سخن روز:خامنهای و دوراهی مرگ
در حالی که به سرعت به سرفصل تعیین تکلیف برجام و تصمیمگیری نهایی در مورد فعالیتهای موشکی و منطقهیی رژیم نزدیک میشویم شاهد موضعگیریهای ضد و نقیضی در درون رژیم هستیم.
یک دسته کسانی هستند که برجام را «پروژه خلع سلاح» برای سرنگونی نظام میدانند. یک کارگزار برون مرزی رژیم به نام هوشنگ امیراحمدی میگوید:
«جریان به این شکل پیش میرود که اول ایران باید خلعسلاح شود و بعد از لحاظ اقتصادی تضعیف و در داخل کشور بینظمی ایجاد شود و در نهایت حکومت را سرنگون کنند؛ سیاست، سیاست سرنگونی نظام است»
در حرفهای این دسته از کارگزاران رژیم دو حلقه مهم وجود دارد. اول نفی هر گونه مذاکره بر سر موشکی و مسایل منطقهیی و دوم تأکید بر نقش راهبردی ولیفقیه در تعیین استراتژی و سیاستهای نظام.
روز 30بهمن آخوند احمد خاتمی در کرمان گفت: «ما ولایت را جزو متن دین میدانیم و دفاع از ولایت را واجب دانسته و رهبر ما بهعنوان ولیفقیه، نائب امام زمان است. دشمنان تخریب ولایت را در دستور کار خود قرار دادند. تجربه نشان داده آن که میتواند کشور را اداره کند و همه گروهها را دور هم جمع کند ولایت است».
همچنین آخوند علمالهدی در نمایش جمعه 27بهمن مشهد ضمن حمله به آخوند روحانی گفت: «سه قوه حاکمند اما زیر نظر ولایت فقیه. همه عقدهها و گرههای سردرگم با درایت رهبری حل میشود».
این دسته میخواهند این طور وانمود کنند که حرفها در مورد مذاکره موشکی و منطقهیی حرف خامنهای است و سپس نتیجه میگیرند که باید در برابر مذاکره ایستادگی کرد.
پاسدار شمخانی هم در پی قاسم سلیمانی که گفت «این برجام با آن برجام خیلی تفاوت دارد. این جان شیعه و نظام را میگیرد»[1] با طرح اینکه «قدرت دفاعی ایران هرگز قابل مذاکره نیست» تلاش کرد که بگوید نباید در مورد موشکی مذاکره کرد.
اما دستهٴ دوم که توسط روحانی و ظریف هدایت میشوند، در نقطهٴ مقابل دستهٴ اول، ادامه برجام و کوتاهآمدن از موشکی و هژمونی در منطقه را تنها راه نجات نظام از بنبست کنونی میدانند.
نمونهٴ برجستهٴ این ادعا حرفهای ظریف در کنفرانس امنیتی مونیخ بود که به صراحت گفت: «ما خواستار یک منطقه قوی هستیم و نمیخواهیم در منطقه هژمون باشیم؛ دوران هژمونی گذشته است».
البته رسانهها و مهرههای باند روحانی این رویکرد ظریف را ناکافی دانسته و عجله برای برجام های بعدی را خواستار شدهاند. روزنامه حکومتی آرمان روز 30بهمن96 بهنقل از یکی از سفرای بازنشسته رژیم از همین باند نوشته است« حضور در مجامع بینالمللی نظیر اجلاس امنیتی مونیخ بهویژه در شرایط کنونی بسیار اهمیت دارد اما باز هم نباید به این حضور اکتفا کرد. ایران نباید از اهرمهای لابی در اروپا و آمریکا غافل شود... در شرایط کنونی لازم است که ایران در جهت اقناع جامعه بینالمللی دست به ابتکار بزند».
در هر حال هر دو باند تلاش میکنند وانمود کنند نظر خامنهای را به سمت خودشان جلب کردهاند و خامنهای هم تابهحال موضع روشنی اتخاذ نکرده است.
البته اینکه وزیرخارجه فرانسه جهت تنظیم مقدمات سفر ماکرون در آستانهٴ سفر به تهران است، با توجه به شرطهایی که ماکرون گذاشته، پذیرفتن این شروط میتواند بهمعنای کوتاهآمدن و تندادن به مذاکرات منطقهیی و موشکی باشد.
ضمن اینکه فشار شمارش معکوس ترامپ نیز فشار روی ولیفقیه ارتجاع را برای تصمیمگیری بیشتر میکند.
اما واقعیت این است که خامنهای به خوبی میداند اگر تن به مذاکره و جامهای زهر بعدی بدهد به قول قاسم سلیمانی جان نظام درمیآید و همچنان که خودش در خرداد 95 گفت دچار “تنزل بیپایان” خواهد شد. اگر هم تصمیم به مقاومت بگیرد، باید بازگشت به تحریمهای قبل از برجام را بپذیرد. معنای این کار هم چیزی نیست جز خفگی مضاعف اقتصادی و این هم به سرعت راه به سرنگونی و پایان نظام خواهد برد. لذا نظام ولایت فقیه در بنبست بر سر دوراهی خطرناک و مهلک قرار دارد.
طبعا در این شرایط خامنهای فراتر از خواست باندهای درونی، ناچار است توان نظام، بود و نبود و منافع کل نظامش را در نظر بگیرد، و در حالی که او میداند ازهر مسیر برود در انتها به سرنگونی نظام میرسد طبعاً به راهی فکر میکند که چند صباحی بیشتر به او فرصت بقا بدهد.
[1] قاسم سلیمانی در روز 22بهمن 1396 در مورد جامزهر موشکی و منطقهیی گفت: «این زهر جان اسلام و جان ایران را کامل میگیرد، جان تشیع را میگیرد»
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت دنبال کنید