۱۳۹۵ اسفند ۲۷, جمعه

ایران در سالی که گذشت - اقتصادی اجتماعی


ایران در سالی که گذشت - اقتصادی اجتماعی


دولت سال 95 را با یک بودجه 998هزار میلیارد تومانی شروع کرد. (رسانه‌ها 25فروردین 95).
روی کاغذ همه چیز ”مک به مک “ بود. اما در عمل و روی زمین، اتفاق دیگری افتاد!
این بودجه با نفت بشکه‌یی 33 دلار بسته شده بود اما افزایش ناگهانی و سریع قیمت نفت، سود هنگفت پیش‌بینی ناشده‌ای نصیب آخوندها کرد، سودی که می‌توانست سهمی هم در بهبود وضعیت زندگی مردم داشته باشد
امداد غیبی بزرگتر اما، در سردترین روزهای سال رسید! اوباما با مبلغی که به گفته فاکس‌نیوز تا 336میلیارد دلار پول نقد و طلا تخمین زده شد، به کمک خامنه‌ای شتافت. اما این پول‌ها به جای کمک به معاش رو به نابودی مردم، خرج افزایش تروریسم صادراتی آخوندها شد.
گرچه که ماه‌ها پیش از آن، بودجه نظامی کشور به گفته روحانی دو برابر شده و به 3500میلیارد تومان افزایش یافته بود. (اعتماد 1شهریور). این در حالی بود که تا پیش از این افزایش بودجه هم، سپاه پاسداران خود به تنهایی دومین قدرت مالی کشور پس از بنیادهای مالی تحت‌امر خامنه‌ای محسوب می‌شد.
سال 95 کماکان سال سقوط ارزش پول ملی و کاهش شدید قدرت خرید مردم به اضافه مشکل بیکاری و مسکن و گرانی نان و حامل‌های انرژی و دوا و درمان بود. روز 6 دی تسنیم قیمت دلار را 4150 تومان اعلام کرد.
روز 19خرداد 95 آفتاب یزد نوشت، دولت نمی‌داند 75 درصد بودجه فرهنگی کشور به کجا می‌رود و چگونه خرج می‌شود؟! چند ماه بعد البته در جریان جنگ و دعواهای باندی معلوم شد این بخش از بودجه، به نهادهای فرهنگی امنیتی یا خانوادگی وابسته به خامنه‌ای و سپاه و فرزندان خمینی و حوزه‌های آخوندی پرداخت می‌شود!
به‌عنوان نمونه، تنها حدود 3میلیارد تومان به حداد عادل پرداخت شده تا در فرهنگستان زبانش تعداد 261 واژه جدید سرهم‌بندی کند! یعنی هر واژه تقریباً 12 میلیون تومان!
در لیستی که باندهای رقیب افشا کردند، از دریافت کنندگانی مانند حسن خمینی و قبر پدربزرگش تا بنیادهای مربوط به مصباح یزدی و مانند آنها می‌شد یافت.
 اما شاید مهمترین حفره‌ای که بودجه را می‌بلعید، پس از نهادهای وابسته به بیت خامنه‌ای و سپاه، مخارج جنگ در سوریه و دیگر کشورهایی بود که رژیم در حال صدور تروریسم به آنهاست. روز 24ژوئن 2016 حسن نصراله مزدور لبنانی آخوندها رسماً و با دریدگی بی‌مانندی اعلام کرد کلیه مخارج حزب‌الشیطان از صدر تا ذیلش را رژیم خامنه‌ای پرداخت می‌کند. در اسفند 95 رژیم اعلام کرد که برای حزب‌الشیطان در لبنان کارخانه‌های ساخت موشک درست کرده. ظاهراً خامنه‌ای از همان روزی که سقوط دیکتاتوری اسد در سوریه به یک احتمال واقعی تبدیل شد، کار شروع ساخت صنایع نظامی در لبنان را آغاز کرده و پیشاپیش به فکر چاره برای روزهای پس از سقوط اسد و قطع ارتباط زمینی‌اش با حزب‌الشیطان افتاده!
دور اندیشی جالبی برای صدور تروریسم از جیب مردم ایران!
درکنار این‌گونه مخارج و صورت‌حساب‌های تروریستی باید به کمیت عظیم اختلاس‌هایی اشاره کرد که به اعتراف خود آخوندها در تاریخ مملکت بی‌نظیر‌اند! روزنامه ابتکار روز 8تیر 95 نوشت: این دهه، فاسدترین سالهای اقتصاد ایران بود: هم از نظر رکورد تعداد اختلاس‌ها و هم از نظر رکورد رقم اختلاس‌ها!
فضاحت اختلاس‌ها به جایی رسید که سرانجام روحانی برای لاپوشانی آن، شخصاً وارد شد و گفت: نگویید اختلاس، بگویید معوقه!
در کنار اختلاس، مهمترین عامل بعدی فرو پاشی اقتصاد ایران، قاچاق بود. روزنامه حکومتی همدلی روز 4آذر 95 نوشت: یک سوم اقتصاد ایران زیر سلطه قاچاق است!
در چنین دستگاهی، ناله کسری بودجه، یکی یکی از وزارت‌خانه‌های مختلف بیرون زد
روز 13اردیبهشت 95 وزیر آموزش و پرورش گفت: وزارتخانه‌ام 6هزار میلیارد تومان کسر بودجه دارد!
سایر وزارتخانه‌ها وضع بهتری نداشتند.
روز 8اسفند 95 پرویز فتاح از عناصر رژیم به خبرگزاری مهر گفت: با این حداقل دستمزد (یعنی با 812هزار تومان) 11 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند.
روز 9تیر 95روزنامه حمایت نوشت: حیدر مستخدمین حسینی یک تحلیلگر حکومتی اعتراف کرد الآن خط فقر در تهران به دستمزدهای 3 میلیون و 200هزار تومان رسیده!
نتیجه حرف این تحلیلگر خیلی ساده می‌شود اینکه: ایرانیان زیر خط فقر، نه 11 میلیون بلکه چند برابر 11 میلیون نفر است!
جوان هم در 5مرداد نوشت: معیشت 9 میلیون وهفتصد هزار کارگر ایرانی، زیر خط فقر است.
و سرانجام روز 3آذر 95 اعلام کرد: 80 درصد حقوق بگیران زیر خط فقر هستند!
البته این اعداد در مملکتی که به اعتراف رسانه‌های حکومتی، 60 درصد صنایعش تعطیل شده (کیهان12خرداد95)
19 میلیون حاشیه‌نشین دارد (کار و کارگر15آبان 95)
34هزار روستایش متروکه شده‌اند (ابتکار 30اردیبهشت 95)
در هر ساعت 20 خانواده متلاشی می‌شود (مردم‌سالاری 19 دی 95)

چندان غیرطبیعی نمی‌نماید!
نتیجه این وضعیت البته پیشاپیش روشن است، حقوق‌های ناچیز به اضافه نپرداختن دستمزد کارگران و دیگر کارکنان دولت و خانه خرابی روستاییان ”همه با هم “به یک مشکل عظیم اجتماعی تبدیل شده تا جایی که اشتری سرکرده نیروی انتظامی روز 7اسفند گفت ”به‌طور میانگین روزانه 20 تا 30 تجمع اعتراضی در سراسر کشور برگزار می‌شود !

روندی که رو به افزایش است نه کاهش.
نکته باریک‌تر از مو آن‌که پس از گذشت نزدیک به 4دهه از عمر حکومت آخوندها، این رژیم هنوز یک سیستم اقتصادی شناخته شده و متعارف ندارد تا بتوان آن‌را نقد کرد، نقاط ضعفش را در آورد و برای بهبودش راه‌کار پیدا کرد! گرچه که رژیم بی‌وقفه تلاش می‌کند خود را با معیارهای سوداگری غربی و دستورالعمل‌های بانک جهانی پول همسان کند، یا حتی به عضویت سازمان تجارت جهانی در آید، اما به علت حاکمیت ”نظریة چپاول “ بر کل دستگاه سیاسی آخوندها، حتی این امر هم، اینک به یک رؤیای دست نیافتنی برای آخوندها تبدیل شده. رؤیایی که قبل از هرکس و هر چیز، دزدبازار خود آخوندها و عجلة آنها در چپاول هر چه سریعتر ثروتها و منابع ملی و غارت بیت‌المال! نابود می‌شود.
روز 8 شهریور 95 بهزاد نبوی در مصاحبه با اعتماد گفت: ”جدول بودجه سال 1360 در نخست‌وزیری (رجایی) بسته شد در حالی که سازمان برنامه و بودجه وجود داشت. سی سال بعد هنوز داریم همان کار را می‌کنیم !
نگاهی به اقتصاد رژیم در سال 95 را با جمله‌ای قصار! از شیخ جنایتکار احمد جنتی رئیس شورای نگهبان رژیم تمام می‌کنیم که روز 19اسفند همین سال در ضیافت شام خبرگان گفت: ”افرادی در جامعه هستند که نان شب ندارند، آن‌وقت اسم حکومت‌مان را هم گذاشته‌ایم اسلامی“
!