ناصر مکارم شیرازی درزمانشاه با شریعتمداری بعداز شاه علیه او -چرا میگوئیم انقلاب۵۷ توسط آخوندها دزدیده شد؟
ناصر مکارم شیرازی درزمانشاه با شریعتمداری بعداز شاه علیه او
ناصر مکارم شیرازی «بندگیقدرت در زمان شاه» و «سرقت انقلابپساز سقوط شاه» در لباس دینفروشی
ناصر مکارم شیرازی – قاضی شارح، از قضات دینفروش منصوب قوم مغول برای این منصب، تکیهکلام پرمعنایی داشت:
– «قضاوت کردن آسان است! کافی است تشخیص دهی که حاکم چه میخواهد؟»
این فرمول ساده، سینهزنی بسیاری از آخوندهای درباری را زیر علم ولایت یزیدی روضهخوان دونپایهای مثل علی خامنهای، بهخوبی تبیین میکند.
آخوندهای قدرتپرست که به هیچکس، حتی در مرام خود گردن نمیگذارند و بهقول معروف هیچ خدایی را بنده نیستند، وقتیکه پای قدرت و ثروت به میان میآید، کاراکتر عوض میکنند، عبد و برده حلقهبهگوش میشوند. آنچنانکه تمام محتوای شریعت ارتجاعی خودرا هم به باد فراموشی میسپارند؛ زمانیکه خمینی دجال بهصراحت فتواهای متعددی علیه مسلمات اعتقادی آخوندی طرح میکرد، اگر صدایی از دیوار برآمد از آخوندهای مرتجع و متشرع جانمازآبکش که جیغشان برسر کمکشیدن مد «ض» در «والضالین» درمیآمد دراعتراض و دفاع از اعتقادات خودشان، صدایی برنخاست؛ نمونههایی ازایندست فتواهای خمینی:
– «این حرفهای احمقانهای است که از همین گروهها القا میشود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شرب خمر هم واجب است.» (صحیفه خمینی، جلد۱۵، ص۱۱۶)
– «ولایت مقدم بر همه احکام فرعی، حتی نماز و روزه وحج است… حکومت میتواند قراردادهای شرعی که خود با مردم بسته است را یکجانبه لغو کند…آن چه گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است…» (خمینی کتاب ولایتفقیه)
– «از بیانات جنابعالی در نمازجمعه این طور ظاهر می شود که شما حکومت را به معنای ولایت مطلقه یی که از جانب خداوند به نبی اکرم واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه تقدم دارد صحیح نمی دانید و تعبیر به آن که این جانب گفته ام “حکومت درچهارچوب احکام الهی دارای اختیار است” به کلی برخلاف گفته های اینجانب است.
اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اکرم یک پدیده بیمعنا و محتوا باشد. اشاره می کنم به پیامدهای آن که هیچکس نمی تواند ملتزم به آنها باشد…
حکومت که شعبه یی از ولایت مطلقه رسول الله است، یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.
حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو نماید.
حکومت میتواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است، جلوگیری کند.
آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آن با این اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسایلی است که مزاحمت نمی کنم» (نامه خمینی به علیخامنهای رئیسجمهور وقت نظام ۱۷دی۱۳۶۶)
ازجمله آخوندهای فرصتطلب و قدرتپرستی که تبحر زیادی در سنجش جهت وزیدن باد دارد، آخوند «ناصر مکارم شیرازی» است. او درزمان شاه از نزدیکان دارالتبلیغ شریعتمداری بود و با نزدیکساختن خود بهاو که آنموقع در بالاترین سلسلهمراتب آخوندهای قرارداشت برای خود نردبان ترقی و کسب اسمورسم ساخته بود، اما همینکه خمینی در جنون افسارگسیخته قدرتپرستیاش تیغ حذف را برگردن شریعتمداری که از خودش هم ارشدتر بود فرودآورد و با بدعتی آشکار در تاریخ حوزههای آخوندی، یک مرجع جاافتاده را از منصب مرجعیت خلعکرد، آخوند ناصر مکارم شیرازی هم خودرا درزمره چاپلوسان متملقی انداخت که در همراهی با این سرمستی خلیفه وحشی، باسفلگی تمام، ولینعمت پیشین خود، شریعتمداری را در پیش پای بت جدید قدرت، خمینی، قربانی میکرد
پس از مرگ خمینی نیز، زمانیکه رفسنجانی شیاد باعلمکردن تهدید تهاجم ارتش آزادیبخش ملی ایران آخوندهای قدرتپرست را در مجلس خبرگان ارتجاع به وحشت مرگ انداخت تا با نادیدهگرفتن شرط مرجعیت (که براساس نص قانون اساسی وقت نظام، شرط ضروری این منصب حکومتی بود) آنها را وادار به تن دادن به ولایت یک روضهخوان دون کند، بازهم آخوند مکارم شیرازی در فرصتطلبی، خودرا تبدیل به اهرمی دردست ولیفقیه جدید نظام برای سرکوب و عقبراندن آخوندهای مخالف او در حوزهها مثل آخوند آذری قمی و امثالهم کرد و بهواسطه این تملقات و چاپلوسیها، در بارگاه خلیفه جدید مرتبت بالایی در موقعیت و دستی گشاده در چپاول پیداکرد.
افتخار شرفیابی! به حضور شاه خائن
در بررسی سوابق این عنصر ابنالوقت، سابقه او در زمان شاه بهاندازهکافی برای شناخت رفتار مفعولانهاش در برابر قدرتحاکم، گواه خوبی است. در نخستین سال پس از ۲۸مرداد۱۳۳۲ وبازگشت شاه با کمک یک کودتای استعماری مهندسیشده توسط سیا و انتلیجنتسرویس به قدرت و سرکوب خونین مردم با سرنگونی مصدق بهعنوان تنها دولت دمکراتیک و قانونی پس از مشروطیت، مکارم شیرازی فرصت را برای عرضهداشتن خود به خدایگانجدیدقدرت، غنیمت شمرد بههمینخاطر با نوشتن کتابی با عنوان «فیلسوف نماها» که مضمون اصلی آن ضدیت با حزب توده و ایدئولوژی مارکسیسم بود، مذاق اعلیحضرت زخمخورده از جنبش آزادیخواهی مردمایران که نیازمند چنین زمینهچینیها برای توجیه جنایاتش بود را آبانداخت بهدلیل همینکار «جایزه سلطنتی کتاب سال» را به خود اختصاص داد. کلیشه طلاکاریشده چنین لوحی، البته تا روز پیروزی انقلاب در سال۱۳۵۷ که سرنگونی شاه درچشمانداز نبود، با مهر و امضای دربار شاهنشاهی زینتبخش صفحه نخست نسخههای منتشره کتاباو درزمانشاه بود اما به محض سرنگونی رژیم سابق و نشستن خمینی بهجای او برتخت «سلطنت مطلقه»، بارندیتمام، اینصفحه که سابقا ازبابت افتخار در صفحه نخست او رخ مینمود، از کتاب مربوطه ناپدید و بایک حرکت آکروباتیک آخوندی عبارت «برنده جایزه سلطنتی برگزیدهترین کتاب سال ۱۳۳۳» تبدیلبه عبارت «بهترین کتاب سال۱۳۳۳ و برنده عالیترین جایزه کتاب» شد!!! و بهاینصورت رد خوشرقصی برای دربارقدرت که تا دیروز وسیله تفاخر او بود، پاکشد؛ غافلاز اینکه خارجاز دسترس او، اسناد تاریخی بسیاری برای گواهی رویکردهای فرصتطلبانه و نانبهنرخروزخوردن این آخوند دینفروش در مکتوبات دیگر وجوددارد که نمونه زیر کلیشه یکی از آنهاست:
روزنامه اطلاعات، فروردین ۱۳۳۴: «جایزه بزرگ سلطنتی طبق معمول به بهترین تصنیفات سال تعلق گرفت و در این رشته آقای ناصر مکارم شیرازی مصنف کتاب فیلسوف نماها برنده شناخته شد.
ناصر مکارم شیرازی ، از محصلین حوزه علمیه قم میباشد که در بین اقران باطلاع و ابتکار و مجاهدت در تحقیق و تتبیع معروف است.
روز اول فروردین، هنگامیکه برندگان جایزه سلطنتی برای دریافت جوائز خود شرفیاب شدند، اعلیحضرت از آقای ناصر مکارم شیرازی سئوال فرمودند که ”شما از کجا باین فکر افتادید؟”
آقای مکارم شیرازی توضیح داد که از چندی باینطرف در حوزه علمیه قم عدهای از طلاب علوم بمطالعه در باب مکاتب فلسفی همت گماشته و بخصوص در اطراف مکتب ماتریالیسم که اساس فلسفه کمونیسم میباشد بمطالعه و تحقیق پرداختهاند…
کتاب ”فیلسوف نماها” تألیف آقای ناصرمکارم شیرازی که برنده جایزه اول سلطنتی سال گردید سبک رمان نگارش یافته و مکتب کمونیسم را از جنبه فلسفی مورد تجزیه و تحلیل و انتقاد قرار داده است.»
برای مشاهده قسمتهای دیگر این مجموعه، روی لینکهای زیر کلیک کنید:
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران #
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange
مطالب ما را در توئیتر @Bahar iran دنبال کنید