سپاه پاسداران و منتقدان درونی نظام؛ افول دوگانه درونی به نفع فروپاشی تمامیت
سپاه و منتقدان درونی نظام، در کشاکشی رسانهای به سر میبرند. کارشناسان اقتصادی خلافت اسلامی! بیآنکه به صراحت نامی از سپاه ببرند نقش و جایگاه آنرا به چالش میکشند با این حال همه چیز نشان میدهد که دو طرف ماجرا در مسیر افول حرکت میکنند.
سپاه و منتقدان درونی نظام
وقتی نگاهی به نوشتهها و سخنرانیهای بدنه کارشناسی نظام یا برخی از مقامات آن میاندازیم با عباراتی همچون نهادهای خاص، خصولتیها، شبهدولتیها و … مواجه میشویم.
آنها بهاحتمال زیاد میخواهند آگاهانه به بخشی از حکومت اشاره کنند که کمتر ضروری میبینند، از آن به طور مستقیم نام ببرند. این ضرورت البته ناشی از ترس است زیرا آنها به چیزی اشاره میکنند که هستهی سخت خلافت اسلامی! محسوب میشود. آنها درباره موجودیتی سخن میگویند که بدون آن نشانی از حکمرانی «گذشته» بر حال و آینده ایران در میان نبود. آنها از سپاه سخن میگویند.
در این سالیان، جنگی پیدا و پنهان میان دو بخش از نظام به پیش رفته است. هدف هر دو البته یک چیز بیشتر نیست؛ حفظ نظام.
این جنگ بین سپاه و مخالفان آن در درون خلافت اسلامی! در جریان است. میتوان نشانههای آن را در کنترل بازارها، وضعیت ارز، پیوستن یا نپیوستن به FATF، سرنوشت برجام، روابط خارجی و سایر موضوعات دید.
با این حال کمتر این جرأت وجود دارد تا کسی از میان جبهه مقابل اسمی از سپاه ببرد. اخیرا ظریف در اظهار نظری به پولشویی گسترده در کشور و مخالفت پولشویان از پیوستن نظام به FATF سخن گفت. هجمه رسانهای، سیاسی و قضایی سپاه علیه ظریف، آنچنان بود تا دیگر کسی جرات نکند باب این موضوع را برای بار دیگر بگشاید. [اینجا پولشویی در جریان است؛ ادعای ظریف پاسخ سپاه] اما واقعیت شکننده خلافت اسلامی! باب چیزهایی را گشوده است که پایانش تنها با سرنگونی آن رقم خواهد خورد.
وقتی نگاهی به نوشتهها و سخنرانیهای بدنه کارشناسی نظام یا برخی از مقامات آن میاندازیم با عباراتی همچون نهادهای خاص، خصولتیها، شبهدولتیها و … مواجه میشویم.
آنها بهاحتمال زیاد میخواهند آگاهانه به بخشی از حکومت اشاره کنند که کمتر ضروری میبینند، از آن به طور مستقیم نام ببرند. این ضرورت البته ناشی از ترس است زیرا آنها به چیزی اشاره میکنند که هستهی سخت خلافت اسلامی! محسوب میشود. آنها درباره موجودیتی سخن میگویند که بدون آن نشانی از حکمرانی «گذشته» بر حال و آینده ایران در میان نبود. آنها از سپاه سخن میگویند.
در این سالیان، جنگی پیدا و پنهان میان دو بخش از نظام به پیش رفته است. هدف هر دو البته یک چیز بیشتر نیست؛ حفظ نظام.
این جنگ بین سپاه و مخالفان آن در درون خلافت اسلامی! در جریان است. میتوان نشانههای آن را در کنترل بازارها، وضعیت ارز، پیوستن یا نپیوستن به FATF، سرنوشت برجام، روابط خارجی و سایر موضوعات دید.
با این حال کمتر این جرأت وجود دارد تا کسی از میان جبهه مقابل اسمی از سپاه ببرد. اخیرا ظریف در اظهار نظری به پولشویی گسترده در کشور و مخالفت پولشویان از پیوستن نظام به FATF سخن گفت. هجمه رسانهای، سیاسی و قضایی سپاه علیه ظریف، آنچنان بود تا دیگر کسی جرات نکند باب این موضوع را برای بار دیگر بگشاید. [اینجا پولشویی در جریان است؛ ادعای ظریف پاسخ سپاه] اما واقعیت شکننده خلافت اسلامی! باب چیزهایی را گشوده است که پایانش تنها با سرنگونی آن رقم خواهد خورد.
پارادوکس، طنز یا واقعیت
وضعیت، البته زمانی بیشتر شکل طنز به خود میگیرد که بدنه کارشناسی نظام به نقد سیاستهای اقتصادی دولت میپردازد اما در لابلای همان انتقادات نشان داده میشود که بخش کمتری از اقتصاد کشور در کنترل دولت قرار دارد و آن بخشی که در اختیار همان نهادهای خاص میباشد سررشته امور را در دست دارد.
پس از پایان ملاقات روحانی با اقتصاددانها در ۲۳ مهر ۹۷، شماری از آنها به ارائه گزارشهایی درباره آن نشست پرداختند. حسین عبده تبریزی در اظهار نظرش تصریح کرد: «اگر نگاهی داشته باشیم به این نشست، اغلب اقتصاددانان حاضر، متفقالقول بودند که مسئله اقتصاد ایران محدود به دولت نیست، اما دولت نتوانسته از قدرت ۳۰ تا ۴۰ درصدی که در اختیار دارد هم بهدرستی استفاده کند.» [دارایان ۲۵ مهر ۹۷]
دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی۸۲ – ۸۴ به همراه سایر اقتصاددانهایی که در جلسه روحانی شرکت کرده بودند؛ اغلب بر روی این دست گذاشتهاند که «مسئله اقتصاد ایران محدود به دولت نیست» اما معترض بودند که چرا دولت با سهم ۳۰-۴۰ درصدی خود، خوب بازی نکرده است.
در اظهار نظر دیگری توسط رنانی که طی مصاحبه شرق با او صورت گرفت؛ خبرنگار از او میپرسد: «در دهههای اخیر و تقریبا در تمامی دولتها با شدت و ضعفهای متفاوتی ما در اقتصاد از خصوصی سازی گرفته تا نظام بانکی، بنگاه داری و پروژههای عمرانی شاهد حضور و چیرگی جریانها و نهادهای خاص در این فعالیتها بودهایم. درحال حاضر این جریانها چقدر نقش آفرین هستند و چه سهمی در اقتصاد ایران دارند؟»
واضح است که خبرنگار نمیتواند به صراحت از نهادهای زیر مجموعه خامنهای و به طور مشخص سپاه اسم ببرد اما هرکس با خواندن این سطور منظور او را به طور کامل متوجه میشود. محسن رنانی نیز در رابطه با این پرسش با احتیاط پاسخ میدهد. اما به سهم خودش بخشی از واقعیت را آشکار میکند.
این اقتصاددان در نخستین گزارهای که انتخاب میکند میگوید: «من برآورد دقیقی از سهم نیروها و نهادهای خاص در اقتصاد ندارم».
اما بلافاصله با انتخاب یک «اما» پاسخ خودش را عرضه میکند: «اما اخیرا یکی از دانشجویان من که در بورس فعال است، تحقیقی برای بنده انجام داد که نشان میدهد مجموع سرمایههای شرکتها و بنگاههایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به نهادهای خاص یا به بنیادهای عمومی خارج از دولت وابسته هستند، نزدیک به ۵۰ درصد کل سرمایهای است که در بورس فعال است.»
در ادامه رنانی نتیجه میگیرد: «طبیعی است که اگر چنین سهمی از اقتصاد در دست اینها باشد، به راحتی میتوانند بورس و بازار ارز را مدیریت کنند.»
وضعیت، البته زمانی بیشتر شکل طنز به خود میگیرد که بدنه کارشناسی نظام به نقد سیاستهای اقتصادی دولت میپردازد اما در لابلای همان انتقادات نشان داده میشود که بخش کمتری از اقتصاد کشور در کنترل دولت قرار دارد و آن بخشی که در اختیار همان نهادهای خاص میباشد سررشته امور را در دست دارد.
پس از پایان ملاقات روحانی با اقتصاددانها در ۲۳ مهر ۹۷، شماری از آنها به ارائه گزارشهایی درباره آن نشست پرداختند. حسین عبده تبریزی در اظهار نظرش تصریح کرد: «اگر نگاهی داشته باشیم به این نشست، اغلب اقتصاددانان حاضر، متفقالقول بودند که مسئله اقتصاد ایران محدود به دولت نیست، اما دولت نتوانسته از قدرت ۳۰ تا ۴۰ درصدی که در اختیار دارد هم بهدرستی استفاده کند.» [دارایان ۲۵ مهر ۹۷]
دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی۸۲ – ۸۴ به همراه سایر اقتصاددانهایی که در جلسه روحانی شرکت کرده بودند؛ اغلب بر روی این دست گذاشتهاند که «مسئله اقتصاد ایران محدود به دولت نیست» اما معترض بودند که چرا دولت با سهم ۳۰-۴۰ درصدی خود، خوب بازی نکرده است.
در اظهار نظر دیگری توسط رنانی که طی مصاحبه شرق با او صورت گرفت؛ خبرنگار از او میپرسد: «در دهههای اخیر و تقریبا در تمامی دولتها با شدت و ضعفهای متفاوتی ما در اقتصاد از خصوصی سازی گرفته تا نظام بانکی، بنگاه داری و پروژههای عمرانی شاهد حضور و چیرگی جریانها و نهادهای خاص در این فعالیتها بودهایم. درحال حاضر این جریانها چقدر نقش آفرین هستند و چه سهمی در اقتصاد ایران دارند؟»
واضح است که خبرنگار نمیتواند به صراحت از نهادهای زیر مجموعه خامنهای و به طور مشخص سپاه اسم ببرد اما هرکس با خواندن این سطور منظور او را به طور کامل متوجه میشود. محسن رنانی نیز در رابطه با این پرسش با احتیاط پاسخ میدهد. اما به سهم خودش بخشی از واقعیت را آشکار میکند.
این اقتصاددان در نخستین گزارهای که انتخاب میکند میگوید: «من برآورد دقیقی از سهم نیروها و نهادهای خاص در اقتصاد ندارم».
اما بلافاصله با انتخاب یک «اما» پاسخ خودش را عرضه میکند: «اما اخیرا یکی از دانشجویان من که در بورس فعال است، تحقیقی برای بنده انجام داد که نشان میدهد مجموع سرمایههای شرکتها و بنگاههایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به نهادهای خاص یا به بنیادهای عمومی خارج از دولت وابسته هستند، نزدیک به ۵۰ درصد کل سرمایهای است که در بورس فعال است.»
در ادامه رنانی نتیجه میگیرد: «طبیعی است که اگر چنین سهمی از اقتصاد در دست اینها باشد، به راحتی میتوانند بورس و بازار ارز را مدیریت کنند.»
پرسشهای اساسی
در این میان اما یک پرسش جدیتر خود را نشان میدهد: آیا نزاع درونی خلافت اسلامی! بین سپاه و رقبا، میتواند به مهار یا به عبارت دیگر نرمالیزه کردن سپاه راه ببرد؟ یعنی سپاه آنگونه شود که از یک نیروی نظامی متعارف، انتظار میرود نه نیرویی که به اسم گسترش «انقلاب اسلامی» در هرجایی که دستش میرسد جنگ برپا کند.
مروری بر تاریخچهی نظام ایران نشان میدهد که سهم سپاه از اقتصاد کشور همیشه روندی صعودی داشته است. صرف نظر از اینکه دولت در اختیار کدام باند حکومت بوده است، در پشت صحنه و البته در جلوی صحنه این سهم سپاه بوده است که هر روز بیشتر میشده است. در پی تصویب قانون کاتسا در آمریکا که سپاه و ارتباطات مالی آنرا نشانه گرفته است، کارشناسان نظام تصریح کردند که به این واسطه تمامی اقتصاد نظام ایران محاصره میشود.
پس میتوان نتیجه گرفت که بخش رقیب سپاه در درون نظام، برخلاف سروصداهایی که همیشه از آن شنیده میشود اما به طور مستمر در حال ضعیفتر شدن است. بهعبارت دیگر قدرت اثرگذاری آن هرچه بیشتر در درون نظا م پایین میآید اما تنها این فایده از آن برای سپاه مترتب است که به دنیا نشان دهد نیازی به حرکت از بیرون نظام برای به زیر کشیدن سپاه نیست زیرا کسانی در درون نظام حضور دارند که در برابر سختافزار سپاه با نرمافزار کلام و انتقاد ایستادهاند. (توفان خندهها)
در اینجا پرسش دوم خود را نشان میدهد: آیا در این بازی فرصتی برای نظام خلق خواهد شد؟
تا اینجای کار بسیاری را تصور بر آن بوده است که این صحنهآرایی به خلق فرصتهای بسیاری برای بقای نظام منجر شده است اما واقعیت در جای دیگری وجود داشت. واقعیت؛ سیاست مماشات در خارج از مرزها بود که خود را در عدم قاطعیت علیه خلافت اسلامی! نشان میداد. همان وضعیت به درون نظام امکان میداد تا بازی اصلاحطلب-اصولگرا یا به طور صریحتر منتقد سپاه-خود سپاه را به پیش ببرد اما آنچه تقریبا در سپهر سیاسی ایران قطعی به نظر میرسد همانا پایان یافتن این بازیست.
در چنین متنیست که کشتی منتقدین درونی سپاه به تدریج به سمت غرق شدن حرکت میکند. غرق شدنی که نمیتواند از مرگ همزاد خود یعنی سپاه جدا باشد. در ترسیم چنین تصویریست که رنانی از جانب خود و احتمالا سایر اقتصاددانهایی که به جلسه روحانی رفته بودند، به شرق و البته خطاب به سپاه میگوید: «معتقدیم دولت و البته حکومت، فرصت چندانی برای دست زدن به اصلاحات اساسی هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزه سیاست ندارند و اگر چنین نکنند، از نقطهای به بعد، وقتی بحران عمیق و فراگیر شد، دیگر مدیریت تحولات اقتصادی ناممکن خواهد بود.» [شرق ۱۳ آبان ۹۷]
در این میان اما یک پرسش جدیتر خود را نشان میدهد: آیا نزاع درونی خلافت اسلامی! بین سپاه و رقبا، میتواند به مهار یا به عبارت دیگر نرمالیزه کردن سپاه راه ببرد؟ یعنی سپاه آنگونه شود که از یک نیروی نظامی متعارف، انتظار میرود نه نیرویی که به اسم گسترش «انقلاب اسلامی» در هرجایی که دستش میرسد جنگ برپا کند.
مروری بر تاریخچهی نظام ایران نشان میدهد که سهم سپاه از اقتصاد کشور همیشه روندی صعودی داشته است. صرف نظر از اینکه دولت در اختیار کدام باند حکومت بوده است، در پشت صحنه و البته در جلوی صحنه این سهم سپاه بوده است که هر روز بیشتر میشده است. در پی تصویب قانون کاتسا در آمریکا که سپاه و ارتباطات مالی آنرا نشانه گرفته است، کارشناسان نظام تصریح کردند که به این واسطه تمامی اقتصاد نظام ایران محاصره میشود.
پس میتوان نتیجه گرفت که بخش رقیب سپاه در درون نظام، برخلاف سروصداهایی که همیشه از آن شنیده میشود اما به طور مستمر در حال ضعیفتر شدن است. بهعبارت دیگر قدرت اثرگذاری آن هرچه بیشتر در درون نظا م پایین میآید اما تنها این فایده از آن برای سپاه مترتب است که به دنیا نشان دهد نیازی به حرکت از بیرون نظام برای به زیر کشیدن سپاه نیست زیرا کسانی در درون نظام حضور دارند که در برابر سختافزار سپاه با نرمافزار کلام و انتقاد ایستادهاند. (توفان خندهها)
در اینجا پرسش دوم خود را نشان میدهد: آیا در این بازی فرصتی برای نظام خلق خواهد شد؟
تا اینجای کار بسیاری را تصور بر آن بوده است که این صحنهآرایی به خلق فرصتهای بسیاری برای بقای نظام منجر شده است اما واقعیت در جای دیگری وجود داشت. واقعیت؛ سیاست مماشات در خارج از مرزها بود که خود را در عدم قاطعیت علیه خلافت اسلامی! نشان میداد. همان وضعیت به درون نظام امکان میداد تا بازی اصلاحطلب-اصولگرا یا به طور صریحتر منتقد سپاه-خود سپاه را به پیش ببرد اما آنچه تقریبا در سپهر سیاسی ایران قطعی به نظر میرسد همانا پایان یافتن این بازیست.
در چنین متنیست که کشتی منتقدین درونی سپاه به تدریج به سمت غرق شدن حرکت میکند. غرق شدنی که نمیتواند از مرگ همزاد خود یعنی سپاه جدا باشد. در ترسیم چنین تصویریست که رنانی از جانب خود و احتمالا سایر اقتصاددانهایی که به جلسه روحانی رفته بودند، به شرق و البته خطاب به سپاه میگوید: «معتقدیم دولت و البته حکومت، فرصت چندانی برای دست زدن به اصلاحات اساسی هم در حوزه اقتصاد و هم در حوزه سیاست ندارند و اگر چنین نکنند، از نقطهای به بعد، وقتی بحران عمیق و فراگیر شد، دیگر مدیریت تحولات اقتصادی ناممکن خواهد بود.» [شرق ۱۳ آبان ۹۷]
مطالب مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange