هادی روشن روان: حکومت خمینی از روز اول که آمد حکومتش را بر روی دو پایه شروع کرد. یکی دجالیت و دیگری ایجاد ترس و وحشت هم در داخل و هم در خارج برای قدرتنمایی و سرکوب که در خارج همراه باتروریزم بود. در ایران دیدیم با گروگانگیری از سفارت امریکا شروع شد، در لبنان گروگانگیری را آغاز کردند، در زمان جنگ ایران و عراق هر روز ترورهایشان را در خارج افزایش دادند. آن موقع به اسم نیروی بنام معاونت نظامی، که پاسدار احمد وحیدی فرمانده آن بود این ترورها را پیش میبرند. با ترور میخواست وحشت را هم در داخل ایران و هم در خارج از ایران ایجاد کند و با گروگانگیری وارد مماشات و بده و بستان شود.
با مرگ خمینی تصمیم گرفتند نیروی را به اینکار اختصاص بدهند که از سال ۶۹ که خامنهای بر روی کار آمد، سپاه قدس تاسیس شد. سپاه قدس هم از محسن رضایی و هم احمد وحیدی که اولین فرماندهاش بود و هم اسماعیل قاآنی که یکی از فرماندهان اولیه آن بود، اعلام کردند استراتژی ما این است که بتوانیم کلیه مسلمانان جهان را زیر چتر خودمان علیه استکبار بگیریم، یعنی علیه مردم آزاده این کشورها.
قدس با این سیاست آغاز شد، خامنهای میخواست یک چیز اساسی در داخل و در رابطه با کشورهای منطقه پیش ببرد.
در داخل میخواست نشان بدهد که کل مسلمانان جهان من ولی فقیه آنان هستم، بویژه شیعیان و هر جایی مخالفتی با من بشود، میتوانم آنان را سرکوب کنم و از بین ببرم. با کشورهای خارجی که اهل مماشات بودند، بگوید من این قدرت را دارم و شما باید با من معامله کنید.
اهرم رژيم بنیادگرایی و بعد اتمی و موشکی بود. بطوریکه خانم مریم رجوی در سال ۱۳۷۱ گفتند، تهدید بنیادگرایی در دنیا بسیار خطرناکتر از بمب اتمی است.
با همین قاعده حرکت میکردند که بعدها القاعده در افغانستان و داعش در عراق بقیه این گروه ها را تشکیل دادند. اولین آن هم حزبالله در لبنان بود که الان ۴۰ سال از آن میگذرد. با این قدرت خودش را تثبیت میکرد.
به پاسداران این نوید را میداد که من ماندنی هستم، حتی در خارج از ایران میتوانم این قدرت را داشته باشم. میگفتند در سوریه و عراق میجنگیم که در ایران نجنگیم. ما مرزهای خودمان را به این نقاط امتداد دادیم. از نظر استراتژیک حافظ نظام خودشان را تروریزم میدیدند.
در این داستان از سال ۱۳۷۹ که قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس شد، تا همین دیشب که به هلاکت رسید، پیشبرنده این خط در تمامیتش بود. کسی بود که نفر دوم نظام است. بخاطر اینکه سیاست تروریزم و بنیادگرایی در داخل و خارج ایران را کاملا پیش برده بود.
از وضعیت در عراق و سقوط دولت سابق عراق استفاده کردند، با مماشات عراق را در سینی طلایی تحویل گرفتند و مهمترین اهرمشان این مسئله بود. ولی در حال حاضر در نقطه قاسم سلیمانی دجالیتشان به پایان رسیده است وانمود میکردند همه شیعیان مرید خامنهآی هستند ولی مردم عراق و لبنان در این دو ماهه بخوبی نشان دادند دشمن یکشان ولی فقیه است. در این شرائط قاسم سلیمانی دنبال توطئه ها و جنایات جدیدی بود که این هلاکت بوجود آمد.