فاکس نیوز : درحالیکه رژیم ایران برای انتقام مرگ حسن نصرالله آماده میشود، چه گزینه هایی در پیش رو دارد ؟
آیت الله باید عمل کند، اما هر انتخابی در برابر اسرائیل مصمم مملو از خطر است
با تایید مرگ حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله، سوال فوری این نیست که آیا ایران به آن پاسخ خواهد داد یا خیر، بلکه این است که چگونه. حزب الله مخلوق جمهوری اسلامی است که بر پایه چندین دهه تلاش و میلیاردها دلار حمایت بنا شده است. حزب الله که در سال 1982 توسط سپاه پاسداران تشکیل شد، نیروی نیابتی اصلی رژیم باقی می ماند. رابطه بین رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، و دبیرکل حزب‌الله، حسن نصرالله، تقریباً خانوادگی بود - شبیه روابط پدر و پسر. اما اشتباهات اخیر نصرالله، از جمله شکست‌های اطلاعاتی و ترور فرماندهان ارشد، خامنه‌ای را به مدیریت این پیامدها واداشت. مرگ او اکنون این را تشدید می کند.
رهبری ایران نمی تواند به سادگی عقب بنشیند تا حزب الله این سطوح از تحقیر و آسیب را تحمل کند. انجام این کار نه تنها منجر به تضعیف یا از دست دادن مهمترین نیروی نیابتی آن میشود، بلکه می‌تواند نشان‌دهنده آغاز از هم باز شدن کل استراتژی منطقه‌ای آن برای ریشه‌کن کردن دولت اسرائیل، توانمندسازی گروه‌های اسلام‌گرا و اخراج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه باشد.
با توجه به اینکه نمی توان این از هم باز شدن را مجاز دانست، خامنه ای و رژیم او سه گزینه برای بررسی دارند.
اول، پشتیبانی لجستیکی و مشاوره ای و تبلیغاتی، همانطور که در سال 2006، آخرین باری که جنگ مستقیم بین حزب الله و اسرائیل رخ داد، ارائه دهند. اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه - متخصصان جنگ‌های غیرمتعارف و اطلاعات نظامی - و تیمش به اتاق‌های جنگ زیرزمینی حزب‌الله اعزام می‌شوند تا مانند سلف قاآنی، قاسم سلیمانی، در تقریباً دو دهه پیش، شبه‌نظامیان نیابتی ایران را فرماندهی و کنترل کنند. این بار، قاآنی همچنین حملات نیابتی علیه اسرائیل از عراق، سوریه و یمن را هماهنگ خواهد کرد، اگرچه بر خلاف سال 2006، تردید وجود دارد که طرز فکر یک دولت اسرائیلی پس از 7 اکتبر را تغییر دهد که اقدامات هفته‌های اخیر ضربه سختی به حزب‌الله وارد کرده است.
گزینه دوم تشدید درگیری از طریق نیروهای نیابتی آن برای به آتش کشیدن منطقه است. بر اساس ایده تشدید تنش‌زدایی، این بدان معناست که سپاه پاسداران و دستیاران آن، منافع آمریکا، اروپا و کشورهای عربی در خاورمیانه را به امید اعمال فشار خارجی بر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، برای وادار به عقب نشینی کردن وی، هدف قرار خواهند داد. اهداف شامل پالایشگاه های نفت، کشتیرانی تجاری و مواضع نظامی غرب در سراسر منطقه خواهد بود.
فراتر از خاورمیانه، سپاه پاسداران تلاش های خود را برای به راه انداختن یک کمپین ترور علیه جامعه جهانی یهودی دو چندان خواهد کرد. آنها این کار را در دهه 2010 در تایلند، هند، قبرس و بلغارستان انجام دادند و از 7 اکتبر، موساد بنا به گزارش ها بیش از 50 حمله تحت حمایت ایران علیه یهودیان خارج از کشور را خنثی کرده است. رژیم ممکن است محاسبه کند که هدف قرار دادن غیرنظامیان یهودی در خارج از کشور می تواند برای ایجاد واکنشی کافی باشد که می تواند دست نتانیاهو را در منگنه بگذارد.
گزینه سوم هدف قرار دادن اسرائیل با حملات مستقیم است. این مطمئناً سپاه پاسداران و رادیکال‌ترین حوزه‌های انتخاباتی وابسته به آن را راضی می‌کند، که قبلاً از بی‌میلی تهران برای ضربه زدن مستقیم به تل‌آویو انتقاد داشتند. اطلاعات جدید اسرائیل و ایالات متحده نشان می دهد که حزب الله از ایران خواسته است مستقیماً مداخله کند، اما اگر خامنه ای و سپاه پاسداران حملات مستقیم را انتخاب کنند، باید بسیار مهمتر از حملات نمادین آوریل امسال باشند. اینکه سپاه پاسداران می‌تواند به سیستم‌های دفاعی اسرائیل نفوذ کند یا نه، موضوع دیگری است، اما تلافی مستقیم اسرائیل علیه مواضع سپاه در ایران تقریباً قطعی است و نتیجه‌ای است که رژیم می‌خواهد از آن اجتناب کند.
آیت الله به کدام سمت اشاره می کند؟ دکترین نامتقارن و زیرساخت های نظامی سپاه نشان می دهد که محتمل ترین سناریو ترکیبی از دو گزینه اول است: ارائه پشتیبانی لجستیکی در عین بی ثبات کردن و ایجاد هرج و مرج در منطقه و فراتر از آن.
با این حال، در حالی که خامنه‌ای گزینه‌های خود را می‌سنجید، این کار را در پس زمینه‌ای از بحران‌های اقتصادی و جمعیتی عمیقاً ناراضی انجام می‌دهد. هر گونه تضعیف اقتصاد ایران - از جمله ضربه به کسری زیرساختی فلج کننده 500 میلیارد دلاری آن - می تواند خشم بیشتری را در میان ایرانیان علیه حاکمان عمیقاً منفور آنها برانگیزد. ضربه زدن به رژیم توسط بسیاری در داخل کشور مورد استقبال قرار می گیرد، همانطور که واکنش های اخیر به ترور فرماندهان ارشد سپاه نشان می دهد و مخالفت های بیشتر ناشی از انتخاب های بد سیاست خارجی می تواند جرقه اعتراض های داخلی بیشتر و فشار زیادی بر ولی فقیه انقلاب داشته باشد.
ترکیبی از فشار داخلی و بین‌المللی که بدون شک با استراتژی بی‌ثبات‌سازی و هرج‌ومرج همراه خواهد بود – به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ – می‌تواند برای آیت‌الله و رژیم او گران تمام شود. با از دست دادن نصرالله، مهم نیست که کدام مسیر را انتخاب کند، خامنه‌ای بیشتر خواهد باخت.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7سخن رو
