۱۳۹۵ بهمن ۱۸, دوشنبه

لابی‌ها ودلالان رژیم آخوندی در خارج کشورشبکه زنجیره‌یی که تحت کنترل وزارت جاسوسی و آدمکشی یا وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت رژیم و زیر نظر خامنه‌ای کار می‌کند.

لابی‌ها ودلالان رژیم آخوندی در خارج کشورشبکه زنجیره‌یی که تحت کنترل وزارت جاسوسی و آدمکشی یا وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت رژیم و زیر نظر خامنه‌ای کار می‌کند.



«عوامل همکار»

گزارش تحقیقی مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا خدابنده و سینگلتون را مأموران وزارت اطلاعات معرفی می‌کند. در این گزارش آمده است:«وزارت اطلاعات و امنیت تمامی امکانات خود را جهت حفاظت از جمهوری اسلامی ایران بکار می‌گیرد. نظارت بر …سازمان‌هایی که از منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان حفاظت می‌کنند… و استخدام یک فرد انگلیسی به نام اَن سینگلتون و همسر ایرانی او مسعود خدابنده یک نمونه گویاست از اینکه وزارت اطلاعات چگونه غیر ایرانی‌ها را مجبور به همکاری می‌کند…».
این دو مأمور پیشانی سیاه با یکی از سر شبکه‌های وزارت اطلاعات در آمریکا به نام تریتا پارسی همکاری می‌کنند. در این مطلب، به بررسی تعدادی از عناصر و تشکل‌های همکار وزارت اطلاعات در امریکا ازجمله تریتا پارسی و هوشنگ امیراحمدی، اروند آبراهامیان و هادی قائمی و انجمن نایاک که در خدمت فاشیسم مذهبی و علیه مجاهدین و مقاومت ایران، فعال هستند، می‌پردازیم. تشکلی که وزارت اطلاعات به اسم نایاک توسط تریتا پارسی در آمریکا درست کرده است تلاش کرد برای این زوجِ جاسوس در کنگره آمریکا جلسه سخنرانی ترتیب بدهد و با حمایت وزارت خارجه آمریکا، لابی مشترکی برای حمایت از رژیم آخوندی راه بیندازد. این تشکل که خود را شورای ایرانیان آمریکاییان می‌نامد، یک لابی شناخته شدة رژیم آخوندی است و اهداف وزارت اطلاعات را در آمریکا دنبال می‌کند.

تریتا پارسی کیست؟

تریتا پارسی قبلاً ساکن سوئد بود و درواقع یک مهاجر ایرانی- سوئدی بود که در اوایل سال ۲۰۰۱ توسط هوشنگ امیراحمدی استخدام شد و با دریافت اجازة کار وارد امریکا گردید. تریتا پارسی طبق اسناد دادگاه، مدتی هم حقوق خودش را از بیژن خواجه‌پور رئیس کمپانی «آتیه بهار» در تهران که دلال رژیم است دریافت می‌کرد و از همان موقع تلاش خودش را برای راه‌اندازی یک لابی رژیم به‌منظور پیشبرد اهداف فاشیسم مذهبی شروع کرد. از سال ۲۰۰۸ و پایان دورة ریاست جمهوری جرج بوش، که آمریکا به دنبال خروج آرام و بدون دردسر از عراق بود، پیدا کردن راه‌های دوستی و ارائه ژست‌های حسن نیت به رژیم آخوندی، در دستور کار وزارت خارجه آمریکا قرار گرفت و مذاکرات پنهان با نمایندگان رژیم در اروپا شروع شد. ثمرة هاشمی از طرف احمدی‌نژاد و علی باقری معاون سعید جلیلی در این مذاکرات شرکت داشتند. تریتا پارسی دلال اصلی این مذاکرات بود. در این سلسله مذاکرات آشکار و پنهان، رژیم خواهان بستن قرارگاه اشرف و اخراج مجاهدین از عراق بود. این، اولین شرط رژیم برای آرام‌سازی عراق و فراهم کردن خروج بدون دردسر آمریکا از این کشور بود. اما بستن قرارگاه اشرف و اخراج مجاهدین از عراق با توجه به تضمین کتبی که دولت آمریکا به ساکنان اشرف برای حفظ جان آن‌ها داده بود، کار ساده و بی هزینه‌یی نبود.
از سال ۲۰۰۸، سازمان نایاک و باند خدابنده از سوی وزارت اطلاعات، یک لابی مشترک برای بدنام کردن مجاهدین در افکار عمومی آمریکا و زمینه‌سازی برای برخورد با سازمان را شروع کردند. نایاک هم از طریق لابی خود در کنگره، بستن قرارگاه اشرف را شرط اصلی دوستی با رژیم ایران و سازش هسته‌یی عنوان می‌کرد. وزارت خارجه آمریکا پشتیبان اصلی نایاک در این دوره بود. جلسه سخنرانی که تریتا پارسی می‌خواست برای خدابنده و زنش در کنگره ترتیب دهد، بخشی از این کارزار بود که با اعتراض شماری از نمایندگان کنگره و درنهایت وزارت امنیت آمریکا انجام نشد. از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، بخش مهمی از فعالیت‌های نایاک معطوف به نگاه‌داشتن سازمان مجاهدین در لیست ارتجاعی – استعماری و بدنام کردن آن نزد افکار عمومی بود. در این مأموریت، باند مسعود خدابنده نقشی اساسی در تبلیغات نایاک داشت. نمونه‌هایی از اجرای مشترک این مأموریت‌ها توسط خدابنده و نایاک به‌قرار زیر است:
دولت نوری مالکی که با حمایت مستقیم رژیم ایران و همچنین تأیید دولت آمریکا، دو بار به اشرف حمله کرد، اولین بار در ۶ و ۷ مرداد ۸۸ که در آن ۱۱ تن و بعد در ۱۹ فروردین ۹۰ که در آن، ۳۶ تن از ساکنان را به قتل رساند. بخشی از اسناد لابی مشترک نایاک و خدابنده با حمایت وزارت خارجه آمریکا به‌منظور زمینه‌سازی بستن قرارگاه اشرف و برخورد با مجاهدین، پیش‌ازاین افشاشده است. گزارش مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا نشان می‌دهد که سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا هم از رابطه خدابنده با رژیم ایران به‌خوبی خبر داشتند و هم همکاری تریتا پارسی با آنها را زیر نظر داشتند. حمایت وزارت خارجه آمریکا از لابی نایاک در کنگره برای پیدا کردن راه‌های حسن نیت با رژیم ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که لابی مماشات در آمریکا، تا چه حد دست وزارت اطلاعات و عواملش را باز گذاشته و به آنها در آمریکا میدان عمل داده بودند. هنگامی‌که تصمیم وزارت خارجة آمریکا برای خارج کردن مجاهدین از لیست آمریکا به خاطر حکم دادگاه، در چشم‌انداز قرار گرفت، رژیم آخوندی و عواملش در آمریکا کارزار تخریبی بی‌سابقه‌یی را برای جلوگیری از آن ترتیب دادند. جلوداری این کارزار به عهدة نایاک یا به‌اصطلاح شورای ملی ایرانیان آمریکایی و دبیر کل آن تریتا پارسی گذاشته شد و نایاک دست به انتشار مقالات متعدد و تولید ویدیو کلیپ‌هایی زد. به همین دلیل هم هست که نایاک و تریتا پارسی به‌شدت موردتنفر ایرانیان آگاه و آزاده هستند. وزارت اطلاعات برای مقابله با انزجار هم‌وطنان آزاده در آمریکا که ادامة مأموریت نایاک را دشوار می‌کرد، طرحی را به مورداجرا گذاشت تا آقای حسن داعی را به‌عنوان یکی از کسانی که ماهیت مزدوری نایاک را افشا می‌کرد، به اتهام تهمت و افترا به تریتا پارسی و نایاک به دادگاه بکشاند و با عبرت ساختن او، سایرین را هم مرعوب نماید. اما حاصل این دادگاه برای نایاک و دبیر کل آن، یک فاجعه بود و درواقع تریتا پارسی و نایاک را سوزاند.

حکم دادگاه واشینگتن در محکومیت ترتیا پارسی

مدارکی که در این دادگاه ارائه شد پرده از رابطه بسیار نزدیک تریتا پارسی با سفیر و مأموران رژیم در سازمان ملل برداشت. ازجمله اسناد داخلی نایاک روشن می‌کردند که در به‌اصطلاح “دیپلماسی پنهانِ” ایجاد رابطه با آمریکا، تریتا پارسی به‌عنوان نمایندة احمدی‌نژاد عمل می‌کرد. آقای حسن داعی طی اطلاعیه‌یی گفت: قاضی دادگاه با بررسی نوشته‌ها و اظهارات من، شکایت آنان را بی‌اساس دانست و کلیه اتهامات وارده به من را مردود دانست. اضافه بر آن، نایاک و شخص پارسی را به دلیل پنهان‌کاری و تقلب در جریان دادگاه و عدم صداقت و… (غیره) به پرداخت بخش مهمی از هزینه‌های وکلای من محکوم کرد. تریتا پارسی با همکاری برخی دیگر از عوامل شناخته‌شده مانند «باب نی» که قبلاً نماینده کنگره آمریکا بوده و در کار تهیه قاچاق سلاح برای رژیم شرکت داشته و سابقه محکومیت و زندان هم داشته‌اند، نایاک را تشکیل دادند و به فعالیت به سود حکومت آخوندی پرداختند. اسنادی که در همین رابطه افشا شد نشان می‌دهد که تریتا پارسی با دفتر منافع رژیم در ارتباط است. تریتا پارسی از سال ۱۹۹۷ دستیار باب نی بود و این همکاری تا سال ۲۰۰۵ یعنی وقتی‌که فساد مالی باب نی رو شد ادامه داشت. باب نی به همین جرم به دو سال و نیم زندان محکوم شد. بخشی از این فساد مالی به رشوه گرفتن از یک دلال اسلحه در لندن مربوط می‌شد که برای جمهوری اسلامی کار می‌کرد. دادگاه منطقه‌ای واشنگتن تریتا پارسی و نایاک لابی رژیم در آمریکا را به پرداخت ۱۸۳۰۰۰ دلار جریمه به آقای حسن داعی محکوم کرد. این حکم در پی حکم اولیه منطقه‌یی واشنگتن که در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲ صادر شد تریتا پارسی و نایاک را به پرداخت بهره (آن به خاطر تأخیر در پرداخت) از تاریخ ۱۳ سپتامبر نیز محکوم کرد. مدارک ارائه‌شده در دادگاه فاش می‌کرد که تریتا پارسی با افرادی در ایران همکاری دارد و از آن‌ها برای برپا کردن و گسترش لابی خود در آمریکا استفاده می‌کند. در نوامبر ۲۰۰۹ واشنگتن‌تایمز بخشی از این یافته‌ها را منتشر کرد؛ درنتیجه سناتور جان کایل در نامه‌یی به دادستان کل کشور تحقیق در لابی‌گری نایاک به نفع دولت ایران را درخواست کرد.

شهادت واشینگتن تایمز: بزرگ‌ترین لابی حکومت آخوندی در آمریکا

تحقیق واشینگتن تایمز بر ماهیت تقلبی و غیرقانونی کار تریتا پارسی و عدم ثبت نایاک انگشت گذاشته و رابطه تنگاتنگ این ارگان پوششی و لابی‌گر را با دیکتاتوری تروریستی حاکم بر ایران که فعالی‌ترین حامی تروریسم در جهان شناخته می‌شود، برملا می‌کند. رژیمی که سپاه پاسداران و ارگان‌های متعدد مالی و نظامی‌اش به خاطر تروریسم و توسعه اسلحه کشتارجمعی در لیست‌های ممنوعه ثبت‌شده‌اند. این شبکه زنجیره‌یی که تحت کنترل وزارت جاسوسی و آدمکشی یا وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت رژیم و زیر نظر خامنه‌ای کار می‌کند، از آمریکا تا اروپا و از عراق تا سایر کشورهای عربی و هم‌چنین در کشورهای شرق دور علیه مجاهدین خلق ایران فعال است و با صرف هزینه‌های گزاف مالی می‌کوشد تا فاشیسم مذهبی را در مقابل مقاومت و قیام ملت ایران سرپا نگه دارد. اعتراف دبیر تشخیص مصلحت رژیم به رسوایی بزرگ افشا شدن لابی رژیم در آمریکا ۲۶ آبان ۸۸

«پرنفوذترین لابی ایرانی! به دلیل تخلفات، زیر تیغ تحقیقات فدرال آمریکا»

اما باوجود همة این توطئه‌ها و صرف هزینه‌های هَنگفت و طرح و برنامه رژیم آخوندی و وزارت اطلاعات که توسط مأموران و پاسداران سیاسی رژیم در آمریکا پیش می‌برد، نام مجاهدین و شورای ملی مقاومت در مهرماه سال ۹۱ از لیست وزارت خارجه امریکا حذف شد. اینجا بزنگاهی بود که ماهیت هر فرد و گروه و جریان سیاسی، یک‌بار دیگر بر ملأ شد و میزان دوری و نزدیکی آن‌ها با مردم و متقابلاً با رژیم ضدمردمی آخوندها آشکار گردید.

وحشت و همنوایی رژیم و متحدین ارتجاع در قبال حذف نام مجاهدین از لیست آمریکا

سایت نایاک در اول مهر ۹۱ نوشت:«اعضای اپوزیسیون دموکراتیک ایران، متخصصان ایران، مدافعان حقوق بشر و مقامات سابق آمریکا هشدار داده‌اند که حذف نام‌گذاری‌ام.ای. کی (سازمان مجاهدین خلق) ”پیامدهای زیانباری برای جنبش اپوزیسیون مشروع و اصیل ایران خواهد داشت. ”کلمه“ روزنامه شماره یک طرفداران دموکراسی در ایران که توسط هواداران جنبش سبز اداره می‌شود هشدار داده است که حمایت از مجاهدین رژیم ایران را تقویت می‌کند. بر اساس این روزنامه مخالف ”هیچ سازمانی، حزبی و فرقه‌یی بدنام‌تر از (مجاهدین) در بین مردم ایران وجود ندارد”». در ۱۹ مرداد ۱۳۹۰ چهار ماه پس از دومین قتل‌عام در اشرف با ۳۶ شهید و ۳۴۵ مجروح، ۳۷ تن از عوامل ارتجاع و استعمار تحت عنوان متخصصین ایرانی در تایمز مالی اعلام کردند که مجاهدین هیچ پایگاه سیاسی و حمایت واقعی در میان مردم ایران ندارند و متحد صدام حسین بوده و از این را به خاطر حملات متعدد تروریستی به شهروندان بی‌گناه ایرانی نباید از لیست تروریستی آمریکا خارج شوند. رهبران واقعی اپوزیسیون ایران همانا شیخ مهدی کروبی و نخست‌وزیر اسبق خمینی حسین موسوی در جنبش سبز هستند. منظور امضاء کنندگان این بود که آمریکا باید کماکان به سرمایه‌گذاری بر روی باندهای مغلوب و ریزشی رژیم ولایت‌فقیه و فاشیسم دینی حاکم بر ایران بسنده کند.

برخی از امضاکنندگان این نامه عبارت بودند از:

 محسن کدیور آخوندی از باند خاتمی

تریتاپارسی

فاطمه حقیقت‌جو عضو سابق مجلس ارتجاع از باند خاتمی

گری سیک استحاله چی کهنه‌کار آمریکایی و حامی دیرین رژیم آخوندی

این اقدام به‌قدری ننگین و مشمئزکننده بود که انزجار هم‌وطنانمان را برانگیخت و بسیاری از آن‌ها با موضع‌گیری و انتشار نامه‌های سرگشاده، انزجار و اعتراض خود را ابراز کردند که در واشنگتن‌تایمز به تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۱ درج گردید.
بی‌مناسبت نیست که در اینجا به معرفی برخی از امضاء کنندگان نامه ۳۷ تن از عوامل ارتجاع و استعمار در تایمز مالی در مخالفت با لغو برچسب تروریستی بپردازیم:

اروند آبراهامیان

اروند آبراهامیان از اعضای حزب توده بوده و ضدیت او با سازمان مجاهدین سابقه‌یی دیرینه دارد. نامبرده همکاری نزدیکی با جناح ایرانگیتی وزارت خارجه آمریکا داشت و از اواخر دهه ۸۰ با تمام قوا در تبلیغات و شیطانسازی علیه مجاهدین و مقاومت ایران شرکت داشته و مطلب و کتاب مقاله نوشته است که شناخته‌شده‌ترین آن کتابی با عنوان «مجاهدین ایران» است. این کتاب در سال ۱۹۹۷ توسط دایره خاورمیانة وزارت خارجه وقت امریکا علیه مجاهدین برای گنجاندن نام مجاهدین در لیست مورداستفاده و مورد استناد قرار گرفت. آبراهامیان که دعاوی‌اش علیه مجاهدین توسط گشتاپوی آخوندی هم وسیعاً تبلیغ‌شده و مورداستفاده قرار می‌گیرد، در دوران رفسنجانی مبلغ آن بود و به طرز مشمئزکننده‌یی از کاهش شکنجه و اعدام سیاسی سخن می‌گفت. این فرد کتابی به اسم خمینیسم دارد که در آن نوشته است: کلمة «بنیادگرا» برای خمینی درست نیست و اصطلاح درست «مردم‌گرایی» است و بر همین اساس نتیجه‌گیری می‌کند که «اگر خمینیسم یک نوع مردم‌گرایی است، بنابراین ظرفیت تغییر و قبول مدرنیسم، حتی نهایتاً پلورالیسم (کثرت‌گرایی) سیاسی، برابری جنسی، آزادی‌های فردی و دموکراسی اجتماعی را دارد». آبراهامیان در ترویج افسانة وجود یک جناح میانه‌رو و اصلاح‌طلب در درون رژیم که بعد از انتخاب خاتمی به‌عنوان رییس‌جمهور در خرداد ۷۶ علم شد، نقش مهمی داشت و به دفاع شِداد و غِلاظ از خاتمی می‌پرداخت.

هادی قائمی

هادی قائمی یکی از اعضای هیئت‌مدیره شورای نایاک است. قائمی مدتی نیز برای سازمان «دیدبان حقوق بشر» کار می‌کرد. یکی از گردانندگان اصلی این سازمان به‌اصطلاح حقوق بشری، گری سیک است که از لابی‌های کهنه‌کار نزدیکی به آخوندها می‌باشد. هادی قائمی در چارچوب برنامه‌های نایاک در سال ۲۰۰۴ به ایران رفت و با یک سازمان پوششی موسوم به «همیاران» به همکاری پرداخت. همیاران که در ظاهر یک سازمان غیردولتی است، توسط حسین ملک افضلی که بیش از ۱۵ سال (ازجمله در دوران احمدی‌نژاد) معاون وزیر بود تأسیس‌شده است. همکاری نایاک با همیاران به پیشنهاد و تصویب وزارت خارجه رژیم انجام گرفت. وظیفة لابی رژیم این است که ازیک‌طرف ترمزی برای جنبش در خارج کشور برای کنترل آن باشد و از طرف دیگر می‌خواهد این دروغ را جا بندازد که مردم ایران خواهان سرنگونی نیستند و این حکومت با ثبات است که نتیجة طبیعی آن ادامة سیاست مماشات و زد و بند با آخوندها خواهد بود.

هوشنگ امیراحمدی، از «عوامل همکار» وزارت اطلاعات در امریکا

درگزارش تحقیقاتی مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا آمده است:«اعتقاد بر این است که بسیاری از ایرانیان که برای ارگان‌های آموزشی خارجی کار می‌کنند، مانند دانشگاه‌ها، همچنین برای وزارت اطلاعات فعالیت دارند». مصداق آن یکی از مأموران کهنه‌کار رژیم آخوندی در آمریکا، هوشنگ امیراحمدی است که به‌عنوان استاد دانشگاه و رئیس شورای ایرانیان – آمریکاییان سال‌ها است که به اهداف فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران خدمت می‌کند. نامبرده بدنبال حذف نام سازمان از لیست آمریکا سوزش خودش را چنین برملا کرد:
«خروج مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا نه مثبت است نه منفی.‌ من فکر می‌کنم که مجاهدین در ۳ لیست ممنوعه بود. لیست تروریستی در آمریکا, لیست منافقین و لیست خائنین به مردم در ایران. مخصوصاً در رابطه با جنگ ایران و عراق. دولت آمریکا برای فشار روی ایران و درواقع برای تغییر رژیم ایران مجاهدین را از لیست برداشته احتمالاً در آینده سعی خواهد کرد این سازمان را سیاسی‌تر بکنه یعنی از نظامیگری به‌طرف سیاسی ببره و تقویتش کنه ازنظر مالی و غیره که بتونه فشار بیشتری روی ایران بذاره … از دید من آمریکایی‌ها هدفشان استفاده در آینده در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی یا حداقل افزایش فشار برای گرفتن امتیاز بیشتر از حکومته. ولی همان جوری که عرض کردم, سازمان مجاهدین خلق همچنان روی لیست منافقین در جمهوری اسلامی برای حکومت و خائنین برای ملت ایران می ماند» (تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی ۱۲ مهر ۹۱)
وی در همین رابطه گفت:«با حذف سازمان مجاهدین از لیست، آمریکا … یک ماشین تبلیغاتی تکراری دیگر علیه ایران به دست خواهد آورد. این امر می‌تواند برای امریکا هزینه‌هایی زیادی در برداشته باشد ازجمله ضررهای مالی، ضایع شدن وجهه بین الملی و سیاست مخرب‌تری در قبال ایران. تنها در یک صورت امریکا می‌تواند جلوی چنین هزینه هائی را بگیرد: گذاشتن یک طناب قوی دور گردن این سازمان و فشار روی آن برای کنار گذاشتن اعمال خشونت‌آمیز گذشته. ایرانیان می‌توانند در جهت این برخورد امریکا با مجاهدین حذف‌شده از لیست به آن از طریق ایجاد حسن نیت و فشار کمک کنند». (اینترلینک ۵ شهریور ۹۰) هوشنگ امیراحمدی، مأمور شناخته‌شدة رژیم، به‌طور خاص برای پیشبرد خطوط سیاسی و تبلیغاتی حکومت آخوندی در جهت آویختن به دامن آمریکا کار می‌کند. هوشنگ امیراحمدی همان کسی است که برای ریاست جمهوری فاشیسم مذهبی در خرداد سال۹۲ اعلام آمادگی کرد. همه میدانند که شرط شرکت در نمایش انتخابات در این رژیم، اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه می‌باشد. البته این اولین بار نیست که این پادوی گشتاپوی آخوندی برای خدمتگزاری به آستان ولایت، مراتب دریوزگی خودش را ابراز می‌کند.

نگاهی به سیلاب چرکین «افتخارات بندة» درگاه ولایت

امیراحمدی در بارة علت شرکت در نمایش انتخابات ریاست جمهوری آخوندها گفت:«… مخصوصاً خودم را کاندید کردم که یک‌وقت خدای‌ناکرده در تاریخ اسم امیراحمدی به‌عنوان یک تحریمی ثبت نشود». (اینترلینک ۷ خرداد ۸۹) هوشنگ امیراحمدی که سرسپردگی به فاشیسم جنگ‌افروز مذهبی و خدمتگزاری برای آن را افتخار خودش می‌دانست، در عمل هم سعی می‌کرد این را ثابت کند. ازجمله بارها برای شرکت در نمایش‌ها ملاها و حل‌وفصل مشکلات سرمایه‌گذاری در ایران، به تهران رفت و این امر بارها در جریان جنگ و جدال باندهای مختلف رژیم برملا شد. در همین رابطه روزنامه‌های رژیم نوشتند:«هوشنگ امیراحمدی که به دلال رابطه با آمریکا معروف است، چند روز پیش مجدداً وارد ایران شد. به گزارش تسنیم، هوشنگ امیراحمدی که اواخر سال گذشته اعلام کرده بود در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ قصد کاندیداتوری دارد، درصدد است طی روزهای آتی با برخی شخصیت‌های سیاسی و هم‌چنین برخی تشکل‌ها و برخی اساتید و نخبگان متمایل به غرب جلساتی داشته باشد. وی نزدیک به ۴۰ سال است که در آمریکا زندگی می‌کند و تابعیت این کشور را داراست. (روزنامة جمهوری ۲۸ آبان ۹۲)

نتیجه‌گیری

به این ترتیب مشخص می‌شود که پس از ۳۴ سال رزم بی‌امان بین مردم و مقاومت ایران با رژیم ضد بشری آخوندها و پس از یک دریا خونی که این وسط هست، هیچ‌کس و هیچ نیرو و جریان سیاسی از روی تصادف یا اشتباه یا کج‌فهمی یا اختلاف برداشت و اختلاف عقیده، بی‌جهت به پر و پای مجاهدین و مقاومت ایران نمی‌پیچد. چرا که وقتی‌که سرنخ‌ها را دنبال کنیم، به یک منشأ واحد می‌رسیم که اسم آن رژیم آخوندی است. اسم آن گشتاپوی آخوندی و وزارت اطلاعات است. انگیزه‌ها هم یک‌چیز بیشتر نیست، پول و پول و پول! این در مورد جریان‌های خارجی و سیاست مماشات هم عیناً صادق است. علت ضدیت آنها با مجاهدین، خیلی ساده به منافع بیکرانی که از قِبَل رژیم ضد ملی آخوندها، از منابع ایران می‌برند، برمیگردد.
نگارش