عاشورای مجاهدین در 19 بهمن 60 رستاخیزی جبر شکن در میهب ترین دیکتاتوری تاریخ
سیو شش سال است؛ یادآور جزء جزء حماسهیی بزرگ، نوزدهم بهمن پا به پا، راه به عاشورا برده است. حماسهیی که در وسعت و تعداد و هم در کثرت و ابعاد، قیاس معالفارق عاشورا و دشت کربلاست که در میدانی به وسعت تمامی شهرها و ابعادی بهشمار صدها هزار مانده بر خاک یا ماندگار بر راه، همچنان و بردوام و رهپویند؛ چه آن هنگام که هیچ چشماندازی جز سرما و سیاهی نبود، چه این زمان که فراز تاریخی خویش را بر بلندای قله فتح نظاره گرند.
برهمان شیوه، بر همان راه بیهیچ خلل، چه در عزمِ رزم و چه بر آهنگ پایمردی، دیر پایی حماسه بر زمین اند، و خلود ابدی بر آسمان، از جانب هرآن که در ضمیر و باطن خویش به روز و روزگار دیگری باور دارد. دیگرْجهانی که خواهد بود چه در پهنه زمین و چه در عرصه زمان بر داوری کردار از سوی کردگار.
کِشت در فصل سرد، ستیزه با برودت، کین و قهر با سرمای جانگداز که خصم رویش است، راهبند سبزینه است بر روح هر گیاه، کِشت در فصل سرد، نَفْسِ خواندن به داوریِّ داور است در تمامی فصلهای عالم علوی و اینجا در ماه آخرینِ سرمافزای خاک، محض ستیزه است.
این سرهای سائیده بر آسمان که اینک از پس هزار حادثه بیهیچ ریب، بیرون ز شائبة سود و هر زیان ایستادهاند. اینان فاتحان میدان هولناک رزم نابرابرند. بر سرِآزادگی، خصم آشتی ناپذیر جمله شریران خاک، این گُردهای حاضر به جنگ، در مصاف عار و ننگ، تالی همان صحنههای حماسهاند، که بسیاری نیروی خصم در آن به سخره گرفته میشود. همچو حرف عاشورا، بر بیان حسین، همچو فحوای کلام اشرف و موسی در سال شصت. و اینک باز هم همان پهنه است، این بارور، نیروی باور تاریخ است که در برابر هرآنچه نباید باشد ایستاده است، تا هرآنچه باید را محقق کند. بیهیچ پروایی از آلاف دشمنان خدا، بیهیچ رنگی از ترس در دل خویش. آماده آخرین نبرد نابرابر است. تا آخرین شکوه ممکن را بر خاک، بر خاکِ از دیرباز آشنای خویش آفریده به ارمغان بیآورد.
در دو سوی این کفّة زمان، نابوده ماندن بر زمین تقدیر سهمناک و ناگزیر ماست، تقدیر بودن بر زمین و ماندن در طول سالیان اما، راه دیگری است راهی که از شگفت روزگار میگذرد تا همچو روح برگزیدگان خدا همواره جاری زمان شود. از حسین تا ناگرفته خون یحیی، اشرف و موسی. آنها که جاوید ماندهاند، رمزشان در شکست تعادل قوای حاضر است. هیچگاه آنکه تابع فزونی بر دشمن است با نیروی قلیل خویش پای در راه نخواهد گذارد و آنکه آمده است، با هر بهانه، با هر محملی که هست در طول سالیان ناپیدا، حضور اوست؛ ماندن به رزم، رهپیمودن در قفای خصم، با اندکیِ تعداد و کاستیهای بیشمار، جز از باوری همچو اشرف و موسی بر تأسی بر سَبیل عاشورا، ساخته نیست. الگو هموست، او را چون شاخصی باید ملاک گرفت و عاشوراگونه بر سال شصت تاخت و به میعاد سی وپنجمین روز بهمن رسید تا قلهاش همه ساله در همین ساعت و روز کشتی نشستگان مبارزهیی سهمگین با دریاها سیاهی را چراغی باشد بر نزدیک بودن ساحل مقصود.
باورها را باید صیقل از زنگار تلخیها زد، پس از هزار و اندی سال از عاشورا و پس از سی و پنج سال از اشرف و موسی، باید یقین بر راه را به استواری و سوگند نشست، و برخاست بر رزمی نو در سالی نو، بیشک این آغاز پایان است از زبان بیدار دلی که راه حسین را چه در نوشته و کتاب و چه در پهنه عمل و مبارزه و پیکار به خلق صحنهها و حماسههای بیشمار رسانده است.
با بزرگداشت سی وپنجمین سالروز نوزدهم بهمن، اوج فدا، راز بقا و الهامبخش حماسههای سالهای بلند نبرد، پایمردی سترگ همه یاران اشرف و موسی در تمامی این سالیان را پاس میداریم و به آنان درودها نثار میکنیم.
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت دنبال کنید