۱۳۹۷ مهر ۸, یکشنبه

بله، اقتصاد ایران دچار مشكل است اما همة آن مربوط به آمریكا نیست



بله، اقتصاد ایران دچار مشكل است اما همة آن مربوط به آمریكا نیست

فارن افرز ۷/۷/۹۷ : « به قلم: جواد صالحی-اصفهانی: 
در واشنگتن، علت سقوط ریال عمدتاً بواسطة تحریم‌های آمریکا قلمداد و علامتی از اقتصاد در حال فروپاشی ایران است که می‌تواند رژیم را ساقط کند. در حالیکه ادعای اولی عمدتاً درست اما مبالغه است و ادعای دوم بر پایة فرضیات غلط است.هر چند دونالد ترامپ، پرزیدنت آمریکا، به اقتصاد ایران آسیب رسانده اما میزان سقوط غیرقابل انتظار ارزش ریال بیشتر به سیاستگذاری ضعیف در تهران و ضعف ساختار اقتصادی ایران برمی‌گردد تا به سیاست آمریکا. درک درستی از عواملی که بحران را تشدید کرد بر این دلالت دارد که سختی حاصلة از تنگنای شدید کشور ممکن است با تطبیق ایران با شرایط جدید، کاهش یابد یا از بین برود. بازار تبادل ارز خارجی ایران باید به صفت خودش فهم شود تا از اشتباه عام، معادل قرار دادن سقوط ریال در بازار آزاد با سقوط اقتصادی، افزایش فقر، و تظاهرات فزاینده که می‌تواند رژیم را تضعیف کند، احتراز شود..هر چند یک شوک اقتصادی منفی از اعمال مجدد تحریم‌های آمریکا غیرقابل اجتناب بود اما چندین سیاست اشتباه بحران را تشدید کرد. بارزترین آن تصمیم به تثبیت نرخ ارز طی 6 سال گذشته (از 2012 تا 2018) بود که طی این مدت قیمت‌ها در ایران به نسبت شرکای تجاری این کشور تقریباً 2 برابر شد. تصمیم به تثبیت نرخ ارز، منجر به 2 برابر کردن ارزش واقعی ارز ایران گردید و به صادرات غیرنفتی و ایجاد مشاغل آسیب رساند..دولت ایران با مینیمیزه کردن علنی تهدید تحریم‌ها و تأثیر آن روی ریال، دومین اشتباه خود را مرتکب شد. بجای اطمینان خاطر دادن به سرمایه‌گذاران که دولت از مشکل با خبر و برای مقابله با تبعات اقتصادی آن طرح دارد، مقامات روند [افت ارزش-م] ریال را یک حباب توصیف کردند که توسط اشخاص مشکوک در داخل و خارج ایران مهندسی شده و به بالاتر بودن صادرات ایران نسبت به واردات و ذخایر ارز خارجی وافر کشور اشاره کردند. این اطمینان خاطر دادن‌ها برای ایرانیان بی‌محتوی بود چرا که اندوخته‌های خود را طی بحران سال 2012، زمانیکه بدنبال انکار دولت یک افت ارزش 200% [ریال-م] داشتیم، از دست داده بودند. لذا ایرانیان ثروتمند و طبقة متوسط دست به تبدیل پول ریال خود به ارزهای خارجی و طلا زدند که برخی برای حفظ اندوخته‌هایشان و برخی برای خارج کردن آن از کشور بود. بانک مرکزی ایران با دادن “کیسه‌های دلار” (به تعبیر پرزیدنت روحانی) به صرافی‌های رسمی به این فرار از ریال کمک کرد. دولت در توضیح کار خود گفت که اینکار بمنظور اطمینان خاطر دادن به سرمایه‌گذاران بوده که ریال باثبات و یک ارز قابل تبدیل است. اما اینکه دولت دخایر کم خود را بفروشد منطقی نبود و سرمایه‌گذاران با سوء استفاده از اشتباه دولت، تمامی طلا و ارز خارجی که بانک مرکزی می‌داد را خریداری کردند. در آوریل 2018، دولت روحانی قیمت 42000 ریال، معادل یک دلار را تثبیت کرد که یک کاهش تنها 10% قیمت ریال بود و بازار تبادل ارز خارجی را تماماً بست که سبب شد کسانیکه دنبال تبدیل ارز بودند سراغ بازار سیاه بروند. اینکار نیز یک اشتباه بود. بطور متناقضی، از آنجا که تحریم‌های آمریکا رسماً تا اوت 2018 اجرائی نمی‌شدند، برای چندین ماه این خود دولت ایران بود که تجارت خارجی کشور را مختل کرده بود.شوک‌های اقتصادی منفی خارجی برای کشورهای در حال توسعه امری غیرعادی نیست. این شوک‌ها معمولاً با یک بحران ارزی شروع می‌شوند که بعد به بقیة اقتصاد گسترش می‌یابد. این مکانیزم بواسطة [فروش-م] نفت توسط ایران در مقایسه با کشورهایی مانند آرژانتین و ترکیه کاملاً متفاوت است چرا که این دولت است که کسب کنندة اصلی ارز خارجی است..بطور عجیبی، برعکس آرژانتین و ترکیه، بحران ارزی ایران می‌تواند به سیستم بانکی کمک کند.. چرا که بخش اصلی قروض بانک‌ها به ریال است و تورم می‌تواند این قروض را کاهش دهد. پنج سال پیش، بانک‌ها بواسطة سقوط قیمت‌های مستغلات در ایران ضرر کرده بودند. اما افت ارزش ریال به یک تورم سریع راه برده که احتمال میرود امسال از 50% فراتر برود که در نتیجه ارزش مستغلات و دیگر دارائی‌های بانک‌ها را افزایش خواهد داد. . بواسطة این چند نرخه بودن، کاهش ارزش ریال همة بخش‌ها را بطور یکسان تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. از آوریل 2018، در حالیکه نرخ بازار آزاد بیش از 60% افت سقوط داشته، قیمت کالاهای مصرفی تنها 16% افزایش داشته است. لذا سنجیدن نرخ افت سطح زندگی با ارزش ریال در بازار آزاد گمراه‌کننده است.در مقایسه با استانداردهای بین‌المللی، میزان فقر در ایران معمولاً پایین و بنا به مطالعة صورت گرفته توسط “بانک جهانی” ، کمتر از 10% [جمعیت-م] است. حدود 8 میلیون ایرانی از دو نهاد تأمین اجتماعی مستمری دریافت می‌کنند و حدود 50 میلیون نفر انتقال ارز ماهانه دریافت می‌کنند که برای یک خانوادة 4 نفره معادل حدود 100 دلار در ماه است (بر اساس قدرت خرید کالا در ایران در مقایسه با قدرت خرید در آمریکا ). برنامة انتقال پول نقد که در سال 2010 توسط محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق، برقرار شد کمک زیادی به ایرانیان فقیر و طبقة متوسط نمود تا بحران سال 2012 [برقراری تحریم‌ها علیه ایران در این سال و سقوط 200% ارزش ریال-م] را بگذرانند. . از سر گیری تحریم‌های آمریکا ضربة شدیدی به اقتصاد ایران وارد کرده اما این نمی‌تواند بطور واقعی با افت ارز ایران اندازه‌گیری شود. آنچه برای اقتصاد ایران اتفاق خواهد افتاد به میزان زیادی بستگی به واکنش میزان بیکاری و درآمدهای واقعی با افت ارزش ریال دارد. حتی در اینصورت، اینکه چطور مردم ایران به سختی اقتصادی واکنش نشان می‌دهند یک مجهول بزرگتر است: آیا ایرانیان رهبری خود را ترغیب خواهند کرد تا همانطور که دولت ترامپ امید دارد، تسلیم خواسته‌های آمریکا شود، و یا سیاست انتخابات و روابط با بقیة جهان را همانطور که سخت‌سران ایران امیدوارند، رها خواهند کرد؟

دولت ایران به وضعیت رو به افول اقتصادی با برنامه‌هایی که به فقرا حفاظت بیشتری از بدترین تبعات تحریم‌ها میدهد، پاسخ داده است. اما مشکل بزرگتر اقتصادی کماکان بیکاری جوانان است. یک سوم مردان و نیمی از زنان زیر 30 سال با مدرک دانشگاهی بیکار هستند. ریال ارزانتر می‌تواند با افزایش تقاضا برای صادرات غیرنفتی ایران [بواسطة ارزانتر شدن کالاهای ایرانی در اثر افت ارزش ریال-م] به دولت در ایجاد شغل کمک کند. اما تا زمانیکه تحریم‌های مالی آمریکا دسترسی ایران به سیستم بانکی جهانی را مسدود می‌کند، توان ایجاد مشاغل محدود است. حالا، در حالیکه اتحادیة اروپا، چین و روسیه تلاش دارند آنچه از توافق اتمی که طرف حسابش هستند، باقیمانده نجات دهند، ایران به این قدرت‌ها برای دستیابی به بازارهای جهانی متکی است. اینکه این قدرت‌ها قادر خواهند بود راه نفس اقتصاد ایران را باز کنند مشخص نیست». 
همچنین درمطلبی دیگر میخوانیم :
بدون اجرای اصلاحات ساختاری عمیق در اقتصاد ایران، فروپاشی قطعی است.
آنچه بسیاری از اندیشمندان و دوراندیشان در ایران از ماه ها و سال های پیش وقوع آن را پیش بینی می کردند، بالاخره به وقوع پیوست. خشم و اعتراضات مردمی همانند کوه آتش فشان به طور ناگهانی در مشهد قلیان کرد و با سرعتی حیرت انگیز و فقط ظرف مدت چند روز اکثریت شهرهای ایران از جمله تهران را فرا گرفت. وقوع این تظاهرات و سرعت انتشار آن در شهرهای ایران آنقدر غافگیرانه بود که مدیران ارشد حکومتی را از خواب غفلت بیدارکرد و آنان را به شدت سراسیمه کرد. آنان با گوش خود شعارهایی را شنیدند که باور نداشتند. هیچگاه آنان طی دهه های اخیر شعارهایی تا این حد و اندازه تند علیه خود، سیاست های خود و نظام اسلامی نشنیده بودند. این اعتراضات گسترده که از بستر عمیق جامعه ایرانی بر خاسته است، ریشه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. در مورد ریشه های اقتصادی حرکات خشمگین مردمی به جرئت می توان گفت که اقتصاد ایران به شدت مریض است، اقتصاد ایران را می تواند به یک بیمار سرطانی تشبیه کرد که برای زنده ماندن باید جراحی های بسیاربزرگ و سنگین را تاب بیاورد.
هفتۀ نامۀ فرانسوی "لوپوئن" به مناسبت ناآرامی های جاری در ایران با "ادوارد لوتواک" موّرخ آمریکایی و عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری رونالد ریگان گفتگویی انجام داده است که در آن مورخ آمریکایی "ورشکستگی" رژیم اسلامی ایران را اجتناب ناپذیر دانسته است. لوتواک گفته است : همۀ داده ها از ورشکستگی رژیم ایران حکایت دارد و همانطور که رونالد ریگان شاهد فروپاشی اتحاد شوروی بود، هیچ بعید نیست که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی آمریکا، شاهد فروپاشی ایران باشد.
ادوارد لوتواک" در مصاحبه اش با هفته نامۀ "لوپوئن" گفته است : درآمدهای نفتی ایران که ۸۰ درصد صادرات این کشور را تشکیل می دهند برای تأمین نیازهای ایران با ۸۰ میلیون نفر جمعیت کفایت نمی کنند. به گفتۀ عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا، حکومت ایران برای به حرکت انداختن چرخ اقتصاد این کشور باید روزانه ٢۵ میلیون بشکه نفت صادر کند، در حالی که کل صادرات نفت این کشور در حال حاضر از ۲ میلیون و ۵٠٠ هزار بشکه در روز فراتر نمی رود.

مطالب   مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت   ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChangeصور