برگزيده از نشريه مجاهد شماره 543
گزيده اي از سخنراني آقاي مسعود رجوي در مراسم عاشوراي حسيني سال1380:
…آخوندهاي دجال و دينفروش حاكم بر ايران، اين شمر و يزيدهاي دوران، كه تخم و تركه و ادامهٌ شجرهٌ خبيثهٌ حرمله و ابن سعد و ابنزياد هستند، بهرغم همهٌ اسلام پناهيها و تشبث و توسلهاي ريايي بهخاندان علوي و امام حسين، بهشدت از هرگونه نزديكشدن بهپيام سرخ عاشورا هراسانند. زيرا كه اين پيام، پيام آزادگي و عصيان و شورش تاريخي در برابر ظلم و نابرابري و دجّاليت و دينفروشي است. چهكسي ترديد دارد كه آنان رودرروي امام حسين و در شمار قتلهٌ سرورآزادگان و مجاهدين ركابش بوده و هستند. چهكسي ترديد دارد كه اينان، هماناني هستند كه امام حسين را «خارجي»و «ياغيوباغي» و در فكر جاه و قدرت و عامل و شاخص استكبار ميخواندند. فتواي مباح بودن خون و فتواي حرق و ضرب حتي الموت او و مجاهدانش را ميدادند. بيجهت نيست كه آخوند خاتمي در اين ايام بهشدت از بازشدن پروندهٌ قتلعام 30هزارتن از مجاهدين در زندانهاي رژيم در سال67، هراسان است. چرا كه پروندهٌ جرم و جنايتهاي خود او را بهعنوان معاون عقيدتيـفرهنگي ستاد فرماندهي كل قواي رژيم آخوندي در مقام دفاع از قتلعام و كشتار زندانيان سياسي، باز ميگشايد. بنابراين عجولانه دستور توقيف آن نشريهيي را كه براين موضوع انگشت گذاشته بود صادر ميكند. چنين است كه آخوندهاي حاكم بهرغم همهٌ سينهزنيها و روضهخوانيهاي پوچ و بيمحتوا هرگز بهپيام عاشورا و آن نهضت بذرافشان انقلابي كه امام حسين برانگيخت نزديك نميشوند. زيرا اولين سؤال مقدر، مضمون آن دعواي تاريخي است كه امام حسين بهخاطرش قيام كرد. يعني مرزبندي بين دو اسلام سراپا متضاد. يعني مصاف انقلاب در برابر ارتجاع خونريز. يعني قيام براي آزادي در برابر ولايت يزيد و آخوندهاي معاويهيي و استبداد مذهبي. استبدادي كه بهنام اسلام دستوپا ميبرد و چشم از حدقه در ميآورد و فتواي قتلعام ميدهد و اموال و داراييهاي مردم را غارت و چپاول ميكند.
برادر مجاهد مسعود رجوي افزود: متقابلاً نبرد رهايي بخش و مقاومت انقلابي مجاهدين براي سرنگوني ارتجاع و تحقق آزادي وحاكميت مردم ايران، پرتوي از فروغ جاودان حسيني وشاخهيي درقلب اردوي سيدالشهداست كه تحت فرماندهي تاريخي ماه تابان بنيهاشم، سوگند جاودان وفا و رادمردي، سپهسالار حسين، ابوالفضلالعباس، حق غصب شدهٌ حاكميت مردم را با درهم شكستن تمامي شعبدهها و توطئههاي ارتجاعي واستعماري، اعاده خواهد كرد. و اين در حالي است كه دو دهه مقاومت سرسختانه و سازش ناپذير باوضوح كامل ثابت كرده است كه اين امر، يعني سرنگوني تام وتمام رژيم آخوندي، مبرمترين خواست تمامي مردم ايران است، كه از قيام 30خرداد تا قيام تيرماه گذشته و قيام اخير مردم خلخال، پيوسته و در هر فرصتي شعله ميكشد و مظاهر حكومت يزيدي آخوندها را بهرغم فراخوانهاي تسليمطلبانه درهم ميكوبد. اين ارادهٌ ملي و ميهني از قيام رهاييبخش حسيني و اصيلترين سنتهاي مبارزاتي ميهنمان الهام گرفته و خون جوشان يكصدوبيست هزارشهيد آزادي ظفرمندي آن را تضمين ميكند.
آري، امروز روزي است كه بنياميه و بنيخميني بهقتل حسين و مجاهدان ركابش تبرك ميجويند. اما شيعيان و رهروان سيدالشهدا در سراسر ايران و در سراسر جهان با سرور آزادگان، پيامبر جاودان آزادي، حسينبنعلي، تجديد پيمان ميكنند تا با آخوندهاي شقاوت پيشه و هركه با آنان و حامي آنان و تابع آنان و تحتامر آنان باشد در جنگ و ستيز باشند. پس لعنت خدا و خلق خدا و مجاهدين خلق برنفرينهاي مجسم تاريخ ايران و تاريخ اسلام يعني همين آخوندهاي پست و پليد باد و بر پشتيبانان و حمايتكنندگان آنها و بر هر كه با آنان در غصب حاكميت مردم ايران سهيم شد.
برادر مجاهد مسعود رجوي گفت: تفاوت شرايط كنوني ما باشرايط روزگار امام حسين در اين است كه اكنون مقاومت ما بهپشتوانهٌ همان اندوخته و همان شرافت و كرامتي كه از خاك پاي مولا و مقتدا و فرمانده و راهبر تاريخيمان كسب كردهاست، چشمانداز پيروزي را در پيش رو دارد و تقريباً دو هزار سال پس از بهصليب كشيده شدن عيسي مسيح و چهاردهقرن پس از عاشوراي حسيني، با قطع و يقين ميتوانيم بگوييم كه زمان غلبه برارتجاع در ايران زمين اسير فرا رسيده و اين بشارت خون امام حسين و نويد رنجهاي بيكران همتاي والاي او زينبكبري عليهاسلام است كه مجاهدين بارزم و رنج خود و با انقلاب مريم بهآنان تأسي و تقرّب ميجويند.