۱۴۰۴ مهر ۶, یکشنبه

دلنوشته یک زندانی سابق درباره سمیه رشیدی : سمیه، نماد فراموش‌ شدهٔ‌جنوبِ شهر




دلنوشته یک زندانی سابق  درباره سمیه رشیدی :  سمیه، نماد فراموش‌ شدهٔ‌جنوبِ شهر


«دلی زیبا مقابل ساختاری زشت؛ 

سمیه، نماد فراموش‌ شدهٔ‌جنوبِ شهر

دلنوشته ای از یک زندانی سابق

سمیه مجرم بود…

 مجرم چون کارگر و فقیر بود.

 مجرم چون زن بود،

 چون در جهانی زندگی می‌کرد که زن بودن خود حکمِ محکومیت است.

 او مجرم بود چون هرگز چهره‌اش را پشتِ جراحی‌های پرزرق‌وبرق پنهان نکرد.

 مجرم بود چون از جنوبِ شهر آمده بود،

 از همان کوچه‌های فراموش‌شده که کسی صدای‌شان را نمی‌شنود.

 مجرم بود چون ساده بود،

 چون فرصتِ رفتن به دانشگاه را نداشت.

 مجرم بود چون بی‌پشتوانه بود، چون تکیه‌گاهی نداشت جز دلِ خودش.

 او مجرم به دنیا آمد؛

 چون هم زن بود و هم در ایران زاده شده بود.

 صدبار مجرم بود، چون دلی زیبا داشت؛

 دلی که شجاعت داشت بی‌پرده حقیقت را بگوید.

اگر او فرصتی داشت ـ یک ساعت پیش از مرگ ـ

خود را در سالن‌های بزرگ چهره رنگ می‌کرد؛

مهم نبود چه دلی چرکین داشت یا چه طلبی در سر،

آنگاه جهانی برایش اشک می‌ریخت،

او اسطورهٔ زنان مبارز می‌شد.

او مجرم بود چون پدرش دزد حکومتی نبود.

او مجرم بود چون اصلاح‌طلب نبود.

او مجرم بود چون شاد و حقه‌باز نبود.

اما او دلی پاک و زیبا داشت و تنها دل‌های پاک‌اند که،

مانند او،

برای بزرگی و زیبایی کارش سرود خواندند.

و چه زیبا ـ زیباتر از هر زیبایی ـ

او خندید به پشتی جهان پرزورق و رفت.

اکنون یقین دارم:

بالای سر ما ایستاده و به حماقت مردان و زنانی می‌خندد؟

و من به دنیایی که سمیه را «مجرم» می‌داند، حتی به اندازهٔ یک تف هم بها نمی‌دهم.

زیبا رفت ـ زیباتر از آنکه آدم‌بزرگ‌ها حتی بفهمند.


🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7