آغاز پایان رژیم آخوندی در سوریه
با سفر رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا به مسکو و دیدار و گفتگوی او با سرگیی لاوروف وزیر خارجه و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه درباره بحران سوریه، تحولات منطقهیی وارد مدار جدیدی شد و شتاب بیشتری گرفت. چند عامل این سفر را در جایگاهی فراتر از سفرها و دیدارهای معمول سیاسی قرار میدهد
اولا، این اولین دیدار در بالاترین سطوح بین آمریکا و روسیه، از هنگام روی کار آمدن ترامپ بود.
ثانیا، تیلرسون از اجلاس وزیران خارجه گروه جی7 در ایتالیا، مستقیماً به مسکو رفت و روشن است که حامل پیام این اجلاس هم بود. او طی سخنانی در روز دوم اجلاس جی7، تصریح کرد: «برای همه ما روشن است که دوران حکومت خاندان اسد رو بهپایان است.»[1]
ثالثا، تا آنجا که به رژیم آخوندی برمیگردد، این سفر اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا تیلرسون در آستانه سفر به مسکو گفت: «روسیه باید انتخاب کند که یا در کنار آمریکا و کشورهای همفکر قرا گیرد و یا از بشار اسد، (رژیم) ایران و حزبالله حمایت کند».
رابعا، وزیر خارجه آمریکا، با برخورداری از یک پشتوانه قوی سیاسی اقدام به این سفر کرد؛ او علاوه بر برخورداری از حمایت همه جانبه 7کشور صنعتی جهان، از حمایت قوی دو حزبی در کنگره و سنای آمریکا و همچنین از حمایت تقریباً همه دنیا بهخصوص کشورهای عرب منطقه برخوردار است و این همه البته مرهون حمله موشکی آمریکا علیه رژیم اسد میباشد.
در حالی که تیلرسون در مسیر مسکو بود، مقامهای روسیه حمله موشکی آمریکا را غیرقابلقبول خواندند و مشابه همین موضع را در مسکو هم تکرار کردند و هشدار دادند که چنین حملاتی نباید تکرار شود. آنها همچنین با انکار حملات شیمیایی توسط رژیم اسد، خواستار انجام تحقیقات بینالمللی در مورد آن شدند.
سران مسکو اما در عمل از مواضع خود کوتاه آمدند، از جمله رئیسجمهور روسیه که قبلاً اعلام کرده بود با تیلرسون دیدار نخواهد کرد، با او ملاقات کرد و بهمدت دو ساعت با وی به مذاکره پرداخت. رئیسجمهور روسیه همچنین توافقنامه ایمنی هوایی با آمریکا بر فراز سوریه را هم که متوقف کرده بود، در جریان سفر تیلرسون، مجدداً بهجریان انداخت و پایبندی خود را نسبت بهآن اعلام نمود.
همه اینها گویای عقبنشینی مسکو و اتخاذ مواضع منعطف در این مذاکرات است که آن را انزوای بیسابقه روسیه در خلال وقایع اخیر به آنها تحمیل کرده است. یکی از نمودهای انزوای سیاسی روسیه در شورای امنیت ملل متحد، هنگام طرح و رأیگیری قطعنامه محکومیت بمباران شیمیایی مردم بیدفاع خان شیخون، به ظهور رسید؛ چرا که روسیه تنها کشوری بود که به قطعنامه رأی منفی داد و آن را وتو کرد. حتی چین که در موارد پیشین کنار روسیه قرار میگرفت، این بار رأی ممتنع داد. روسیه همچنین مورد حمله شدید نمایندگان شماری از اعضای شورای امنیت قرار گرفت؛ از جمله نماینده انگلستان خطاب به نماینده روسیه گفت مایه شرم است که مسکو از بشار اسد حمایت میکند. بهگفته ناظران، آورندگان قطعنامه میدانستند که روسیه آن را وتو میکند اما عمداً قطعنامه را به رأی گذاشتند تا یکبار دیگر وتو روسیه ثبت شود و بهلحاظ سیاسی تحت فشار قرار بگیرد.
اما بازنده اصلی وقایع اخیر را نه در مسکو، بلکه در تهران بایستی جستجو کرد؛ زیرا هدف اصلی تیلرسون در سفر به مسکو، همانگونه که وی در آستانه سفر خود بیان کرد، منزوی ساختن رژیم ایران و دور کردن روسیه از این رژیم بوده است؛ چرا که به نظر میرسد دولت جدید آمریکا، پس از نوساناتی، نقطه گرهی در بحران سوریه را که عبارت است از منزوی کردن رژیم آخوندی را یافته و در این رابطه از وحدت و یکدستی در درون دولت و در ارتباط با کنگره و سنا برخوردار است که خود را در اظهارات مقامهای دولت و سناتورها و نمایندگان ارشد کنگره نشان میدهد.[2]
در مورد انزوای منطقهیی رژیم و روند تشدید آن، علاوه بر اعلام حمایت و خرسندی دولتهای ترکیه، عربستان و کشورهای عرب منطقه از مواضع اخیر آمریکا، موضعگیری مقتدی صدر در عراق که از حامیان اسد بود و نیروهایش در کنار حزبالله میجنگیدند، بسیار معنادار است که گفت اکنون زمان آن است که اسد برود.
اظهارات رئیسجمهور آمریکا که بشار اسد را حیوان، قاتل و جلاد خطاب کرده قابلتوجه است. دونالد ترامپ به کرات گفته است که بشار اسد جایی در سوریه ندارد و باید برود! بهگفته ناظران وقتی تضاد به چنین سطحی و به چنین کلماتی بالغ میشود، آن هم از زبان رئیسجمهور آمریکا، بهمعنی آن است که روابط به نقطه غیرقابل برگشت رسیده است.
اما آنچه بقا و استمرار سیاست قاطعیت در برابر رژیم اسد و حامی اصلی آن، رژیم ایران را تضمین میکند، برخورداری آن، از یک زیرساخت و پشتوانه بسیار قوی سیاسی، هم در داخل و هم در خارج آمریکاست؛ این سیاست با حمله موشکی به پایگاه هوایی اسد صورت اجرایی به خود گرفت، این حمله بهعنوان یک اقدام نظامی، به حرکت در آمدن یک قطار سیاسی را بهدنبال داشته است. قطاری که ادامه حرکتش در این مسیر پیامدهای هولناکی برای رژیم آخوندی خواهد داشت.
[2] سفیر آمریکا در ملل متحد: «(رژیم) ایران همدست اصلی اسد در اقدامات هولناک این رژیم است. مشاوران ایرانی در کنار ژنرالهای اسد ایستاده و در گوش آنها میخوانند یا دستورات خود را صادر میکنند. در کنار سربازان اسد نیز شبهنظامیان حزبالله هستند که سلاحهای ایرانی در دست داشته و قدرت دارند تا بر ارتش سوریه حکمرانی کنند. ایران بر آتش جنگ سوریه نفت میریزد تا بتواند جای پای خودش را گسترش دهد». (سخنرانی نیکی هیلی در اجلاس شورای امنیت ـ تلویزیون سی.ان.ان 23فروردین)
اد رویس رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا: «باید تحریم متحدان رژیم اسد را تشدید کرد».
سناتور جان مککین رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا و سناتور لیندزی گراهام طی بیانیه مشترکی، بشار اسد را یک دستنشانده رژیم آخوندها دانستند و ایجاد مناطق امن در سوریه فراخوان و برکناری اسد دادند.
سناتور مارکو روبیو از اعضای برجسته سنای آمریکا ضمن حمایت از حمله موشکی آمریکا، خطاب به رژیم سوریه گفت: تا وقتی که اسد در قدرت است و سوریه بیثبات است گروههای افراطی هم خواهند بود... اسد میداند که اگر از قدرت کنار برود، در برابر دادگاه لاهه بهخاطر جنایات جنگیاش قرار خواهد گرفت یا کشته خواهد شد
.
.