به یاد دکتر محمد ملکی شورشگر ستایش انگیز - سابقه مبارزاتی - موقعیت علمی وزندان ومحدویتها
دکتر محمد ملکی در ۱۲ آذر ۱۳۹۹ بر اثر بیماری وفات کرد. به این ترتیب مردم ایران یکی حامیان پر شور آزادی خود را از دست دادند.دکتر محمد ملکی متولد بیستم تیرماه سال ۱۳۱۲ بود که در تجریش تهران بدنیا آمد. تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون به پایان رساند و در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. در سال ۱۳۴۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شد و از همان سال در دانشگاه به عنوان استاد پذیرفته شد. دکتر ملکی برای گذراندن دورههای تخصصی خود سفری به اتریش و انگلستان هم داشت.
فعالیتهای سیاسی دکتر ملکی
دکتر ملکی از سالهای دهه ۳۰ فعالیتهای سیاسی خود را در دبیرستان آغاز کرد. در پیوند با جنبشهای دانشجویی، کار خود را با نهضت مقاومت ملی و بعد با جبهه ملی اول ادامه داد.
وی در سال ۱۳۲۹ «سازمان جوانان ملی شمیران» را همراه با گروهی از جوانان شمیران با هدف مبارزه برای استقلال، آزادی و برابری تأسیس کرد. او بعدها در حزب زحمتکشان ملت ایران نامنویسی کرد. اما با خلیل مکی و کسانی که به عنوان نیروی سوم از این حزب انشعاب کردند، همراه شد. محمد ملکی پس از کودتای ۲۸ مرداد به همکاری با شاخه شهرستان شمیران «نهضت مقاومت ملی» پرداخت.
با ورود نیکسون در سال ۱۳۳۹ به تهران، دکتر ملکی توسط ساواک شاه دستگیر و به زندان افتاد. اما بعد از آزادی از زندان شاه همچنان فعالیتهای سیاسی خود را بر علیه دیکتاتوری شاه ادامه داد. به همین دلیل بعد از پیروزی انقلاب در بهمن۵۷ با حکم شورای انقلاب و سفارش آیتالله طالقانی بهعنوان اولین رئیس دانشگاه تهران مشغول کار شد.
منش مردمی و انقلابی دکتر ملکی در این سمت، موجب گردید که نظام مدیریت شورایی را در دانشگاه بکار بندد. اما این شیوه مدیریت برای آخوندهایی که تازه به قدرت رسیده بودند مورد پذیرش نبود.
دستگیری و زندان دکتر ملکی در سال ۱۳۶۰
پس از یورش چماقداران خمینی به دانشگاهها و تعطیلی دانشگاه به بهانه «انقلاب فرهنگی»، دکتر ملکی از ریاست دانشگاه تهران استعفا داد. اما بدلیل اعتراضها و مخالفتش با بسته شدن دانشگاه، در تیر سال ۱۳۶۰ دستگیر شد. او ۵ سال را در زندان بسر برد.
وی در باره این دوران از زندان خود گفته است: «پس از برگزیده شدنم به ریاست دانشگاه تهران، با یک کودتا به نام «انقلاب فرهنگی»، با حمله به دانشگاهها و کشتار تعدادی از دانشجویان همراه با مجروح کردن و دستگیری جمعی از آنها، دانشگاهها را بستند. شورای مدیریت دانشگاه تهران با این امر به مخالفت برخاستند.
ولی حاکمیت آنها از جمله اینجانب را دستگیر و به بهانه مخالفت با امر رهبری (خمینی) روانه زندانها نمودند. ابتدا به اعدام و سپس به ۱۰ سال زندان محکوم گردیدم.
در این مدت با بیرحمانهترین رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینایی چشم چپم و شکستگی استخوان مچ دست راستم شد و انواع شکنجهها مواجه بودم.
بعد از ۵ سال ظاهراً از زندان آزاد شدم. ولی ماهها باید هر چند روز یکبار خودم را به دادستانی معرفی میکردم تا مورد بازجویی که خود نوعی شکنجه بود قرار میگرفتم».
مهمترین اتهامی که در این دستگیری به دکتر ملکی زدند آن بود که از کاندیداتوری مسعود رجوی برای ریاست جمهوری حمایت کرده بود. از دیگر اتهامات او، در اختیار گذاشتن زمین چمن دانشگاه تهران برای سخنرانی مسعود رجوی بود.
پیام مسعود رجوی در رثای استاد محمد ملکی
رهبر مقاومت ایران آقای مسعود رجوی سه روز بعد از درگذشت استاد آزادیخواه ایران دکتر ملکی، در رثای پیر فرزانه دانشگاه طی پیامی نوشت؛ «استاد فرزانه سر به پای آزادی گذاشت و گفت: زگهوراه تا گور آزادی بجوی، سرپرست بزرگترین دانشگاه ایران در قفای آزادی ۴۰ سال با کوله بار درد و رنج طی طریق کرد. شورشگری ستایش انگیز، بدون چشم داشت و بدون جایزه و هرگونه بزرگداشت باشد تا دانشجویان و مردم و تاریخ ایران قضاوت کنند». [متن کامل پیام مسعود رجوی]
دادخواهی از خون قتل عام شدگان ۶۷
دکتر محمد ملکی همراه با محمد نوریزاد درباره قتل عام سال ۶۷ نامهای خطاب به دبیرکل سازمان ملل، آقای آنتونیو گوترز و خانم عاصمه جهانگیر فقید خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب در باره آن جنایت هولناک و محاکمه عاملان و آمران آن شد.
دکتر محمد ملکی فاجعه قتل عام زندانیان در تابستان گرم ۶۷ را هولکاست نامید که خمینی شتابان اجساد را شبانه در گورستان خاوران و دیگر گورستانهای بی نام و نشان در گودالهای کم عمق به خاک سپرد تا شاید بتواند آنان را به فراموشی بسپارد.
در بخشی از آن نامه آمده است؛ «فاجعهای که در زیر آوار جنگ هشت ساله ایران و عراق دفنش کردند! و در هیاهوی اشغال سفارتخانه ها به حاشیهاش بردند! در غوغای تأسیسات هستهای زیرزمینی و ولولهی دستیابی روحانیان شیعه به بمب اتمی، گم و گورش کردند!… تا توانستند به صورتش خاک افشاندند، مبادا امواج سهمگین آن فاجعه مخوف، از خیابانها و کوچههای ایران گذرکند و به خانه عاملانش داخل شود و تک به تک آفرینندگان آن فاجعه را بکام دادخواهی فرو بکشد».
دستگیری و زندان دکتر محمد ملکی در سال ۱۳۷۹
دکترمحمد ملکی پس از برکناری از ریاست دانشگاه تهران، همچنان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. او با همراهی با نیروهای «ملی – مذهبی» با سیاستهای جنگ طلبانه و تمامیتخواه حاکم مخالفت مینمود. به همین دلیل او را در اسفند سال ۱۳۷۹ به همراه دهها تن از فعالین «ملی- مذهبی» دستگیر کردند. در این دوران به مدت ۶ ماه در سلولهای انفرادی زندان سپاه در عشرتآباد بود. او پس از ۷ ماه زندان در یک دادگاه غیرعلنی محکوم به فعالیت غیرقانونی در راستای براندازی نظام محکوم شد و ۷ سال حبس تعلیقی گرفت.
دستگیری و زندان دکتر ملکی در سال ۱۳۸۸
در جریان اعتراضات مردمی سال ۱۳۸۸ و سرکوب وحشیانه مردم توسط سپاه و لباس شخصیها به وضع موجود شدیدا اعتراض کرد. همین اعتراض موجب شد که مأموران وزرات اطلاعات او را دستگیر کنند. او توسط قاضی حداد جنایتکار محاکمه گردید. دکتر ملکی در این دوران، به دلیل بیماری قلبی و سرطان پروستات که دورههای شیمی درمانی را میگذراند. از بستر بیماری به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد و بهمدت ۳ ماه را در سلولهای انفرادی بسر برد.
نامه دکتر محمد ملکی به گزارشگر ویژه حقوق بشر
دکتر محمد ملکی پس از آزادی در شهریور سال ۱۳۹۰ طی نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر، دست به افشاگری نسبت به وجود شکنجه در زندانهای حکومت ایران زد. وی در نامهاش آورده بود: «اخیراً برای محاکمه به دادگاه غیرعلنی که بر خلاف قوانین خود جمهوری اسلامی است. احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد. و فعلاً روزهای بسیار سخت و شکنجهگونه زیر حکم بودن را میگذرانم. من پیرمردی ۷۸ ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم».
من شهادت خواهم داد که در دهه ۶۰ چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام میبردند. و آنها به سوی سرنوشت میرفتند و در راه سرود میخواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندان های نظام ولایی بودهام؛ برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم».
ممنوعیت سفر دکتر ملکی به خارج کشور
دکتر محمد ملکی بدلیل ایستادگی بر مواضع ملی و ضد دیکتاتوری خود، و بدنبال نامه افشاگرانهای که خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر نوشت، از مسافرت به خارج کشور ممنوع شد. ملکی در تیرماه سال ۹۴ در اعتراض به این ممنوعیت خروج از کشور در مقابل یکی از ساختمانهای وابسته به حکومت دست به تحصن هفتگی زد. و تا آذر ماه همان سال اینکار را ادامه داد. اما بدلیل بیماری نتوانست به تحصن خود ادامه دهد.
دکتر محمد ملکی بدنبال عقیدهاش برای لغو مجازات اعدام، کمپین (لگام) را پایهگذاری نمود و پس از آن نیز همواره با قربانیان نقض حقوق بشر و خانوادههای زندانیان سیاسی ارتباط نزدیکی داشت.
حمایت دکتر ملکی از مجاهدین مستقر در لیبرتی
دکتر محمد ملکی که در سال روز ۱۴آذر ۱۳۹۴ در مراسمی که به مناسبت درگذشت مهری جنتپور(مادر داعی)، برگزار شده بود حاضر شد. مادر داعی از هواداران سازمان مجاهدین خلق در تهران بود. دکتر ملکی بر سر مزار او سخنرانی جانانهای نمود و از سازمان مجاهدین خلق دفاعی قوی نمود.
در این دوران، اعضای سازمان مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی مستقر بودند. و بطور پیوسته از جانب حکومت ایران و مزدوران عراقیش زیر حملات موشکی قرار داشتند. دکتر ملکی بر سر مزار مادر داعی گفت: «بچههایی که آن طرف مرز هستند زیر موشک هستند. زیر هزاران گرفتاری هستند. اما با همه مشکلات باز مثل کوه ایستادهاند».
درگذشت دکتر ملکی
سرانجام دکتر محمد ملکی پیر خستگی ناپذیر عرصه مقاومت، در روز ۱۲آذر ۹۹ بدلیل بیماریها و کهولت سن پس از ۸۷ سن دیده از جهان بربست. یادش گرامی باد.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7