سالروز مرگ خمینی بزرگترین دیکتاتور قرن۲۱ با احکام قتل بی پایان
لینک های دیگر برای پی بردن به بیشمار جنایات خمینی :
شماره یک :
شماره 2:
شماره 3:
سالروز مرگ این دیکتاتور خونریز گرچه تاریخی است اما مهمترین تاثیر او در شمار احکام قتلی است که توسط او صادر شده است، دیکتاتوری که در زندگی، فراوان دستور کشتن انسانها را صادر کرد و هنوز هم با استفاده از احکام او خون ریزی میشود، فرازهایی از زندگی او را مرور میکنیم چه قولهایی داد و چه کرد! کجا به خشم می آمده است و کجا به خون فرمان میداده و چرا رهبر انقلاب ایران شد!
روح الله خمینی در سال ۱۲۷۹ در خمین به دنیا آمد. سال ۱۳۲۳سید روحالله خمینی،۴۴ ساله بود که در نامهای سرگشاده ظاهراً خطاب به مردم و روحانیان با عنوان «بخوانید و به کار بندید» به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در پاسخ به کتاب جنجالی «شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند» از احمد کسروی، وی را «یک نفر تبریزی بیسروپا» خطاب کرد و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.
انتقادات احمد کسروی از برخی عقاید مذهبی شیعه منجر به سوءقصد به وی از سوی روحانی ۲۱ سالهای به نام سید مجتبی میرلوحی (نواب صفوی) در اردیبهشتماه سال ۱۳۲۴ شد. کسروی از این سوء قصد جان سالم بدر برد، اما گروهی از اعضای فدائیان اسلام در اسفند همان سال وی را هنگامی که در کاخ دادگستری تهران، به اتهامات توهین به مقدسات پاسخ میداد، به طرز فجیعی به قتل رساندند.
روحالله خمینی یک سال پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در تفسیر سوره حمد به تمجید از «اطلاعات تاریخی» و «قلم کسروی» پرداخت ولی ایراد او را در «غرور داشتن» عنوان کرد.
خمینی در سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب پس از ۱۴ سال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از فرانسه به ایران بازگشت.
ده روز بعد به دنبال شکست گارد شاهنشاهی، انقلاب ایران به طور رسمی پیروز گردید و او به عنوان رهبر این انقلاب زمام امور را در دست گرفت. پس از انقلاب، در ۱۲ فروردین همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران برای تعیین نوع حکومت برگزار گردید. این رفراندم اولین مورد رویارویی بین خمینی و سایر نیروهای انقلابی بود. چهرههای لیبرالتر روحانیون مانند طالقانی و شریعتمداری به همراه گروههایی مانند جبهه ملی و بازرگان موافق وجود چندین گزینه انتخابی برای رفراندم بودند. اما سرانجام به فرمان خمینی مردم تنها میتوانستند بین گزینه جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطنتی انتخاب کنند.
با وجود آنکه آزادی بیان یکی از محورهای اعتراضات زمان انقلاب بود، به زودی معلوم شد که این آزادی بیان شامل انتقاد از نظام نمیشود. هرکسی که به مخالفت برمیخواست و یا علیه اعمال کمیتههای انقلاب اسلامی سخنی میگفت قربانی همان کمیتههای انقلاب میشد. به طور آشکاری شیفتگی مردم نسبت به نظام روز به روز کاهش مییافت بطوری که ۲۰۴۰۰۰۰۰ شرکت کننده در رفراندم ۱۲ فروردین به چهارده میلیون در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ژانویه ۱۹۸۰ کاهش یافت و این تعداد شرکت کننده در اولین انتخابات مجلس شورای ملی در مارس ۱۹۸۰ به شش میلیون و صدهزار نفر رسید.
بعد از بازگشت به ایران هر کسی که حرفی متفاوت با خمینی میزد یا مخالفتی با او میکرد به مانند ناکثین با او برخورد میشد. یعنی کسانی مانند طلحه و زبیر و یا عایشه که در زمان خلافت علی، بعد از بیعت با او، به مخالفت با علی پرداختند. اتهام معمول برای کسانی که در دادگاههای انقلاب دوران خمینی به اعدام محکوم میشدند «مفسد فی الارض» بود: اتهامی مبهم و غیرقابل تعریف از نظر کیفری با بار لغوی قرآنی بسیار سنگین.
به این ترتیب به تدریج برخی از چهرههای اصلی انقلاب را حکومت حذف کردند یا به حاشیه راندند. مانند مهدی بازرگان اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب، ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران، حسینعلی منتظری قائم مقام رهبری، محمدکاظم شریعتمداری مرجع تقلید شیعه، عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت و صادق قطب زاده رئیس صدا و سیما. همچنین به مانند سایر انقلابها ائتلاف گروهها و احزابی که در سرنگونی شاه مشارکت داشتند دیری نپایید. در دوران رهبری خمینی، گروههای مخالف حذف شدند که این حذف اغلب به صورت خشونتآمیز و با وجود مقاوت این گروهها بود. از جمله این گروهها میتوان مجاهدین خلق، جبهه ملی، حزب توده، فدائیان خلق اکثریت و اقلیت، حزب پیکار و … را نام برد.
خمینی مهدی بازرگان را به سِمت نخست وزیر دولت موقت انتخاب کرده بود. اما در کنار این دولت رسمی کمیتههای انقلاب اسلامی شکل گرفت که عملاً دولتی در سایه بود و دولت بازرگان کنترلی بر آن نداشت. پس از انقلاب ایران به فرمان سید روحالله خمینی، برای محاکمه مقامات نظام شاهنشاهی پهلوی، صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب شد. کمیتههای انقلاب در هر شهری تشکیل شد. صدها نفر در اویل انقلاب اعدام شدند. این اعدامها بعضی بخاطر جرایم ناچیز و حتی گاهی بدون محاکمه انجام میشد.
پس از بازرگان، ابوالحسن بنیصدر که از حلقه نزدیکان او در پاریس بود به ریاست جمهوری رسید. هر چند خمینی در ابتدا حامی بنی صدر بود به مرور حمایت خمینی به انتقاد خمینی از بنی صدر تبدیل شد و سرانجام بنی صدر از ریاست جمهوری خلع شد.
در فروردین سال ۱۳۶۰ در پی انقلاب فرهنگی ایران، به فرمان خمینی دانشگاهها بسته شد و به دنبال آن کسانی که به ظن نظام، اسلامی نبودند و یا سوابق راضی کنندهای در قبل از انقلاب نداشتند از دانشگاهها اخراج شدند. همچنین دانشگاهها از چپگرایان و بهاییها اعدام شدند. در همان زمان حجاب در ایران اجباری شد و حزبالله به هر زنی که در خیابان حجاب مناسب نداشت حمله میکرد.