سیما باقرزاده از شورای مرکزی مجاهدین
سخنرانی سیما باقرزاده از شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران ؛ کنفرانس بینالمللی روز جهانی زن در آلبانی
خواهر مریم عزیز، میهمانان گرامی، خواهران و برادران سلام
به نوبه خودم و بهعنوان یک زن مجاهد، روز جهانی زن را به همه شما تبریک میگویم.
در این لحظه یاد و خاطره همه دوستان و همرزمان شهیدم که سالیان نبرد مشترک با فاشیسم مذهبی را با آنها طی طریق کردم همراه من است. از منیر و مژگان و فهیمه و لادن تا ندا و صدیقه و آسیه و صبا و کلثوم و نیره و پوران و هزاران قهرمان دیگر که تا همیشه الگوی آزادگی و رهایی زن ایرانی خواهند بود.
بارها جهان از شنیدن سرگذشت رنجهای زنان میهن ما تکان خورده است و همچنان با هزار قصه پرغصه و ناگفته دیگر روبهرو هستیم ولی امروز نمیخواهم به سیاهیهای آسمان میهنم بپردازم و در اشاره همین سوگند و اعتقاد بس که تنها درمان این دردها سرنگونی حکومت آخوندی است.
در برابر این سیاهیها اما آنچه که درخشان و تابان است مقاومت خروشان و خونفشان زنان انقلابی میهنم است. زنانی از 38سال پیش در برابر اولین یاوه استبدادی این حکومت (یا روسری یا توسری) و دیگر طرحها و تلاشهای ارتجاعیش، قد علم کردند، ایستادند، از زندان و شکنجه نترسیدند. بین بودن برای خود و خانواده خود، میهن و آزادی خلقشان را انتخاب کردند.
و در این مسیر راه را برای نسلهای بعدی و امثال من نیز باز کردند تا بتوانم در دفاع از شرافت انسانی و میهنیام به آنها بپیوندم. زنانی که نسل در نسل پرچم این مبارزه را محکمتر در دست فشردند و اکنون در تکثیر هزارباره خویش به شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران تبدیل شدند.
اما جنبش مقاومت ایران و مبارزه زنان مجاهد خلق سه دهه پیش با یک نام و حضور ایثارگرش جهش یافت، اوج گرفت و شکوفا شد. زنی که انتخاب کرد و اراده کرد که از همه چیزش بگذرد و لحظه لحظه زندگیش را وقف آرمان آزادی کند، در تمام این سالیان، پیشاپیش همه راه باز کرد. یک چشم رو به دشمن و با چشم دیگر مشتاق و عاشق، همه ما را به پیشروی و حرکت تشویق کرد. گام به گام ما را از پیچ و خمهای مسیر آگاه کرد، سختیهای راه را هموار کرد و باز به جلو و قلههای بعدی رهنمون شد.
به روز اول و آغازین انتخاب مبارزه بر میگردم به آنجایی که مثل هر انسان دیگر تاب دیدن بیعدالتی و نابرابری را در خود نیافتم و برای تحقق آزادی، برابری و عدالت اجتماعی به مجاهدین پیوستم.
بله برای آرمان برابری، همان آرمانی که همه آزادگان جهان و مشخصاً زنان قرنهاست برای تحقق آن جنگیدهاند اما با وجود دستاوردها و پیشرفتهای چشمگیر مبارزات زنان اما متأسفانه سقف شیشهیی همچنان پابرجاست و همچنان دیوارهای قطور ناباوری این آرمان را چون یک آرزو در قفس نگه داشته است.
اما من و ما شاهد تجربه دیگری هستیم. ما کسی را دیدیم که از باورش به این آرمان و توان انسان، روابطی استوار بر مبنای برابری و انسانیت برپا کرد.
خواهر مریم به نیاز جامعه انسانی یکسویه پاسخ داد، و به تنهایی اراده کرد که این مسیر را بپیماید و آن را محقق کند. در نگاه او هیچ کس با دیگری فرق ندارد. هیچ خصلت و توانمندی فردی نمیتواند ترا بر دیگری برتری دهد.
حتی در لحظاتی که احساس میکنی مملو از ضعف و ناتوانی هستی با عشق بیکرانش این باور را در تو بارور میکند که توان انسانی تو بینهایت است.
به ما یاد داد که چطور با عشق ورزیدن به همرزمان و سایر خواهرانمان سرشار شویم و قدرت و اراده هایمان در همدیگر ضرب شود
به ما یاد داد که نقاط مثبت دیگر خواهرانمان در این مسیر، همان داراییهای ماست و جایی برای حسادت و رشک ورزیدن ندارد.
او از هیچ چیز خسته نمیشود، هیچکس نمیتواند او را ناامید کند. هیچ مانعی را بهرسمیت نمیشناسد و برای برداشتن یک گام به جلو میلیونها واحد کار میکند.
اما زیبایی اندیشه او را نه تنها در رهایی و شکوفایی تواناییهای زنان که در حضور مردانی میتوان دید، که خود را از هر آنچه تاریخ سیاه مردسالاری به آنها آموخته و تحمیل کرده رها کردهاند، مردانی که به خود و اینکه چه برای خود داشته باشند فکر نمیکنند و در این مسیر همدوش ما زنان مجاهد برای آرمان آزادی و برابری میجنگند و افسانه دروغین نابرابری را درهمشکستهاند.
و حالا...
و حالا میهن من با نام هزار زنی آشناست که هیچ چیز برای خود نمیخواهیم، زنانی که یاد گرفتهایم همیشه و در هر لحظه باز هم چیزی برای پرداخت کردن به دیگران داریم، زنانی که یاد گرفتیم شأن انسانیمان در یکدست نگاه کردن به همه انسانها و یکدست پرداخت کردن به همه آنهاست. حتی اگر اسمشان را ندانیم.
زنانی که به آرمان برابری متعهدیم و برای برکندن خشت به خشت ولایت فقیه و برقراری آزادی و برابری حاضر حاضر حاضر