نقشه مسیر رسیدن به ایران دموکراتیک کدام است؟
بحث درباره تغییر در ایران به مسئلهای اساسی در فضای سیاسی امروز بدل شده است. مجموعهای از نشانهها و روندهای عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سبب شدهاند که چشمانداز تحول در ایران نه یک بحث نظری، بلکه یک موضوع حیاتی برای آینده کشور و منطقه تلقی شود. استدلال اصلی این نگاه بر این پایه استوار است که دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران به نقطهای از فرسایش رسیده که ضرورت تغییر را بیش از هر زمان نمایان میکند. در چنین شرایطی ارزیابی مسیرهای ممکن برای گذار اهمیت مضاعف پیدا میکند.
ناتوانی رژیم از هرگونه اصلاحات
وضعیت کنونی کشور نشان میدهد که حکومت با مجموعهای از بنبستهای ساختاری روبهروست. بحران اقتصادی در ابعادی گسترده تجربه میشود؛ نشانههای آن تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، گسترش فقر، نابسامانی تولید و تضعیف طبقه متوسط است. این بحران نه یک رخداد مقطعی، بلکه پیامد انباشتهشدن روندهای بلندمدت سوءمدیریت و فساد است.
در جامعه ایران اکثریت بزرگ زنان و جوانان که یا شغلی ندارند یا کم درآمدند، نیروی قیام هستند. ساکنان حلبیآبادها و حومههای فقرزده، یعنی یک چهارم تا یکسوم جمعیت کشور، یک انبار باروت را تشکیل دادهاند.
در کنار بحران اقتصادی، فاشیزم مذهبی به دلیل اتکای پررنگ بر سازوکارهای کنترل و سرکوب، توان انعطافپذیری و اصلاحپذیری را از دست داده است. ساختاری که بقای خود را در گرو انسداد سیاسی میبیند، بهطور طبیعی از هرگونه اصلاح مؤثر ناتوان میشود. به همین دلیل هر تلاشی برای اصلاح درونساختاری به نتیجهای ملموس نرسیده و تجربههای مختلف نشان دادهاند که ساختار قدرت، حتی با تغییر چهرهها، از تغییر کارکردی بازمیماند.
سیاست خارجی نیز بهمثابه امتداد همین ساختار تعریف میشود. دخالت خسارت بار و پرهزینه در منطقه و ادامه سیاست بمبسازی اتمی از عناصر ثابت سیاست حکومتی هستند که تغییر آنها برای ساختار قدرت دشوار است. این ناتوانی در تعدیل سیاست خارجی نشان میدهد که حتی در حوزههای بینالمللی نیز ظرفیت بازنگری واقعی وجود ندارد.
سیاست مماشات سد راه تغییر دموکراتیک
در ارزیابی شرایط بیرونی، نقش سیاستهای بینالمللی نیز در مسیر تحول ایران مهم ارزیابی میشود. طی چهار دهه گذشته سیاست غالب دولتهای غربی بر نوعی «مماشات» یا «تعامل مشروط» با دیکتاتوری دینی استوار بوده است. سیاستی که هدف اعلامشدهاش مهار رفتارهای حکومت ایران یا سوقدادن آن به سمت عقلانیت بیشتر بود. اما این سیاست در عمل فاجعه بار بوده است و باعث شعلهور شدن چندین جنگ در منطقه شد که آخرین آن جنگ غزه بود که هنوز تبعات آن ادامه دارد. سیاست مماشات نه تنها مسیر بمب سازی اتمی رژیم ایران را باز کرد بلکه راه تغییر دمکراتیک در ایران را نیز مسدود کرد. سیاست مماشات با تغییر تعادل قوای ژئوپلیتیک به نفع رژیم حاکم بر ایران، برای سالها تمام منطقه به صورت گروگان رژیم ایران در آورده بود.
راهحل سوم
در برابر دو مسیر رایج ــ یعنی مماشات یا جنگ خارجی ــ دیدگاهی دیگر وجود دارد که راه تحول را در «تغییر بهدست مردم ایران و مقاومت ایران» میداند. این راهحل بر محور توانایی جامعه و نیروهای سازمانیافته آن برای ایجاد دگرگونی سیاسی استوار است. این مدل نه بر اتکا به فشار خارجی بنا شده و نه بر انتظار برای اصلاح از درون ساختار قدرت، بلکه بر این پیشفرض تکیه دارد که جامعه ایران دارای ظرفیتهای گستردهای برای تغییر است.
با توجه به تجربههای گذشته، این نگاه بر این باور است که هیچ نیروی خارجی نمیتواند جایگزین عامل داخلی تغییر شود و مسیر گذار تنها از دل ظرفیتهای سیاسی، اجتماعی و نیروی سازمانیافته مقاومت برمیخیزد. این راهحل همچنین بر استقلال سیاسی و ضرورت پرهیز از وابستگیهای خارجی تأکید دارد.
راهگشایی قیام آبان۹۸
یکی از مهمترین نقاط عطف در مسیر تحولات اخیر، قیام آبان ۱۳۹۸ است. این قیام نه یک اعتراض مقطعی، بلکه نشانهای از یک تغییر کیفی در وضعیت اجتماعی ایران توصیف میشود. در آن دوره، گسترش سریع اعتراضات و مشارکت وسیع نسل جوان نشان داد که ظرفیتهایی در جامعه شکل گرفته که توان عبور از اعتراضهای پراکنده را دارند.
در روزهای قیام آبان، خامنهای آنقدر ترسیده بود که با کشتار دستکم ۱۵۰۰ تن از جوانان قیام به مقابله با این توفان عظیم آمد. اما آن پدیده خیرهکننده که در بطن قیام ظاهر شد، صدها هزار جوان رزمآور و بیباک بود که به نبرد برای سرنگونی استبداد دینی برخاسته بودند. این جلوهیی از ارتش بزرگ آزادی مردم ایران است.
آن جوانان شورشگر مناطقی از شهرهای شورشی همچون شیراز، بندر ماهشهر و شهریار را آزاد کردند و حدود ۱۹۰۰مرکز رژیم را هدف حمله قرار دادند. وجود چنین قدرت رزمندهیی در قلب جامعه، مهمترین ویژگی قیامهای ادامهدار ایران است و به این پرسش اساسی که تغییر رژیم چگونه ممکن است، پاسخ میدهد.
به عبارتی پاسخ را نباید در نمایشها و جنجالهای تبلیغاتی از نوع پهلوی با اتکا به نیروی خارجی جستجو کرد، بلکه تغییر از تلاش و رزم انسانهای از خود گذشته ای ناشی می شود که همه چیزشان را در کف فدا و پرداخت به جامعه گذاشتند. زنان ومردانی که با صدق و فدا الهام بخش جوانان ایران برای رسیدن به آزادی هستند. جامعه ایران به یمن برخورداری از این ظرفیت و مقاومتی که تجربه ۶۰ سال مبارزه خونبار را با خود حمل میکند، می توانند سرنوشت تغییر در ایران را رقم بزنند.
چشم انداز روشن فردا!
چشماندازی که برای آینده ایران ترسیم میشود، بر اصول دموکراتیک و حقوقمحور استوار است. در این چشمانداز، ایران آینده باید کشوری باشد بدون شکنجه و اعدام، متکی بر حاکمیت قانون و عاری از تبعیضهای دینی، جنسیتی و قومی. جدایی دین و دولت بهعنوان یک اصل بنیادی مطرح میشود تا ساختار سیاسی بتواند بر مبنای اراده عمومی و نه اقتدار ایدئولوژیک عمل کند.
هدف انتقال حاکمیت به مردم ایران است. مطابق مصوبه شورای ملی مقاومت، پس از سرنگونی رژیم یک دولت موقت با عمر حداکثر شش ماه، انتخابات مجلس مؤسسان را برای تدوین قانون اساسی جمهوری جدید برگزار میکند.
🟢 # مرگ_بر_خامنهای
🍏# مجاهدین_خلق ایران # کانونهای شورشی
🌳 # مریم رجوی #ایران
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7
