علیرضا معدنچی: اولا میگوید ۳۴ نفر از مجاهدین را دستگیر کردیم، این عجب ۳۴ نفری بودند که تمام ایران را علیه رژيم آخوندی مشتعل کردند و این قیام عظیم سراسری را سازماندهی دادند، علاوه بر شمخانی سایرین هم میگویند. از خامنهای که روز ۲۶ آبان به صحنه آمد او هم به نقش مجاهدین اذعان کرد و از اقشاری نام برد که از مجاهدین دستور میگیرند و خط آنها را میروند، اما نکتهای در حرفهای شمخانی است که میگوید این قیام کنندگان خط و مشی مجاهدین را دنبال میکردند. تعریف مشی که در دهه های اخیر در فرهنگ سیاسی ایران وارد شده خیلی مصطلح است و نیروهای سیاسی و انقلابی روی آن تاکید میکنند و در ادبیات سیاسی بکار میبرند. منش در لغت یعنی راه رفتن و طی طریق کردن، از خط مشی که صحبت میکنیم، خط مشی فراتر از تاکتیک و استراتژی است. مثلا بگوییم اعتقاد به سرنگون کردن رژيم یک مشی است، این میتواند استراتژیهای مختلفی داشته باشد. مثلا در زمان شاه استراتژیهای مختلفی بود و مثلا جنگ چریک شهری، جنگ چریکی روستایی، شروع یک منطقه را آزاد کردن، از آنجا ماشین نظامی رژيم را در هم کوبیدن و امثال اینها، مشی سرنگونی میتواند استراتژی مسالمتآمیزی هم داشته باشد. مثلا کسانی باشند که فکر کنند با مبازرات پارلمانی میتوان رژيم را تغییر داد و رژيم را سرنگون کرد، وقتی دبیر شورای عالی امنیت رژيم پاسدار شمخانی میگوید این قیام کنندگان مشی مجاهدین را دنبال میکردند و به این مشی اعتقاد داشتند، یعنی کسانی بودند که بدنبال مجاهدین و خط مجاهدین که سرنگونی رژيم هست بدنبال این حرکت میکردند. ما وقتی از مجاهدین صحبت میکنیم یک کلیتی است که تشکیلات خودش را دارد، این مشی مبتنی بر سرنگونی قهرآمیز است و اینکه مجاهدین از روز اول میگفتند این رژيم قابل اصلاح نیست، این تجربه دو سال و نیمه مجاهدین به این رژيم بود. اگر رژیم ذرهای امکان رفرم و اصلاح داشت مجاهدین از خدا میخواستند که راه کم هزینهتری بروند، در انتخابات مجلس شرکت کردند و برای ریاست جمهوری کاندید دادند، برادر مسعود کاندیدای مجاهدین و همه نیروهای مترقی در آن زمان بود، ولی خمینی ذرهای امکان تنفس و مبارزه سیاسی مسالمت آمیز را نداد. وقتی در روز سی خرداد خمینی تظاهرات مسالمت آمیز مجاهدین را به رگبار بست و آخرین ذرات مشروعیت خودش را از دست داد و این را مهر کرد که این رژیم به جزء زبان زور و زبان قاطعیت زبان دیگری را نمیفهمد و تنها میتوانیم این رژیم را با نیروی قهر سرنگون بکنیم.
الان پاسدار شمخانی میگوید اینها که به میدان آمده بودند همین راه را میرفتند. ما کانونهای شورشی را داریم که ارتباط مستقیم تشکیلاتی با مجاهدین دارند، اما علاوه بر آنها کسانی هستند که همان راه را میروند و به همان معتقد هستند به همان تشکل و سازماندهی و آنچه را که مجاهدین در این سالیان شاخص آن بودند، ممکن است ارتباط تشکیلاتی هم نداشته باشند اما چشمشان به مجاهدین است که اینها چکار میکنند و چشمشان به پیامهای رهبری مقاومت است، این چیزی است که سردمداران نظام بارها از خامنهای تا ربیعی و پاسدار سلامی سرکرده سپاه پاسداران تا همه گفتند.
ویژگی قیام این بود که از مجاهدین نشات گرفته بوده از سازماندهیشان تا فرمان پذیریشان از همدیگر، از هوشیاریهای که داشتند و تمام کسانی که در صحنه گزارش دادند این را گواهی کردند، بخصوص شیوه مسلط بر این قیام آتش بود، آتش جواب آتش، این همان کاری بود که کانونهای شورشی طی این مدت فعالیت میکردند شیوه تبلیغی کانونها بود، به آتش کشیدن بنرها و مراکز سرکوب رژیم و این شیوه هم عینا توسط نیروهای قیام کننده مورد الگو برداری قرار گرفت، مثلا پاسدار اشتری سرکرده نیروی انتظامی گفت بررسی های ما حاکی از خط دهی سازمانهای ضد انقلاب و سازمان مجاهدین درپس پرده این تحرکات است. آخوند دژخیم ابراهیم رئيسی جلاد ۶۷ گفت آنهایی که در خارجه نشین هستند و تحریک میکنند کذا و کذا، پاسدار علی لاریجانی میگفت ما با همگرایی نبایستی مجالی برای آشفته سازی کشور توسط مجاهدین بدهیم، خامنهای هم گفت اینها اشرار هستند و از مجاهدین هستند، این را تصریح میکردند که این قیام توسط کسانی صورت گرفته که یا مستقیما توسط مجاهدین هدایت میشدند و یا از خط و مشی آنها پیروی میکردند.