۱۴۰۴ مرداد ۱۶, پنجشنبه

آیا مجتبی خامنه‌ای کارگردان تحولات امنیتی اخیر دستگاه حکومتی است؟



آیا مجتبی خامنه‌ای کارگردان تحولات امنیتی اخیر دستگاه حکومتی است؟

از زمان شروع جنگ اسرائیل و رژیم ایران اسمی که کمتر از آن شنیده شده مجتبی خامنه‌ای است. بسیاری از کارشناسان حکومتی اذعان دارند که مجتبی خامنه‌‌ای صحنه گردان بسیاری از تحولات سیاسی و امنیتی دستگاه حکومتی است. سوال  این است که او اکنون در چه موقعیتی است و آیا جنگ اخیر موضوع جانشینی او را به حاشیه برده است؟
جنگ ۱۲ روزه رخدادی بی‌سابقه در ۴۶ سال رژیم ایران بود. برای نخستین بار، ایران مستقیماً هدف حمله نظامی قرار گرفت، در حالی که تا پیش از آن، نقش اصلی خود را در خارج از مرزها و از طریق نیروهای نیابتی ایفا می‌کرد. این جنگ نه‌تنها با تلفات سنگین فرماندهان ارشد سپاه همراه بود، بلکه نشانه‌ای آشکار از نفوذ امنیتی، ناهماهنگی و پوسیدگی ساختار قدرت بود. این ضربه صرفاً نظامی نبود بلکه مشروعیت و انسجام هسته سخت حاکمیت را هم هدف قرار داد.

تغییرات پساجنگ: اصلاحات یا بازسازی سرکوب؟


پس از جنگ، زمزمه تغییرات گسترده در ساختار امنیتی و سیاسی به گوش رسید: تشکیل «شورای دفاع»، جابه‌جایی در شورای عالی امنیت ملی، و بازگشت چهره‌هایی چون علی لاریجانی و شمخانی. این تحرکات بیش از آنکه نشانه اصلاحات واقعی باشند، تلاشی برای بازسازی ماشین سرکوب و ایجاد آرایش جدید نیروهای وفادار به نظام هستند. هدف، جایگزینی فرماندهان و مسئولان ناکارآمد یا مشکوک با نیروهایی مطیع‌تر و قابل‌اعتمادتر است. اما این تغییرات به‌صورت نمایشی و تاکتیکی بسته‌بندی می‌شوند تا هم به افکار عمومی داخلی و هم به مخاطبان خارجی به‌عنوان «نشانه اعتدال» فروخته شوند.

بازگشت علی لاریجانی: پیام داخلی و خارجی


علی لاریجانی که سابقه‌ای طولانی در ارکان کلیدی نظام (صداوسیما، مجلس، سپاه) دارد و همواره به بیت رهبری نزدیک بوده، در جریان یکدست‌سازی حاکمیت کنار گذاشته شد. بازگرداندن او امروز حامل دو پیام است:

در داخل: نمایش انعطاف و بازگرداندن یک چهره به‌ظاهر میانه‌رو برای ترمیم شکاف‌های داخلی.

در خارج: القای آمادگی برای مذاکره و نرمش کنترل‌شده در برابر غرب، به‌ویژه در شرایط فشارهای فزاینده.
او در رأس شورای عالی امنیت ملی قرار گرفت تا چهره خشن سپاه و امنیتی‌ها را نرم‌تر جلوه دهد.

پروژه جانشینی مجتبی خامنه‌ای


مرگ رئیسی ضربه سنگینی به سناریوی جانشینی مجتبی خامنه‌ای وارد کرد، چرا که رئیسی حلقه واسط یکدست‌سازی قدرت و آماده‌سازی این انتقال بود. با تضعیف سپاه و از دست رفتن فرماندهان وفادار، همراه با افشای نفوذ امنیتی، مجتبی خامنه‌ای عملاً پشتوانه منسجم و مقتدر لازم برای تحمیل رهبری خود را ندارد.
اکنون رژیم به‌دنبال یک «فرمول ترکیبی» است:

  • بازسازی سپاه با فرماندهان مطیع‌تر
  • استفاده از چهره‌های به‌ظاهر معتدل مانند لاریجانی
  • ایجاد فضای روانی آرام‌تر در جامعه و القای اعتدال به غرب در عین تشدید سرکوب و اعدام.
    این مجموعه باید هم‌زمان پیش برود تا شرایط لازم برای جانشینی مجتبی خامنه‌ای ایجاد شود. در غیر این صورت، پروژه جانشینی با بحران و آشفتگی روبه‌رو خواهد شد.
بحران‌های خارجی و داخلی هم‌زمان


در حوزه خارجی، تلاش‌های رژیم برای مذاکره با اروپا پس از جنگ با شکست روبه‌رو شد. کشورهای اروپایی شروط سخت‌تری مطرح کردند و حتی از فعال‌سازی «مکانیزم ماشه» و افزودن پرونده موشکی ایران به تهدیدات امنیتی سخن گفتند. این فشارها مسیر هرگونه توافق سریع را دشوارتر کرده است.
در داخل، بحران مشروعیت به‌وضوح دیده می‌شود. حتی در میان بدنه آخوندها که ستون سنتی حاکمیت بوده، شکاف جدی ایجاد شده است. از حدود ۱۲ هزار مدرس حوزوی، تنها ۲ هزار نفر بیانیه حمایت از خامنه‌ای را امضا کردند. این کاهش حمایت در بدنه روحانیت نشانه‌ای از فرسایش سرمایه اجتماعی رژیم است.

حمایت محدود روحانیون و ناتوانی در بسیج آنان حاکی از آن است که حتی این قشر که وابستگی مالی و سیاسی به نظام دارد، در همراهی فعال با پروژه‌های حاکمیت دچار تردید شده است. این وضعیت زنگ خطر جدی برای ولایت فقیه است، چرا که شبکه روحانیت همواره یکی از منابع اصلی مشروعیت و نفوذ اجتماعی نظام بوده است.

بن‌بست اصلاحات نمایشی


خامنه‌ای و حلقه قدرتش حاضر به پذیرش «جام زهر» واقعی (عقب‌نشینی در پرونده هسته‌ای و موشکی و دست برداشتن از نیابتی هایش در منطقه ، کاهش سرکوب، اصلاحات سیاسی) نیستند. اما اصلاحات نمایشی نیز قادر به حل بحران‌های انباشته نیست و به‌سرعت بی‌اعتبار می‌شود. نتیجه این تضاد، تشدید شکاف‌های داخلی و بی‌ثباتی بیشتر است. هرگونه تغییر واقعی باید در همه حوزه‌ها دیده شود: از سیاست خارجی تا فضای داخلی، از کاهش سرکوب تا بهبود وضعیت اقتصادی. اما رژیم با ماهیت کنونی خود توان چنین تغییراتی را ندارد.

ناتوانی در بازسازی پایدار دستگاه امنیتی


فساد ساختاری و بحران اعتماد در سپاه مانع بازسازی واقعی آن است. حتی اگر فرماندهان مطیع‌تری جایگزین شوند، خلأ تجربه و کاهش مشروعیت، کارآمدی امنیتی را کاهش می‌دهد. به این ترتیب، خامنه‌ای نمی‌تواند به‌طور پایدار دستگاه نظامی و امنیتی را بازسازی کند و مشروعیت سیاسی خود را ترمیم نماید.

نتیجه‌گیری


تحرکات پس از جنگ ۱۲ روزه بیشتر به «بازسازی دستگاه سرکوب» شباهت دارد تا «اصلاحات واقعی». پروژه‌هایی مانند بازگشت لاریجانی، تشکیل شورای دفاع، و تغییرات در شورای عالی امنیت ملی، تلاشی است برای ترمیم موقت ساختار فرسوده امنیتی و ارسال پیام اعتدال به خارج، در حالی که بحران‌های داخلی و خارجی به‌طور هم‌زمان خامنه‌ای را تحت فشار قرار داده‌اند.
بدون تغییرات بنیادین، این اصلاحات‌نمایی نه‌تنها کمکی به بقای حکومت نمی‌کند بلکه نشانه‌های بحران و شکاف را آشکارتر خواهد کرد. شرایط موجود شانس خامنه‌ای برای تحقق جانشینی مجتبی خامنه‌ای را کاهش داده و چشم‌انداز آینده حکومتش را بیش از هر زمانی تیره و تار ساخته است. تردیدی نیست که آن چه به این وضعیت نقطه پایان خواهد گذاشت قیام توفنده خلق در زنجیر ایران همراه با یک مقاومت سازمان یافته و به شدت منسجم و مشروع است. همین چشم انداز است که خواب راحت را از چشم استراتژیست‌های ولایت فقیه ربوده است.


🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7