۱۳۹۵ اسفند ۵, پنجشنبه

آرایش سیاسی منطقه ووضعیت رژیم








آرایش سیاسی منطقه ووضعیت رژیم 
پس از اشغال حلب، درست معکوس آنچه آخوندها و پاسداران حاکم می‌پنداشتند و در تبلیغاتشان عنوان می‌کردند، روند افول و به حاشیه رفتن رژیم آغاز شد؛ چرا که مسکو که از ابتدا به‌منظور گرفتن امتیاز از غرب (بر سر تحریمها و اوکراین) وارد معرکة سوریه شده بود، احساس کرد آنچه را دنبالش بوده، به‌دست آورده است؛ بنابراین رژیم را رها کرد و با ترکیه، رقیب منطقه‌یی رژیم، متحد شد و خود را به عربستان سعودی نزدیک کرد؛ به‌خصوص که دولت جدید آمریکا با انتقاد از بی‌عملی و انفعال دولت اومابا، عزم خود برای ورود فعال در معادله سوریه اعلام کرد. به این ترتیب آرایش سیاسی جدیدی در منطقه شکل گرفت که مضمون آن، ایجاد یک جبهه منطقه‌یی علیه رژیم است که ابتدا آن را به حاشیه رانده و سپس از معادله سوریه حذف می‌کند. رسانه‌ها و مهره‌های باند روحانی با اشاره به این تغییر آرایش در منطقه و جهان، که اکنون به‌صورت یک ائتلاف جهانی علیه رژیم ظاهر شده، با وحشت بسیار نسبت به پیامدهای آن هشدار می‌دهند. (1)
این آرایش سیاسی جدید در وجه منطقه‌یی آن در «آستانه» ظاهر شد و سپس در بلوغ خود در «مونیخ» وجه بین‌المللی یافت. یکی از رسانه‌های باند رفسنجانی روحانی از این پدیده سیاسی با عبارت «نظم پسا مونیخ» نام برده و با وحشتزدگی خاطرنشان می‌کند: «این شرایط به‌معنای آن است که دایره مهار ایران در نظم پسا مونیخ تنگتر نیز خواهد شد و روزهای سختی در پیش است».این «روزهای سخت» در اولین قدم، برکناری بشار اسد است و به نظر می‌رسد که مسکو نیز با این هدف اعلام شده آنکارا مخالفتی ندارد و به گفته «شکوری راد» از مهره‌های باند روحانی «به‌زودی روسیه به رفتن بشار اسد رضایت می‌دهد». معنای رفتن بشار اسد هم برای همه روشن است؛ جارو شدن رژیم از سوریه! از همین رو همان فرد هشدار می‌دهد: «چنان‌چه… اسد از قدرت برکنار شود ما جایگاه و پایگاهی در سوریه نداریم و هزینه‌های ما سوخت می‌شود… اگر به تنهایی قصد حمایت از بشار اسد داشته باشیم، وارد چالشهای جدید و پر هزینه‌ای می‌شویم». (2)
اگر چه روحانی ادعا می‌کند که کلید و حل‌المسائل «الگوی برجام» را، برای مقابله با این بحران در دست دارد و آن را در سفرش به عمان و کویت به کار گرفته و وزیر خارجه‌اش، ظریف، نیز در مونیخ لاف می‌زد «حرف جدید برای جهان» دارد؛ اما این ادعاها نه در منطقه و نه در جهان خریداری ندارد؛ آنچه طرفهای مقابل از رژیم می‌خواهند دخالت نکردن در امور کشورهای منطقه و خارج کردن نیروهایش از سوریه و عراق و... است. عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان مجدداً تصریح کرده است: «جدیت (رژیم) ایران [دریافتن راه‌حل سیاسی در منطقه] نه با کلمات، بلکه در عمل است که سنجیده می‌شود». (3)گویا روحانی هنوز درنیافته است که دوران برجام و چانه‌زنی و «مذاکرات» بی‌انتها، به‌منظور خریدن زمان، با پایان «دوران طلایی اوباما» به پایان رسیده است. اما این واقعیت چنان واضح است که برخی رسانه‌های باند خود او نیز به آن اذعان می‌کنند و هشدار می‌دهند: «با صف‌آرایی جدیدی که در نظم پسا مونیخ علیه ایران ایجاد شده است، مقامات دستگاه جمهوری اسلامی ایران
باید بروز این وضعیت را به‌عنوان واقعیتهای موجود بپذیرند و تلاش کنند که با امتناع از هر گونه کنشهای تحریکی و بهانه‌ساز… کشور را از وضعیت تنش خارج کنند». (4)
از سوی دیگر، شکست رژیم در سوریه و چشم‌انداز فرو ریختن عمق استراتژیکش، بحران درونی رژیم را، در حالی که کمتر از 3ماه به برگزاری نمایش انتخابات مانده، شدتی خارق‌العاده بخشیده است. از یک طرف زبان باند روحانی علیه خامنه‌ای را دراز کرده و آنها صراحتاً باند رقیب و با اشاراتی آشکار، خود خامنه‌ای را به‌خاطر سیاستهای منطقه‌یی‌اش، مورد طعن و حمله قرار می‌دهند و آشکارا خواستار آن می‌شوند که هژمونی و سکان سیاست خارجی یا به قول خودشان «مدیریت راهبردی سیاستهای ایران در منطقه» به آنها و مشخصاً وزارت‌خارجه واگذار شود. (5)
در برابر این حملات، باند خامنه‌ای نیز دولت روحانی را به‌خاطر اوضاع به‌شدت آشفته و بحرانی اقتصادی اجتماعی کشور و به‌خاطر فساد و ناکارآمدی و پنهان کردن حقایق مورد حملات سخت قرار داده و حتی از محاکمه و مجازات روحانی سخن می‌گویند. (6)
رژیم برای برون‌رفت از این وضعیت چه خواهد کرد؟ واقعیت این است که فاشیسم مذهبی حاکم، مطلقاً در بن‌بست است و اساساً امکان و مجال انتخاب ندارد. ناصحان درون رژیم نیز حرفشان اساساً تمکین در برابر امواج تغییر دوران است: «در این شرایط ایران باید از ظهور و بروز نظامی خود کاسته و صحنه تبلیغاتی را به دیپلوماسی پنهان و آشکار واگذار کند». (7) چرا که در این شرایط، ایستادن در برابر «ائتلاف منطقه‌یی و جهانی» معنایی جز نابودی نظام ندارد. اما عقب‌نشینی نیز معنایی جز زهرخوران منطقه‌یی ندارد و این بسا سریعتر از زهر منطقه‌یی رژیم را به پایان کار خود نزدیک می‌سازد.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ علی خرم از مهره‌های باند رفسنجانی روحانی، طی مقاله‌یی با عنوان « توطئه علیه ایران در غیاب اوباما» با خواندن مرثیة بلندبالایی از مواهب بر باد رفته اوباما برای رژیم می‌نویسد: «بی‌شک ایران باید با چشمهای باز بپذیرد آرایش منطقه و جهان عوض شده و شکلی جدید از ائتلاف دشمنان قدیمی علیه کشورمان به وجود آمده و ما یک‌تنه با یک ائتلاف جهانی مواجه شده‌ایم». (روزنامه شرق ـ 4 اسفند 95)
2 ـ علی شکوری راد ـ سایت حکومتی عصر ایران  -4 اسفند 95
3ـ مصاحبه با سرویس جهانی بی‌بی‌سی ـ 3 اسفند 95
4 ـ روزنامه حکومتی ابتکار ـ 4 اسفند 95
5 ـ «مدیریت استراتژیک و راهبردی این مبارزه باید به دستگاه دیپلوماسی جمهوری اسلامی بازگردد و از نهادهای دیگر درگیر گرفته‌ شود. بی‌مبالاتی در مدیریت دیپلوماتیک سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه باعث شده‌است که چهره ایران به شکل یک دولت مداخله‌گر و نظامی‌گرا در بیاید… وزارت‌خارجه باید با مدیریت ملی این تدابیر ماجراجویان داخلی فاقد هویت روشن سیاسی را نیز کنترل کند. افراطیون ظاهراً هوسباز و طبعاً هدفداری که سهم بزرگی در تخریب سیاست خارجی منطقه‌یی ایران در این 3سال داشته‌اند…». سایت حکومتی جماران-3 اسفند
6 ـ برای نمونه نگاه کنید به بخشی از اظهارات یکی از مهره‌های باند خامنه‌ای به نام «قدیری ابیانه» : «… روحانی ناجوانمردانه پای رهبر را پیش کشید و گفت رهبری در جریان برجام بوده است و وی می‌خواست رهبری را خراب کند. روحانی بابت دروغی که به ملت گفت که تحریم‌ها به‌محض امضای برجام رفع می‌شود، باید مجازات شود… دولت برای این‌که کشور را اداره کند 700هزار میلیارد تومان از خارج قرض گرفته که این پول به‌اندازه 10سال درآمد نفتی کشور است، یعنی از همین حالا تا 10سال پول نفت پیش‌خور شده است» …

7 ـ سرمقاله روزنامه شرق به قلم علی خرم ـ 4 اسفند 95.