیل وزارت کار، مبارزات جنیش کارگری
ایران توانسته بود خواستههای خود را تا آن روز قانونی کند و این بزرگترین امتیازی
بود که کارگران به ان دست یافتند.
جنبش کارگری در پیوند با نهضت ملی
با اوجگیری نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در سال
1329 جنبش کارگری نیز در پیوند با نهضت ملی جان تازهای گرفت. اردیبهشتماه سال 30
مراسم روز کارگر که توسط دکتر مصدق روز تعطیل رسمی اعلام شده بود، با شرکت وسیع
کارگران در سراسر کشور، به تظاهرات عظیمی بر علیه استعمار تبدیل گردید.
سالهای 31 و 32 مبارزات کارگری در متن مبارزات ضد
امپریالیستی تمامی خلق در مقابله با دسایس شرکت استعماری نفت و توطئههای دربار و
ارتجاع داخلی جریان داشت.
مبارزات کارگری در سالهای پس از کودتا
پس از کودتای خائنانة 28 مرداد و سرکوب وحشیانه نیروهای ملی
و سازمانها و اتحادیههای کارگری، جنبش کارگری عمدتاً در سطح خواستهای اقتصادی و
صنفی متوقف ماند. اعتصاب کارگران در همه صنفهای مختلف ادامه داشت اما رژیم شاه
بشدت آنها را سرکوب میکرد. در 23 خرداد
38 بزرگترین اعتصاب کارگری پس از کودتا با شرکت یکپارچة بیش از سی هزار کارگر
محروم وستمدیدة کورهپز خانههای تهران آغاز گشت، آنان خواهان سی درصد افزایش
دستمزد شدند، جواب رژیم کودتا جز گلوله چیز دیگری نبود پنجاه کارگر به شهادت رسیدند
و صدها تن زخمی شدند...
کارگران در همه شهرها اعتصاب می کردند سال 41، رنجبران کورهپز
خانههای تهران بازهم در اعتراض به استثمار وحشیانه غارتگران سر به طغیان برداشتند
در این سال و سال 42، اعتصابات کارگری در کنار اعتراضات بقیة اقشار و طبقات مردم
در شهرهای تهران، تبریز، اصفهان، زنجان و خوزستان بهشدت ادامه داشت.
بعد از خرداد 42 اعتراضات کارگری، اگرچه درمجموع هم چون جنبش
خلق دچار افت و نقصان شدیدی گردید اما بازهم بهطور پراکنده از هر سو سرباز میکرد
از میان اعتصابات مهم این دوره میتوان به اعتصاب کارگران نساجی زاینده رود اصفهان
در آبان 42، اعتصاب کارگران راهآهن و نفت در همین سال، اعتصاب کارگران پشمبافی
اصفهان در خرداد 43، اعتصاب 16 هزارنفری رانندگان تاکسی در تهران، تحصن معدنچیان
راونج قم در اردیبهشت 44 و ... اشاره کرد. از ابتدای سال 48 پس از یک دورة رکود
نسبی حرکات کارگری با اعتصاب کارگران کارخانههای پارچهبافی تهران و «کمکاری»
کارگران کارخانههای مونتاژ، جان تازهای گرفت. فروردین ما 49 سیزده هزار نفتگر
آبادانی برعلیه توطئه «طرحبندی مشاغل» که منجر به اخراج عدهای از کارگران میشد
اعتصاب کردند. در آبان ماه 49، اعتصابات کارگران گمرک جلفا با سرکوب مأمورین ساواک
روبرو گردید. در همین زمان هزار کارگر «نورد» اهواز اعتصاب کردند. دهم اسفند،500
کارگر زن کارخانههای قرقره زیبا برای افزایش دستمزد به اعتراض برخاستند و از کرج
بهسوی تهران حرکت کردند، در بین راه مزدوران رژیم شاه به آنان حمله کرده وعدهای
را مجروح و برخی را دستگیر نمودند. در همین دوره شاهد اعتصابات کارگران آریا و
شاهین و کارخانجات «مقدم» و «فخر ایران» هستیم. سال 1350 روند گسترش مبارزات
کارگری ادامه مییابد، مهمترین حرکت کارگری در این سال اعتصابات یکپارجة کارگران
جهان چیت حصارک است که با خوندهها کارگر شهید و مصدوم رنگ میگیرد وبر چهرة
غارتگران آدمکش گرد خواری و ننگ مینشاند!
کارگران در جنبش مسلحانه
همزمان با اوجگیری جنبش مسلحانه در دههی 50 کارگران
انقلابی به صفوف رزمندگان خلق میپیوندند میتوان کارگران شهید حسن نوروزی. علی
ولی پور، مراد نانكلي ، اسکندر صادقی
نژاد، حسن روشن پناه و دهها نظیر آنان را نام برد.
خاطرة اعتصاب پرشکوه کارگران شریف نفت که پایههای رژیم شاه
را هدف قراردار۷ هرگز از یاد این خلق فراموش نخواهد شد. این موج توفنده و سدشکن
جنبش کارگری، پس از انقلاب ضدسلطنتی، این بار بیشتر به زیر مهمیز و تازیانة خمینی
کشیده شد.
کارگران درزیر سرکوب و دجالیت آخوندی
حاکمیت آخوندی با شعارهای فریبکارانه
«حکومت کوخ نشین» و «مستضعفین»، دست به سه عمل ضدکارگری زد:
اولا-قانون کار را لغو کرد و با پیش نویسهای ملالآور قانون کار، عملا
تا اواخر سال 1369، قانون کاری وجود نداشت. قانون کار رژیم مشتمل بر 203 ماده و
121 تبصره از تاريخ 14 اسفند 1369 لازمالاجرا شد.
ثانیا-کلیه تشکلهای کارگری از جمله سندیکاها و اتحادیههای کارگری را از
بین برد.
ثالثا-حزب چماقداران که حزب یعنی حزب جمهوری، به خانه کارگر در تهران و
شهرهای مختلف هجوم برد و نزدیک به ۴دهه است که خانه کارگر در اشغال رژیم به
سردمداری علی ربیعی وزیر کار روحانی و علیرضا محجوب رئیس خودساختهی خانه کارگر می
باشد.
نکته مرکزی این است که در نظام آخوندی،
هیچ حق و حقوقی برای کارگر به رسمیت شناخته نمیشود و مهمترین حقوقی که در حاکمیت
آخوندی از کارگران پایمال شده به شرح زیر است:
امنیت شغلی کارگران از بین رفته است.
حقوق کارگر را ماهها نمی پردازند و
کارگران نمیتوانند حداقل معیشت را داشته باشد و اغلب زیر خط فقر هستند.
کارگران فاقد تشکلهای به رسمیت
شناخته شده توسط رژیم هستند
کارگران فاقد بیمههای درمانی،
بازنشستگی و از کارافتادگی هستند.
کارگران فاقد تجهیزات و وسائل ایمنی
در کارگاهها هستند و به این دلیل هر ساله هزاران کارگر در محیطهای کار جان خود را
از دست میدهند.
تهران #قیام_دیماه#اعتصاب #تظاهرات_سراسری #قیام سراسری #اتحاد #آزادی#ما براندازیم #آ
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت دنبال کنید.