۱۳۹۹ دی ۲۵, پنجشنبه

🌳🌻وقتی زندان هم مقدس می‌شود؛ نوشته زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان فشافویه 🌳🌻

 


🌳🌻وقتی زندان هم مقدس می‌شود؛ نوشته  زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان فشافویه 🌳🌻

وقتی زندان هم مقدس می‌شود؛ نوشته‌یی از سهیل عربی در باره بازجویی‌ها و اتهامات ناروا. زندانی سیاسی سهیل عربی با انتشار نوشته‌یی بنام «وقتی زندان هم مقدس می شود!» به شرح دوران بازجویی اخیر پرداخت. زندانی سیاسی سهیل عربی که پیشتر در زندان تهران بزرگ محبوس بود، در این نوشته به شرح آنچه که در بند ۲ الف سپاه بر او گذشت می‌پردازد. او اکنون در بند ۱۰ زندان رجایی شهر محبوس است. آن چه در پی می‌آید، بخش اول نوشته سهیل عربی است که در وب سایت جوانه‌ها منتشر شده است:

وقتی زندان هم مقدس می‌شود

انتقاد به عملکرد مسئولان زندان و افشاگری در باره‌ی زندان مصداق ارتکاب جرم
توهین به مقدسات!
هر آینه سکوت جایز که نیست، هیچ! بله جنایت است.

من ۹۹۱۱۶هستم

من ۹۹۱۱۶هستم. شما پیشتر مرا با نام سهیل عربی می‌شناختید. ۹۹۱۱۶ بازهم بازداشت شده‌ای است که از سال‌ها پیش ویژگی مهم‌تری از بازداشت شدن حتی هنگامی که در بازداشتگاه است و بازهم متهم ومحکوم نداشته است.

۹۹یعنی سال بازداشت مجدد توسط اطلاعات سپاه، و ۱۱۶نشان‌دهنده این است که من پنجاه وهشتمین مرد بازداشت شده در سال جاری توسط سربازان گمنام امام زمان هستم.

در بازداشتگاه ۲-الف افراد را اینگونه صدا می‌زنند: ۹۹۱۱۶

چشم بندت را بزن و برای بازجویی آماده شو!

۹۹۱۱۶ سر پایین. اطرافت را نگاه نکن. با هیچکس حرف نزن. اسم واقعی‌ات را حتا به سید و حاجی‌ها هم نمی‌گویی…

۹۹۱۱۶ همان ۹۲۰۵۴ است که  پس از ۷سال به سلول انفرادی ۲-الف بازگردانده شده، زیرا متنبه و پشیمان نگشته و هنوز مطالباتی دارد. از حقوق بشر و از برابری وآزادی، از عدالت می‌پرسد… به راستی که باید با تشدید مجازات، از شدت زنده بودنش کاست تا دیگران را هم تحریک به زنده بودن نکند و شهروندی مطلوب یعنی مرده‌ی متحرک شود…

اتاق بازجویی

بازجویی‌ها آغاز می‌شود:
– چرا؟
– چی چرا؟
بازجو: چرا دست بر نمی‌داری؟ چرا معمولی زندگی نمی‌کنی؟ چرا آب به آسیاب دشمن می‌ریزی؟ نمی‌خواهی از زندان خلاص شوی؟

حالا متهم به اجتماع و تبانی شدی. به عنوان سرتیم وسرشبکه اتصال زندانیان سیاسی به شبکه‌های معاند (او می‌گوید امنیتی) شناخته شدی. هر روز گزارش تهیه می‌کنی. بیانیه صادر می‌کنی. زندانیان را تحریک به شورش می‌کنی….
– شما فکر می‌کنید چرا ؟ ما را به ناحق در این شکنجه‌گاه‌ها محبوس کرده‌اید و از تمام حقوق خود محرومیم. توقع دارید اعتراض نکنیم؟

بازجو: اعتراض هم راه قانونی دارد. شما با بیگانگان و منافقین تماس گرفتید.
۹۹۱۱۶: دادیار ناظر زندان موظف است هر روز یا دستکم هفته‌ای سه بار به زندان مراجعه کند و مطالبات و شکایت‌های زندانیان را بشنود، اما آقای وزیری حتی یک بار هم طی دو سال اخیر به وظایفش عمل نکرده…

اعتراض حق من است

۹۹۱۱۶ همچنان فریاد می‌کشد. زیرا از دید او عجیب و فجیع است که هم‌ نوعانش از این همه عجایب تعجب نمی‌کنند و به این همه فاجعه واکنش نشان نمی‌دهند.

عجیب مثل این‌که: گروهی اموال مردم را غارت می‌کنند، سرزمین‌مان را تخریب می‌کنند. فاسد و ستمگرند… اما هر روز امنیت، ثروت و قدرت بیش‌تری کسب می‌کنند. در عوض آن‌ها که به جور، بیدادگری و فساد اعتراض می‌کنند را مجرم امنیتی می‌خوانند. هر گونه شکنجه‌ای را برآنها اجرا می‌کنند و فجیع مثل علیرضا، وحید و ستارها در  این زندان‌ها کشته می‌شوند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

حالا نزدیک به یک ماه است که گلرخ ایرایی را به ۲- الف برده‌اند. محروم از ملاقات با بستگانش است و خانواده‌اش نگران سلامتی او هستند. دریغ از یک اعتراض جدی که برای شکنجه‌گران هزینه ایجاد کند و باعث کاهش فشار بر فعالان حقوق بشر در زندان‌ها شود…

شاهد اعدام ۲۰۰ انسان بودم

حین تبعید از زندان تهران بزرگ به گوهردشت دستم را شکستند. ۳۴روز بدون هواخوری ملاقات و تماس تلفنی، حتی در این حد که خانواده‌ام را از سلامتی‌ام آگاه سازم، در آن بند مخوف که معروف به سوئیت یا بند اجرای حکم است، محبوس بودم. بندی که اعدامی‌ها را قبل از اجرای حکم اعدام به آنجا می‌آورند.

در آن روزهای وحشتناک شاهد اعدام شدن بیش از ۲۰۰ انسان بودم.

در ماه صفر!

(معمولا روزهای چهارشنبه احکام اعدام زندانی‌هایی که مرتکب جرایم غیرسیاسی مثل قتل شده‌اند، اجرا می‌شود و شنبه روز اجرای حکم اعدام زندانیان سیاسی است. اما از اواخر شهریور تا نخستین روزهای آبان و پیش از انتخابات آمریکا خیلی شتاب زده حتی در روزهای غیر از چهارشنبه و شنبه احکام اعدام اجرا شد. در بین اعدامی‌ها افرادی بودند که بیش از ۱۰سال در زندان بودند. منتظر جلب رضایت شاکی و در تلاش برای تامین دیه بودند. اما ترس از نتیجه انتخابات آمریکا یا عواملی دیگر باعث شد این اعدام‌های فجیع رخ دهد).

اجتماع و تبانی با انسان‌هایی که هرگز ندیدم

بعد هم انتقال به ۲- الف و پرونده‌ای دیگر با اتهام‌های مضحک و تکراری: «اجتماع وتبانی» به دلیل اعتراض به وضعیت فاجعه‌بار زندان تهران بزرگ و افشای حقایق …

گلرخ ایرایی نیز با ضرب و شتم به ۲- الف منتقل شد و حتی به همسر و اعضای خانواده‌اش اجازه‌ی ملاقات با وی را نمی‌دهند.

بجز من، ۱۹ زندانی دیگر نیز در این پرونده هستند‌. پرونده‌ی اطلاع‌رسانی در مورد اوضاع زندان. هیچ یک از ما که متهم به اجتماع و تبانی شده‌ایم، حتی یک بار هم یکدیگر را ندیده‌ایم. حتی از طریق تلفن هم با یکدیگر صحبت نکرده‌ایم. پس چگونه تبانی کردیم؟!

مردم از درون زندان، از ظلم به زندانی‌های ضعیف هیچ نمی‌دانند. از معتاد کردن جوان‌ها از فساد و تبعیض درون زندان… به همین د‌لیل وقتی یکی از زندانیان اقدام به افشاگری می‌کند و از پشت پرده های زندان می‌گوید او را سرکوب می‌کنند.

از مقدس شدن زندان تعجب نکردم

حالا به دلیل افشاگری درباره زندان علاوه بر «اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی علیه نظام» متهم به «توهین به مقدسات» شده‌ام.
و هرگز عجیب نیست که زندان نیز جزء مقدسات محسوب می‌شود!!!
چرا که ابزار انباشت سرمایه است.

بنیاد تعاون حامی، هر روز میلیاردها تومان از طریق فروش اجناس تاریخ مصرف گذشته و کالای قاچاق و فروش کالاها به چند برابر قیمت بیرون از زندان کسب می‌کند. در کارگاه‌های سری دوزی و بسته بندی از زندانیان کار بدون دستمزد و یا با دستمزد بسیار اندک می‌کشد. (دستمزد کارگر زندانی در کارگاه‌های سری‌دوزی زندان کمتر از صدهزار تومان در ماه است. یعنی بیش از ۱۰ساعت کار دشوار و کمتر از چهار هزارتومان حقوق در روز که دیگر کارگران زندانی دستمزدی بیش از این دریافت نمی‌کند و این کارکردن‌ها اجباری است. یعنی اگر زندانی حاضر به کار کردن نشود به زندانی بدتر تبعید خواهد شد).

حکومت‌ها خشونت را به جامعه تحمیل می‌کنند

کروپاتکین نخستین کسی بود که گفت: «زندان‌ها دانشگاه جرم و جنایتند. زیرا خلافکار کوچک و مبتدی در کنار خلافکارهای حرفه‌ای کار آزموده و حرفه‌ای می‌شود». و لرد وادینگتون وزیر مارگارت تاچر نیز می‌گوید: «زندان روش پر هزینه‌ای است که آدم‌های ناجور را بدتر می‌کند.»… (از کتاب آنارشیسم کالین وارد. فصل پنجم جلوگیری از نابهنجاری و آزادسازی کار).

اما زندان برای جمهوری اسلامی کارکردی علاوه بر کسب درآمد از طریق معتاد و خلافکار کردن قربانیان، بی‌عدالتی و بیگاری کشیدن از آن‌ها دارد و آن، سرکوب منتقد دگراندیش و عدالتخواهان است …

اتاق بازجویی. شماره ۲۰۸
بازجویی با نام مستعار یاسر:
نظرت در مورد مبارزه مسلحانه چیست؟
۹۹۱۱۶:  من هم مثل هر انسان سالم و عاقلی از خشونت و سلاح در دست گرفتن بیزارم. اما مبارزه مسلحانه را حکومت‌ها به مردم‌شان تحمیل می‌کنند. پاسخ راهپیمایی سکوت و مسالمت‌آمیز را با گلوله می‌دهید. روزنامه نگار و منتقد را مجرم امنیتی می‌خوانید و بدترین شکنجه‌ها و حتی آزار دادن خانواده فعالان مدافع حقوق بشر‌‌‌‌‌…

پس خیلی تعجب نکنید اگر مردم از کنش مسالمت‌آمیز خسته شوند و در جستجوی راه دیگر باشند… تاریخ به ما می‌گوید که هیچ سرکوبگری نتوانسته میل بشر به آزادی عدالت و برابری را از بین ببرد…

ادامه دارد…